#مصیبت_وداع
#امام_سجاد_علیه_السلام
◾️ایپسرم! همین قدر بدان که دیگر مردی در خیمهها به جز من و تو، باقی نمانده است...
⚡️ با شنیدن خبر شهادت قمر بنی هاشم علیهالسلام، امام سجاد علیهالسلام از هوش رفتند...
در نقلها آمده است:
... وقتیکه تمام اصحاب سیدالشهداء علیهالسلام به شهادت رسیدند،آن حضرت به خیمه تکتک آنها میرفت و احدی از یاران خود را نمیدید و پیوسته ذکر "لا حول ولا قُوَّه الا باللّه" را تکرار مینمود.
بعد به خیمه إمام سجاد علیهالسلام رفتند و دیدند روی بستری افتاده و زینب کبری سلاماللّهعلیها از او پرستاری میکند.
🔻وقتی نگاه امام سجاد علیهالسّلام به پدر بزرگوار خود افتاد، خواست به احترام از جا برخیزد امّا از شدّت بیماری نتوانست،لذا به عمّه بزرگوار خود فرمود:
عمهجان! مرا به سینه خود تکیه بده که پسر پیامبر "صلی الله علیه وآله " آمده است.
عقیله بنیهاشم نشسته و امام سجاد علیهالسلام را به خود تکیه دادند.
در این هنگام امام سجاد علیهالسّلام پرسیدند:
أینَ عَمّیَ العَبّاس؟
▪️عمو جانم عباس کجاست؟
تا اسم عباس علیهالسلام آمد، گریه راه گلوی زینب کبری سلاماللّهعلیها را بست و به برادر نگاه میکرد که چه جواب میدهد؛ امام حسین علیه السّلام فرمود:
یا بُنَيَّ، إنّ عمَّكَ قد قُتِلَ علَی شاطئِ الفرات!
▪️پسرم، عمویَت نیز کنار نهر فرات به شهادت رسید!
فَبَکی عليُّ بن الحسین علیهالسّلام بُکاءً شدیداً حتّی غُشِی عَلیه.
▪️تا امام سجاد علیهالسّلام خبر شهادت عمویش را شنید آنقدر گریست تا از هوش رفت.
🔻وقتی که إمام سجاد علیهالسلام به هوش آمد از تکتک بنی هاشم سوال میکرد و سیدالشهداء علیهالسلام بعد از اسم هر کدام میفرمود:
قَدْ قُتِل ( او نیز کشته شده)
تا اینکه در نهایت امام حسین علیهالسلام فرمودند:
یا بُنَيَّ،اِعلَم أنّه لَیسَ في الخیامِ رَجُلٌ حيٌّ إلّا أنا و أنتَ و أمّا هؤلاء الذین تسألُ عَنهم فکّلهُم صَرعیٰ علی وَجهِ الثَّریٰ!
▪️ایپسرم! همین قدر بدان در خیمهها مرد زندهای (مَحرمی دیگر برای زنها) به جز من و تو نیست و همه آنهایی که پرسیدی، همگی بر روی خاک و خون غلطیدهاند!
📚 الدمعة الساکبة ج۴ ص۳۵۱
📚 بحر المصائب ج۵ ص۵۶
#الّلهُــــــمَّ_عَجِّــــــلْ_لِوَلِیِّکَــــــ_الْفَـــــــــرج
🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد
#لینک_عضویت👇👇👇
https://eitaa.com/marasematkhorabad
#مصیبت_وداع
#امام_سجاد_علیه_السلام
◾️ وقتیکه امام سجاد علیهالسلام نمیتواند غربت پدر را ببیند و دست به عصا، رو به سوی میدان میرود...
⚡️ای پسرم! به شیعیانم برسان که مرا غریب کشتند...
در نقلها آمده است:
... وقتیکه امام سجاد علیهالسلام دیدند که هیچکس دیگر برای سیدالشهداء علیهالسلام نمانده است، رو به عّمه خود نموده فرمودند:
یاعّمتاه! علَيَّ بِسیفٍ و بِعصاً
▪️ایعمهجانم! برایم یک شمشیر و یک عصا بیاورید!
سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند:
پسرم! میخواهی چه کنی؟
زین العابدین علیهالسلام عرضه داشتند:
أّما العَصا فأتَوَکَّأُ عَلَیها و أمّا السّیف فَأحربُ بِه بینَ یَدَي ابنِ رسولِ الله فإنّه لا خیرَ في الحیاةِ بعدَه!
▪️میخواهم به عصا تکیه کنم و با شمشیر در رکاب پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بجنگم که خیری در زندگی بعد او نیست!
امام حسین علیهالسّلام ممانعت کرد و او را به سینه چسباند و فرمود:
فرزندم! تو پاکیزه ترین نسل من و برترین عترت من هستی و تو جانشین من بر این عیال و کودکان هستی که آنها غریب و خوارند که دچار ذّلت و یتیمی و شماتت دشمنان و مصائب زمانه شدهاند؛
وقتی شیون زدند آنها را ساکت کن، وقتی احساس تنهایی کردند تو مونس آنها باش و با نرمی کلام، آرامش خاطر به آنها بده که آنها از مردانشان جز تو بر ایشان نمانده و کسی جز تو ندارند که ناراحتی خود را نزد او گلایه کنند.
🔻بعد دست فرزند را گرفت و با صدای بلند فرمود:
ای زینب و ای امکلثوم و ای سکینه و ای رقیه و ای فاطمه! سخن مرا گوش کنید و بدانید که این پسرم جانشین من بر شماست و امام واجبالاطاعه است.
🔻بعد به امام سجاد علیه السّلام فرمود:
یا ولَدي، بَلِّغ شیعتي عنّی السّلامَ فقل لهم: «إنّ أبي ماتَ غریباً فاندُبُوه و مَضیٰ شهیداً فَابکُوه»
▪️ای فرزندم، به شیعیانم سلام مرا برسان و بگو؛ پدرم را غریب کشتند؛ لذا برایش روضه بخوانید؛ پدرم شهید از دنیا رفت؛ برایش گریه کنید.
📚 الدمعة الساکبة ج۴ ص۳۵۱
📚 بحرالمصائب ج۵ ص۵۶
#الّلهُــــــمَّ_عَجِّــــــلْ_لِوَلِیِّکَــــــ_الْفَـــــــــرج
🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد
#لینک_عضویت👇👇👇
https://eitaa.com/marasematkhorabad
#مصیبت_وداع
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
◾️ مَهلاً مَهلا ...
یَابنَ الزّهرا ...
نقل کردهاند:
وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام برای وداع به خیمهها آمده و با مخدّرات وداع نموده و خواستند تا از خیمه خارج شوند، زینب کبری سلاماللّهعلیها به دنبال آن حضرت رفته و خود را به دامان آن حضرت انداخته و فریاد برآوردند:
مَهلاً یا أخي! تَوقّفْ حَتّی أُزَودُّ مِنْ نَظَري؛ فَهٰذا وِداعٌ بَتَل؛ لا تَلاقي بَعده!
▪️کمی آرامتر ای برادرم! بایست تا با نگاهم از تو، توشه بردارم. چرا که این وداعی است که دیگر ملاقاتی بعد از آن، نخواهد بود.
📚مخزن البکاء ص۶۵۴
📚مهیج الاحزان ص۵۲۵
📚بحرالمصائب ج۵ ص۳۵
#الّلهُــــــمَّ_عَجِّــــــلْ_لِوَلِیِّکَــــــ_الْفَـــــــــرج
🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد
#لینک_عضویت👇👇👇
https://eitaa.com/marasematkhorabad
#مصیبت_وداع
◾️به وقت وداع سیدالشهداء علیهالسلام، مخدّرات به دست و پای آن حضرت افتادند و بر آنها بوسه میزدند...
در نقلها آمده است:
فأرادَ عليه السّلامُ أن يَخرُجَ مِنَ الْخَيمَةِ، فَلَصِقَتْ به زينبُ ...
▪️سیدالشهداء سلاماللهعلیه خواست از خیمه بیرون بیاید، حضرت زینب سلاماللهعلیها خود را به او رساند.
... فَجَعَلَتْ تُقَبِّلُ يَدَيْهِ و رِجْلَيْهِ، و أحَطنَ به سائِرُ النِّسوانِ، يُقَبِّلنَ يَدَهُ و رِجلَهُ
▪️ زینب کبری سلاماللّهعلیها خود را به روی دست و پای سیدالشهداء علیهالسلام انداخت و آنها را میبوسید؛ بقیه زنان نیز آمدند و دور او را گرفته بودند و دست و پایش را میبوسیدند.
📚اسرار الشهادة ص۴۱۲
📚معالی السبطین ج۲ ص۲۵
✍یکی به دور سر ذوالجناح میگردید
یکی به پای شه افتاده بود و میگریید
یکی به ناخن غم صفحهٔ جبین میکنْد
تمام خاک زمین را به چرخ میافکند
یکی ز هوش برفت و ز خویش شد نومید
به هوش باز چو آمد به خاک میغلطید
یکان یکان به جمالش نظاره میکردند
ز سوز دل همگی جامه پاره میکردند...
🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد
#لینک_عضویت👇👇👇
https://eitaa.com/marasematkhorabad
#مصیبت_وداع
◾️ سیدالشهداء علیهالسلام بر در خیمهها ایستاده بود، که خیمهها را تیرباران کردند...
⚡️ به فدای مظلومی که تیرها را با بدن خودش میگرفت،تا به خیمه زنها نخورند...
در نقلها آمده است:
... به وقت وداع، زنها و بچهها دل از سیدالشهداء علیهالسلام نمیکَندند؛ آن حضرت بر در خیمه ایستاده بود که عمر بن سعد ملعون صدایش را بلند کرد و گفت:
وَيحَكُم! اُهجُموا عَلَيْهِ ما دامَ مَشغولاً بِنَفسِهِ و حَرَمِهِ
▪️وای بر شما! به او حمله کنید در همین حال که او به خود و حرمش مشغول است.
به خدا قسم اگر حسین علیهالسلام فارغ شود، قسمت چپ و راست لشكرتان از هم قابل تشخیص نیست( کنایه از اینکه لشکرتان را به هم میریزد)
فَحَمَلوا عَلَيْهِ يَرمونَه بِالسِّهامِ حَتّىٰ تَخالَفَتْ السِّهامُ بَينَ أطنابِ الْمُخَيَّمِ، و شَكَّ سَهمٌ بَعضَ أزَرِ النِّساءِ،
▪️پس همگان بر آن حضرت یورش بردند و آن قدر تير زدند كه برخی از تيرها به بند خيمهها میخورد و برخی دیگر نیز، لباسهای زنان را پاره میکرد.
فَدَهَشْنَ، و أرعَبنَ، و صَحنَ، و دَخَلنَ الْخَيمَةَ، يَنظُرنَ إلىٰ الْحسينِ كَيفَ يَصنَع
▪️در اینجا بود که زنان مات و مبهوت شدند و وحشتزده و فريادزنان به داخل خيمهها رفتند و به امام حسین علیهالسّلام نگاه میکردند که چه میکند.
آن حضرت چون شير خشمگين به دشمنان حمله کردند و به احدى نمى رسيدند مگر آنكه با شمشير او را به هلاكت مى رساندند.
وَ السِّهامُ تَأخُذُهُ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ، و هو يَتَّقيها بِصَدرِهِ و نَحرِهِ.
▪️و اين در حالي بود كه تيرها از هر سو به سمت سیدالشهداء علیهالسلام مىآمد و آن حضرت با سینه و پشت مبارکش تیر را میگرفت تا تیری به سمت زنها و بچهها نرود.
📚مقتل الحسين عليهالسّلام، مقرم،ص۳۴۰
📚مقتل الحسين علیهالسلام، بحرالعلوم،ص۴۴۲
🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد
#لینک_عضویت👇👇👇
https://eitaa.com/marasematkhorabad
#مصیبت_وداع
◾️ وقتیکه زینب کبری به نیابت از فاطمه زهرا سلاماللهعلیهما، زیر گلوی سیدالشهداء علیهالسلام را میبوسد...
در نقلی آمده است:
لحظات آخر عمر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که حضرت زینب سلاماللهعلیها را به خود فراخواند و وصایایی را به او نمود که در ضمن آن وصایا فرمود:
لمَّا صارَ أخيكَ الحُسين عليه السّلام في كربلاء وحيداً فريداً،قَبِّلِي حُلقُومَهُ نِيابةً عَنِي.
▪️وقتی که دیدی برادرت حسین علیهالسلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد؛ پس در آن موقع به نیابت از من زیر گلویش را ببوس...
🔻 ... روز عاشورا نیز به وقت وداع سیدالشهداء علیهالسلام، زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و عرضه داشت:
ای برادر! به من اجازه بفرما سینه و زیر گلویت را ببوسم؛ آن حضرت سینه و زیر گلویش را نمایان کرد و زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و آنجا را بوسید؛ سپس رو به سمت مدینه کرد و صدا زد:
یا أُمّاه، هذه الأمانةُ قد أدَّیتُها!
▪️ای مادرجان! این امانت شما را من به جا آوردم.
سیدالشهداء علیه السلام فرمود: آن أمانت چه بود؟
زینب کبری سلاماللّهعلیها عرضه داشت:
ای برادرم! همانا وقتی که شهادت مادرمان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نزدیک شد به من فرمود: ای زینب! سینه و حفره گلویت را برایم نمایان کن.
پس من نمایان نمودم سینه و حفره گلویم را و مادرمان آنجا را بوسید.
سپس به من فرمود:
هذه وَدیعَةٌ منّي إلي أخیكِ الحسینِ یا زینبُ، إذ رأیتِ أخاكِ الحسینَ في کربلا وحیداً فریداً
▪️این (بوسه) امانتی است از سوی من به جانب برادرت حسین علیهالسلام؛ پس هنگامی که برادرت حسین را در کربلات تنها وبی کس دیدی؛
یَستَغیثُ فلا یُغاثُ ویَستَجیرُ فلا یُجارُ علیه ویَطلُبُ الماءَ فلا یُسقیٰ منه فلیس له ناصرٌ ولا معینٌ ولا شفیقٌ حمیمٌ قَبِّلیه في صدرِه و شَمّیهِ في نحره نیابةً عَنّي
▪️دیدی که طلب یاری میکند ولی کسی به او یاری نمیرساند؛ دیدی که پناه میخواهد ولی کسی به او پناه نمیدهد؛ دیدیکه آب طلب میکند ولی کسی به او آبی نمیرساند؛ دیدی که که هیچ یاور و رفیقِ دل رحمی ندارد، پس به نیابت از من سینه و زیر گلوی او را ببوی و سپس ببوس.
📚بحرالمصائب ج۵ ص۷۴
📚موسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا سلام الله علیها، ج۱۵ ص۱۰۹ به نقل از: لوامع الأنوار (مرندی) نسخه خطی، ص٩٩
🕌مسجدچهارده معصوم روستای خورآباد
#لینک_عضویت👇👇👇
https://eitaa.com/marasematkhorabad