eitaa logo
کانال رسمی مراسمات یزد
14.6هزار دنبال‌کننده
776 عکس
1.3هزار ویدیو
42 فایل
. 🥇 اولین و تنها مرجع رسمی اطلاع رسانی مراسمات مذهبی استان یزد 🎖پرمخاطب ترین کانال اعلام مراسمات در کشور 🔰 بزرگترین رسانه مردمی هیئات مذهبی حسینیه ایران 🅰 تبلیغات کسب و کار 🏷 @yazd_marasemat 🅱 ارسال پوستر مراسم 🏷 @Abolfazl_110_mim .
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🩸ای‌کاش می‌دانستم که با دستان ابالفضلم چه کردند ... از جمله مرثیه‌های حضرت ام البنین علیهاالسلام این بود که می‌فرمود: 📋 یا لَیْت شِعْری اَکَما اَخبَروا بِاَنَّ عبَّاسا مَقْطُوعَ الیَدَیْنِ ▪️ای کاش! می‌دانستم آیا این خبر درست است که دست‌های فرزندم عباس علیه‌السلام را از تن جدا کردند یا نه؟! 📚ابصار العین، ص ۶۴ 📚معالی السبطین، ص ۴۳۳ ✍ آه یا امّ البنین... غمِ این «دستانِ‌مبارک» نه فقط اشک تمام عالم را جاری نمود؛ بلکه پُشت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام را هم شکست... در همان ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام پا در رکاب گذاشت و رو به میدان نمود تا بر بالین برادر حاضر شود؛ که ناگاه ذوالجناح ایستاد و قدم از قدم بر نداشت و سر خود را به جانب حضرت اباعبداللّه علیه‌السلام بلند کرد و شروع نمود به گریه و نوحه و زاری کردن و اشاره به جانب زمین می‌نمود. 🥀 حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام فهمیدند مطلبی دارد، فرمودند: چه می‌گویی ای ذوالجناح؟ که ناگاه به قدرت کامله الهی قفل خاموشی از زبان آن حیوان برداشته شد؛ عرض کرد: 📋 یا سَیِّدی اَما تَنْظُرُ اِلَی الأرْضِ؟ ▪️ای آقای‌من! آیا نگاه نمی‌کنید به سوی زمین!؟ 📋 فَلَمّا نَظَرَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام اِلَی الأرْضِ رَأی اَیْدی اَخیهِ الْعَبّاسَ مَقْطُوعَةً وَ فِی التُّرابِ مَوْضُوعَة ▪️همین که حضرت نگاه کرد، دید دستان برادرش عباس علیه‌السلام قطع شده و بر روی خاک افتاده است. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام خم شد و آن را برداشت و به سینه خود چسبانید و فرمود: 📋 اَلاْنَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی ▪️الآن دیگر پشتم شکست ... الان دیگر بیچاره شدم ... 📚 انوار الشهادة،یزدی،ص۱۲۹ . 🇮🇷 کانال رسمی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
🩸مرثیه حضرت ام‌البنین سلام الله علیها🩸 🥀 يَا مَنْ رَأَي الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَي جَمَاهِيرِ النَّقَدِ 🥀 ای كه عباس را ديدی حمله می‌كرد بر توده‌های فرومايه 🥀 وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ 🥀 و از فرزندان حيدر هر شير يال داری دنبال او بود 🥀 أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ 🥀 خبردار شدم كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالی كه بريده دست بود 🥀 وَيْلِي عَلَي شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ 🥀 وای بر من بر شير بچه‌ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد 🥀 لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ 🥀 اگر شمشيرت در دستت بود كسی نمی‌توانست به تو نزديك شود 🥀 لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ 🥀 واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‏ ام می ‌اندازى 🥀 كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم 🥀 أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ 🥀 چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند 🥀 تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ 🥀 بر سر نعش آن ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاك افتادند 🥀 يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ 🥀 اى كاش می ‏دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟! 📕 مفاتیح‌الجنان، محدث قمی . 🇮🇷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
. 🩸گریهٔ سنگ دل‌ترین مردم، با نوحه‌های حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها🩸 🥀 کَانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا، فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی‌ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی. 🥀 حضرت ام‌البنين سلام‌الله‌ علیها، پیوسته به بقيع مى‌رفت و در آنجا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين نوحه‌سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت. 🥀 مروان بن حکم لعنةالله علیه هم، از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌ علیها ، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۵ صفحه ۴۰ . 🇮🇷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
. 🩸فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام ... در نقل‌ها آمده است: چون بشير وارد مدينه شد، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه‌السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت‌ علیهم‌السلام. حضرت ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات كرد و فرمود: 📋 أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین علیه‌السلام ▪️اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام چه خبر برایم آورده‌اى؟ 🥀 بشير گفت:  ای ام البنين! خدا تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است. 📋فَلَمّا سَمِعَتْ بِذٰلک وَضَعَت یَدَها عَلَی قَلبِها ▪️وقتی که خبر شهادت ابالفضل العباس علیه‌السلام را شنید، دست روی قلبش گذاشت. سپس فرمود: از اباعبدالله الحسین علیه‌السلام خبر ده! 🥀 بشیر، خبر شهادت فرزندان ام‌البنین سلام‌الله‌علیها را به او داد، که در آخر، آن حضرت فرمود: 📋 أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فِداءٌ لِأبی عَبدِاللهِ الحُسین علیه‌السلام ▪️تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام. 🥀 بشیر گفت: 📋 عَظَّمَ اللهُ لَکِ الأجرَ بِالحُسین علیه‌السلام، فَقَد خَلّفناه بِأرضِ کربلاء جُثةً بِلا رأسٍ ▪️خدا تو را صبر دهد از داغ اباعبدالله الحسین علیه‌السلام؛ او را با بدنی بی‌سر در کربلا رها کرده‌ایم. 📋 فصاحَتْ وا وَلَداه، وا حسیناه؛ و س‍َقَطتْ عَلَی الأرضِ مَغشیًّا عَلَیها ▪️در آن حال، ام‌البنین علیهاالسلام ناله زد: وا وَلَداه، وا حسیناه؛ سپس بی هوش بر روی زمین افتاد. 🥀 وقتی که به هوش آمد، رو به بشیر نمود و فرمود: 📋 قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! ▪️ای بشیر! با این خبر، بند بند دلم را پاره‌ کردی! برگرفته از: 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام،ج۳ ص۲۵۳ 📚رياحين الشّريعه، ج۳ ص۲۹۳ 📚شرح الاخبار ج۳ ص۱۷۶(به نقل از تنقیح المقال) . 🇮🇷 کانال رسمی مراسمات مذهبی استان یزد ◉ @marasemat_yazd .
. 🩸ای امّ البنين! مصیبت‌های سنگین، زينب را پیر کرده است ... در نقلی آمده است: وقتی که حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به مدینه رسیدند، به خانه برادرشان حضرت سیدالشهدا علیه‌السـلام آمدند. 📋 لا تَكادُ تَحمِلُها رِجْلاها ▪️دیگر از شدت غصه، زانوان حضرت، یارای حرکت نداشت. 🥀 در آن هنگام، حضرت ام البنین علیهاالسلام آمدند و زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را در آغوش گرفتند و فریاد و ناله میزدند که: وَا وَلَداه... وا حسيناه... 🥀 بعد از آنکه کمی آرام گرفتند، ام‌البنین علیهاالسلام اشک ها را از روی صورت مبارک زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پاک نمودند و ناگهان بغض، راه گلویش را بست و گریه‌اش دوباره جاری شد و عرضه داشت: 📋 سَيّدَتي يا زينبُ! أراكِ وقد ضَعُفَ بَدنَكِ و أصفَرَّ وَجهَكِ، وأسرَعَ الشيبُ إلىٰ رَأسِكِ؟! ▪️ای سروَر من! ای زینب کبری! شما را در حالی می‌بینم که بدنتان ضعیف گشته و روی مبارکتان زرد شده است. چه زود مویتان سفید گشته و پیری به سراغ تان آمده است؟! 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها که توان صحبت کردن را نداشتند و کلمات از حلقوم مبارکشان بالا نمی‌آمد، خطاب به حضرت ام البنین عليهاالسلام فرمودند: 📋 لَقَد شَیَّبَتْنِی المَصَائِب. ▪️مصیبت های سنگینی که دیدم، مرا پیر کرده است... 📚المجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص ۷۵ . 🇮🇷 کانال رسمی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd .
28.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 ببینید - روزهای بی مادری 😭 🎙 مداح: حاج محمود کریمی . 🇮🇷 کانال رسمی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
. 🔰 مولانا امام صّادق(علیه السلام) می فرمایند: و کانَت  تَلعَنُ بَنی اُمیّه ، هی المَسمُومُ وَ وَصَلَت الشّهاده او (حضرت ام البنین علیها السلام) آشکارا بنی امیه را لعن میکرد ؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به {شهادت} رساندند. 📚تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰ 📚المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰ 📚زنان نابغه ص۱۵۰ 📚ام البنین ص۴۷۰ 📚ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰ 📚اعلام النساء ص ۴۹۶ 📚وقایع الشیعه ص٨۵ . 🇮🇷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔸 تربیتِ فرزند به مادریِ حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها 🔻 حجت‌الاسلام والمسلمین عالی . 🇮🇷 کانال رسمی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
. 🔰 امام على عليه السلام: 🔸 حَدُّ اللِّسانِ أمضى مِن حَدِّ السِّنانِ ✨ تيزى زبان، بُرنده تر از تيزى سرنيزه است . 🇮🇷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
. 🔰 امام على عليه السلام: مَن أقَلَّ الاستِرسالَ سَلِمَ، مَن أكثَرَ الاستِرسالَ نَدِمَ كسى كه كمتر اعتماد كند، به سلامت ماند؛ كسى كه زياد اعتماد كند پشيمان شود . 🇮🇷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات مذهبی یزد ◉ @marasemat_yazd
17.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔻 سخنرانی زیبا _ پیشنهاد دانلود 🔻 🩸 اگر روضه ای برقرار شد زودتر از همه بیا 🥲 امام حسین علیه‌السلام خوشش میاد . 🇮🇷 کانال رسمی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd
. 🥀 هنگامی که کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت... 🥀 وقتی‌ به هوش آمد، شکسته حال به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد... 🥀 گاهی چادر زیر پایش گیر می‌کرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به گودال و قتلگاه مقدس رسید. 🥀 در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر، جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. 🥀 خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود، زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. 🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: أ أنتَ الْحسينُ أخي؟! أ أنتَ أبنُ اُمّي؟! 🥀 تو حسین برادر منی؟! تو پسر مادر منی؟! أ أنتَ نورُ بَصَري؟! أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟! 🥀 تو همان نور چشم منی؟! تو همان پاره قلب منی؟! أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟! 🥀 تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟! أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟! 🥀 تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟! 📕 معالی‌السبطین، جلد ۲، صفحه ۳۹ . 🇮🇷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات استان یزد ◉ @marasemat_yazd