هدایت شده از استاد محمد شجاعی
🌟 "اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِی"
و این فراز، تمام رسالتی بود که #فاطمه سلاماللهعلیها را به دفاع از علی علیهالسلام واداشت.
که زندگی در دنیای بی #امام ، زندگی در وادی جهل و بیابانِ بیراهنماست!
توحید، رمز پنج حرفیِ "رهایی و قدرت و آزادیِ انسان " زیر ردای امامت است که زنده میماند ...
توحید: علّت حیات است!
آب حیات است! که حیات جاودانه به بشر میبخشد!
فاطمه سلاماللهعلیها، شهیدهی "توحید" است در راه فرزندانی که میترسید در دنیای بیامام راه آغوش خدا را،
مسیر توحید را ... گم کنند!
▪️ ویژه شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
※ طرح: استدیو انسان تمام
@Ostad_Shojae
علی فانی4_6030397476748396774.mp3
زمان:
حجم:
8.36M
﷽
🍃🌺 دعای عهد با #امام_زمان عج
#امام _زمان
#أللَّھُـمَ _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❣
🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد👇
@marasematkhorabad
🌀 حاج حسین مولوی- بخش اول
🔹️حاج ملاحسین #مولوی در شهر قم، محلهی #چهل_اختران به دنیا آمد. از دوران کودکی نزد شیخ غلامحسین #کرمانشاهی مشغول یادگیری قرآن شد، همزمان با یادگیری مفاهیم #قرآنی در مکتبخانه نیز درس میخواند.
🔸️به #نماز اول وقت و آن هم به جماعت عشق و علاقهی خاصی داشت، به طوری که همیشه پشت سر میرزا ابوالفضل #زاهدی در مسجد #امام حسن عسگری به نماز میایستاد، کسانی که به دنبال ملاحسین مولوی بودند، خوب میدانستند که در مسجد امام و آن هم در نماز #اول_وقت حتماً ایشان را پیدا خواهند کرد.
ادامه دارد...
🌀حاج حسین مولوی- بخش سوم
🔹️نقل میکنند در شبی که میخواست فوت کند (نهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۴) به خانهی آسید عباس #کاشانی رفت و گفت: آقا سید عباس! من خیلی شما را اذیت کردهام، من را حلال کن.
🔸️آقا سید عباس گفت: من فکر کردم کسی از جانب من حرفی به حاج #مولوی زده است، ملاحسین گفت: من بروم در این اتاق نماز بخوانم، دیدم ملا #دیر کرد. رفتم و دیدم که ملا تسبیحش در دستش است و معلوم است، در حالیکه داشته #تسبیح میگفته، تکیه به دیوار داده و جان به جان آفرین تسلیم کرده است.
🔹️پیکر ایشان از مسجد امام حسن عسکری (مسجد #امام) با حضور هزاران نفر به سوی حرم مطهر حضرت معصومه #تشییع و در "آرامستان #شیخان" قم به خاک سپرده شد.
⚫️تا سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله #گلپايگانى در حين نماز بر پيكر #امام«ره» ناگهان سكوت كردند،ديگران تصورشان اين بود كه ايشان فراموش كردند،چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند اما آيت الله همچنان سكوت كردند تا اينكه از ابتدا شروع به خواندن كردن!
فرزند ايشان به حاج آقا قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز را برملا نكنند،بعد از رحلت ايشان تعريف كردند كه مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان وجود نازنين حضرت حجت (عج)را مى بينند كه در حال خواندن نماز بر پيكر امام هستند!
ايشان از بهت و حيرت زبانشان بند مى آيد!
كه ناگهان خود حضرت ندا مى دهند
«آسيد محمدرضا ادامه بده!!!...
📚منبع حکایت: صراط عشق .مجله فرهنگی .معرفتی ادبی هنری
«جهت شادی روح بلند و ملکوتی شان صلوات»