eitaa logo
الهی و ربی من لی غیرک
337 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
13 فایل
ٌِِدنبال یه کانال عالی میگردی؟🧐 الهی وربی من لی غیرک @marajiha1402↩️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌍 شهید یوسف قربانی شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه‌ می‌نوشت 🔹محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه 🔹در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد؛ زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند 🔹چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از هم‌رزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج) 🔹 نامه برای آب... هم‌رزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد! با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. 🔹یک روز گفتم یوسف جان برای کی نامه می‌نویسی؟ نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ 🔹دست مرا گرفت، قدم‌زنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم، کسی را ندارم که 🔻به یادش همین الان، در گروه‌ها ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهر این شهید عزیز هدیه شود ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•• ┓ـ━ ━ ━ ━ ━ ━ ━ ┏ آغاز می‌کنیم صبح زیبائی از کتاب زندگیمان را با ذکر مقدس ⎞بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ⎝‌ ⋅∙••••🍃🐚••••∙⋅ الهـی بـه امیـد لطـف و کرمـت ᰔ» ֶָ 🫧🌱 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
-‌‌‌‌‌‌اَلسَّلامُ‌عَلَى‌الْحُسَیْنِ‌وَ    عَلى‌عَلِىِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ‌وَ    عَلى‌اَوْلادِ الْحُسَیْنِ‌وَ    عَلى‌اَصْحابِ‌الْحُسَیْنِ🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست طوفان زده ام، راه نجاتی بفرست گفتند که با زمزمه ی " یا مهدی" نذر گل نرگس صلواتی بفرست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجراي اصغر آواره در همدان 📚حجةالاسلام سيد احمد دارستاني
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ 🌺🌺🌺🌺🌺 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🍃 شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم (حسین جان) با فرارسیدن شب زیارتی اباعبدالله الحسین مراسم مناجات خوانی و دعای کمیل برگزار می گردد. 🌺🌺🌺🌺🌺 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🍃 ساعت ۳/۳۰ بامدادجمعه ۱۴۰۳/۷/۲۷ حرم مطهر حضرت جعفربن موسی الکاظم"علیه السلام 🌺🌺🌺🌺🌺 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🍃 با نوای، کربلایی احمد ایرانمنش
96.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥  " آخر قصه... " با نوای کربلایی ‌تنظیم: علی افسری تدوین : مُطاف مدیا تهیه ، تولید و انتشار: قرارگاه رسانه شهید آوینی هیئت حضرت ابالفضل علیه السلام کارگروه فرهنگی جهادی شهیدثامنی راد ‌ 🏴 این قطعه در مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۰۳ اجرا شده است. @yasinzandi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه خود را 🌺 معطر  می کنیم به🌸 عطر دل نشین صلوات🌺 ❣اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلےٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ❣ ❤️در پناه حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش علیهم السلام❤️ 💓روزتون پر خیر و برکت💓 @Loveyoub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی داشت در جنگل‌ قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است. طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است. و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا