آیتالله العظمی حاج سیدمحمد محقق داماد ره در شهر احمدآباد به دنیا آمد.
تحصیلات مقدماتی را در اردکان فراگرفته و برای ادامه تحصیل به یزد رفته و از اساتید نامدار آن بهره جست.
در قم از محضر بزرگانی چون مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری و مجاهد کبیر آیتالله العظمی سیدمحمد تقی خوانساری بهره برد.
افتخار دامادی موسس حوزه عنوان جدیدی برعنوان پیشین وی (محقق) افزود و به «محقق داماد» شهرت یافت.
درس ایشان یکی از دروس مجتهدپرو حوزه علمیه قم بود.
ایشان از یاران مام خمینی ره در نهضت اسلامی بود و حفظ مذهب رسمی کشور با جلوگیری از تصمیم شاه در حذف متمم دوم قانون اساسی، تلگراف به شاه و اسدالله علم برای جلوگیری از تصویب لایحۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی از جمله اقدامات مهم ایشان است.
بسیاری از روحانیونی که در انقلاب نقش کلیدی داشته و در جمهوری اسلامی مسئولیت پذیرفتند، از شاگردان ایشان محسوب میشوند. مانند آیتالله العظمی امام خامنهای، آیات شهید حاج آقا مصطفی خمینی، مطهری، بهشتی، مفتح، قدوسی و ربانی شیرازی و نیز امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان.
مرحوم آیتالله العظمی محقق داماد، پس از عمری تلاش در ابتدای اسفند 1347 به ابدیت پیوست.
خشم رژیم پهلوی از ایشان به حدی بود که آستانه مقدس قم حاضر به اعلام ارتحال این مرجع بزرگ نشد و هیچ روزنامه ای در ایران حاضر نشد که خبر ارتحال ایشان را بنویسد.
@maosya
علمدار مبارزه با بهاییان
پیش از بازگشت شهید صدوقی به یزد، بهاییان قدرت زیادی یافته و پستهای کلیدی برخی از نهادها را در اختیار گرفته بودند.
آنان چنان جسور شده بودند که شبانه با بیل و کلنگ به جان یک خانواده شیعه ابرکوهی افتاده و سر آنان را قطعهقطعه کردند. البته این ماجرا با پیگیری آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به محکوم شدن آنان منجر شد.
بهاییان ساکن یزد، مبلغان دینی را در مسیر برگزاری مراسم عزاداری سالار شهیدان میربودند. به عنوان نمونه، آنان مرحوم حاج شیخ غلامرضا یزدی را چند بار ربودند؛ که با تلاشهای مرحوم وزیری ایشان آزاد شد.
پس از بازگشت شهید صدوقی به یزد روزگار بهاییان سیاه و بسیار محدود شدند.
اما کوتاه کردن دست بهاییان توسط ایشان، به استان یزد محدود نشد و ایشان حرکات آنان را در استانهای همجوار نیز رصد کرده و آنان را محدود ساخت.
برای نمونه، زمانی که بهائیان تصمیم گرفتند تا با خرید خانههای اطراف خانه علیمحمد باب، مركز بزرگی برای تبلیغات فرقه گمراه خود در شیراز به وجود آورند، ایشان برای درهم شكستن این توطئه خانهای مناسب را در همان محله به قیمت گزافی خرید و به مدرسه علمیه تبدیل كرده و آنان را در نیت شوم خود ناکام گذاشت.
@maosya
امام رضا علیهالسلام:
فقيه تنها كسى است كه خير خود را بر مردم فرو ريزد، آنان را از دشمنانشان نجات دهد، نعمتهای بهشتی را بر آنها افزونی بخشد و خشنودی خدا را برایشان تحصیل نماید.
📚طبرسی الإحتجاج على أهل اللجاج، ج1، ص17.
@maosya
پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران
مهدی آذریزدی در سال ۱۳۰۰ شمسی در محله خرمشاه یزد و در یک خانواده مذهبی متولد شد.
پدر آگاه و بصیر ایشان به دلیل بیاعتمادی به سیاستهای رضاخان موافق رفتن او به مدرسه نبود. به همین دلیل الفبا را به فرزندش یاد داد و او را پای منبرهای مذهبی بزرگ کرد.
مهدی نخستین نویسندهای ایرانی برای کودکان و نوجوانان است و به همین دلیل «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» لقب گرفته و روز درگذشتش، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شدهاست.
شمار آثار وی به بیش از ۳۰ اثر میرسد که مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب»، «قصههای قرآن»و «قصههای چهارده معصوم ع» از آن جمله است.
«قصههای خوب برای بچههای خوب» در سال ۱۹۶۷ جایزه «سازمان جهانی یونسکو» را دریافت کرد. این اثر به زبانهای اسپانیایی، ارمنی، چینی و روسی ترجمه شده و انیمیشنی ۲۶ قسمتی با استفاده از آن تولید شده است.
او در سال ۱۳۷۹ به سبب نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی، «خادم قرآن» شناخته شد.
سال ۱۳۸۶ و در هنگام حضور امام خامنهای در سفر استانی یزد، آذریزدی به رغم بیماری خود در اجتماع ارادتمندان ایشان حضور یافت. امام خامنهای پس از اطلاع از حضور ایشان فرمودند: «من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. ... دوره هم دورهی طاغوت بود و همهی عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. ... ایشان یک خلأئی را در یک برههی از زمان برای زنجیرهی طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است.
@maosya
كرامت امام خمینی ره از زبان نخستین سردار مقاومت
بعد از فتح خرمشهر حاج احمد به دیدار امام خمینی رفت.
در این عملیات ترکش به زانوی حاج احمد خورده بود و پایش اصلا خم نمیشد و از عصا استفاده میکرد.
او لنگان لنگان به منزل امام رفته و حدود بیست دقیقهای با ایشان دیدار کرد.
حاج احمد که بیرون آمد گفتم: حاجی عصایت را چه کار کردی؟
حاجی یک نگاهی به پاهایش و یک نگاه به بیت امام کرد و گفت: وقتی خدمت امام رسیدم و خواستم بنشینم، به ایشان گفتم: آقا ببخشید من پایم ترکش خورده و خم نمیشود، شرمندهام باید پایم را دراز کنم.
حضرت امام فرمودند: اشکال ندارد پسرم، پایت را دراز کن. امام از روی کاناپهای که بر روی آن نشسته بودند، خم شدند و دستشان را روی زانوی زخمی من گذاشتند و سه بار روی زانوی من زدند و گفتند:
انشاالله خوب میشود،
انشاالله خوب میشود،
انشاالله خوب میشود.
گزارش عملیات بیتالمقدس را خدمت امام دادم، دست امام را بوسیدم و بلند شدم که بیرون بیایم؛ یادم رفت عصایم را بردارم و با همان حالت بلند شدم و بیرون آمدم و الان هم پیش تو هستم و پایم هم هیچ مشکلی ندارد.
سه روز بعد از این ماجرا حاج احمد بدون عصا به سوریه رفت.
@maosya
روز مقاومت یزد
۱۰ مهرماه ۱۳۹۹، مردم سرافراز و شهیدپرور یزد مانع حضور راب مکایر سفیر انگلیس در استان شدند.
اما بیاعتمادی یزدیها به بیگانه، مخصوصا انگلیسیها، پیشینه طولانی دارد.
ادوارد گرانویل براون (1926م) مأمور بریتانیایی که نقش بسیاری در ترویج فرقه ضاله بهاییت در ایران داشته است، گزارش سفر یکساله خود در سال ۱۸۸۷ میلادی ـ ۱۲۶۶ شمسی ـ به ایران را نگاشته است. نزدیک به ۱۰ درصد حجم کتاب مربوط به گزارش سفر او به خطه یزد است. او در گزارش سفر خود به مطالب جالبی اشاره میکند.
مانند اینکه هدف واقعی براون از سفر به یزد ملاقات با زرتشتیان و بهاییان یزد و تقویت قدرت آنان بوده است؛ اما به داشتن انگیزه سیاحتی تظاهر کرده است. بااینوجود انگیزه او برای مردم یزد مخفی نبوده و حتی پیرمرد بصیر یزدی پرسشهای براون را مغایر با ادعای او معرفی کرده است.
او اذعان میکند که یزد کمتر در مسیر اروپاییان قرار داشته و به همین دلیل رسوم فاسد اروپایی مانند انعام گرفتن برای کاری که در قبال آن مزد هم دریافت میکنند و احسان با چشمداشت، که میراث حضور اروپاییان در سایر نقاط ایران است؛ در میان مردم یزد رواج ندارد.
@maosya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇬🇧کرامات مرد انگیسی
@maosya
بزرگپاسبان عفاف و حجاب
آیت الله شیخ محمد تقی بافقی از مرزداران بزرگ تشیع است. ایشان حكومت رضاشاه را حكومت «فراعنه» ناميده و با نامههای خود او را از اعمال زشت و منكرات بر حذر مىداشت. ایشان در نامههای خود به رضاخان كوچكترين تعارفات معمول را رعايت نمیکرد.
با تجمعی که با هدایت ایشان در شهر مقدس قم برگزار شد قانون ممنوعیت نهی از منکر در قم ملغی شده و رضاخان مجبور به عقبنشینی شد.
پس از هتک حرمت حرم حضرت معصومه ع توسط خانواده رضاخان و ورود بدون حجاب آنان به حرم در نوروز سال 1306 شمسی ایشان به شدت به این حرکت واکنش نشان داده و پنج ماه حبس در زندان شهربانى تهران را تحمل کرد. پی از آن نیز از تهران ممنوع الخروج و همسایه حرم حضرت عبدالعظیم شد.
این حرکت ایشان اجرای قانون کشف حجاب را هشت سال به تأخیر انداخت.
پس از شنیدن کشتار مدافعان حجاب در مسجد گوهرشاد در سال 1314 شمسی دچار سكته شده و مدتى بسترى شد. پس از سه ماه و بهبودى نسبی و به رغم ممنوع الخروج بودن از تهران عازم مشهد شد.
ایشان پس از مراجعت از یکی از سفرهای زیارتی به عتبات عالیات به شهر ری ناگهان بیمار شده و در بيمارستان فيروزآبادى تهران بستری و در سن 73 سالگى از دنیا رفت.
همین موجب شد تا فرضیه شهادت ایشان قوت گیرد و رازی نويسنده معاصر ايشان عنوان "مجاهد شهید" را برای کتابش انتخاب کند.
@maosya