eitaa logo
🇱🇧🇵🇸مردان وِلایی🇮🇷
366 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
8.7هزار ویدیو
57 فایل
مردان ولایی
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻شاید براتون سوال شده باشه که علت اینکه پزشکیان در مرحله اول اینقدر رأی آورد چیه؟ این دلایل عمده ای داره، چند تا از این دلیل ها رو براتون به اختصار توضیح میدم👇👇 یکی از دلایل اقبال مردم به پزشکیان اینه که احساس میکنند مسئول وضع موجود دولت شهید رئیسی است دلیلش هم اینه که منو و شما به عنوان افسر جنگ نرم نتونستیم شرایط قبل و بعد از دولت شهید رئیسی رو برای مردم توصیف کنیم نتونستیم به مردم توضیح بدیم که حسن روحانی جوری کشور رو ورطه سقوط کشونده بود که حتی باور نداشتن دولت شهید رئیسی بتونه حقوق ماه اولش رو بده ما نتونستیم بگیم شهید رئیسی چقدر از بدهی های دولت روحانی رو داد که اگر قرار بود اون پول خرج اقتصاد بشه الان نصف این وضعیت هم خرابی نداشتیم ما نتونستیم بگیم که چقدر از زیرساختهامون رو حسن روحانی از قصد عقب نگه داشت و تخریب کرد که مردم رو ناراضی نگه داره نتونستیم بگیم مملکتی که روزانه ٧٠٠ نفر بر اثر کرونا میمردن و عرضه وارد کردن و ساختن واکسن هم نداشتن رو با خزانه خالی تحویل رئیسی دادن و بعد از یک ماه تعداد فوتی های کرونایی یک رقمی شد نتونستیم بگیم که حسن روحانی ١٧ هزار کارخونه رو تعطیل کرد تا خیلی از این کارخونه ها رو به صورت زمین با رانت به قیمت ثمن بخس به اطرافیان خودش بده یکی از این کارخانه ها هپکو بود یکیش آذرآب بود نیشکر هفت تپه و ... که توسط جلیلی و رئیسی دوباره احیا شد نتونستیم به مردم بگیم آی مردم حسن روحانی، ما رو از طبقه صدم به پایین پرت کرد و قرار بود پودر بشیم ولی با ضربه گیرهای دولت رئیسی علیرغم فشار مافیا فقط دست و بال ما شکست قرار بود بمیریم ولی فقط دستمون شکسته والله دولت روحانی یکسال دیگه ادامه پیدا میکرد قحطی سراسر ایران رو فرا میگرفت کسی نیست بگه حسن روحانی به بهانه fatf بورس ما رو به نابودی کشوند کسی نیست بگه فروش نفت ما رو از ٢ میلیون بشکه رسوند به ٢٠٠ هزار بشکه یعنی ده برابر کمتر کرد کسی نبود به مردم توضیح بده آی مردم تا آب خوردنتون رو هم گره زده بود مذاکره مردم یادشون رفته قطعی طولانی برق در تابستان زمان روحانی رو یادشون رفته بنزین رو چند برابر کرد و خودش صبح جمعه خبردار شد یادشون رفته آوردن واکسن کرونا رو گره زده بود به برجام و fatf یادشون رفته که روحانی گفت تا آخر پای سند ٢٠٣٠ میمونه. بتون ریختن به قلب رآکتور هسته ای اراک یادشون رفته ذلت سیاست خارجی رو یادشون رفته که به دو نوجوان ما تو فرودگاه عربستان تجاوز شد ولی صداشون درنیومد از ترس در عوض خیلی از افراد جبهه انقلابی برای جذب مخاطب بیشتر به دولت شهید رئیسی انتقاد ناجوانمردانه میکردن و بعد از شهادتش ازش حلالیت طلبیدن بارها فریاد زدم آی کانالهای انقلابی برای جذب چهار تا مخاطب به صورت دولت چنگ نزنید فردا دودش تو چشم خودمون فرو میره اینقدر نگفتیم که الان با جنگ رسانه ای همه تقصیزات رو دارن میندازن به گردن جبهه انقلاب خودشون طراح و پیشنهاد دهنده گشت ارشاد بودن الان دارن با همون بما ضربه می‌زنند! از بس نگفتیم که به راحتی جای جلاد و شهید رو عوض کردن الان عوض اینکه ما برگردیم از اینها طلبکار باشیم اینها کارهایی که خودشون کردن رو دارن گردن جبهه انقلابی میندازن و به سعید جلیلی میگن طالبان و داعش شما یک نفر از جریان انقلابی پیدا نمیکنی که پونز به کله مردم فرو کرده باشه ولی اکبر گنجی اینها به اکبر پونز معروف بود امثال مصی علینژاد دست پرورده خاتمی بود که الان شده دشمن درجه یک ما ٢۵٠ نفر از مدیران و وزرای اینها الان در خارج از کشور دارن بر علیه کشور با دشمن همکاری می‌کنند. خود اینها می‌خواستند تو کلاسهای دانشگاه دیوار بکشند که تنها کسی که جلوشون وایساد حضرت آقا بود. آی مردم!! درد اینها اینه اسلام تو این کشور پیاده نشه. ترسیدن اگر یکی مثل جلیلی بیاد کاسبی اینها بهم بخوره. آی مردم!! والله الان دیگه پزشکیان و جلیلی مهم نیستن! تقابل دو گفتمان مقاومت و مذاکره با غرب شروع شده... ریاست جمهوری هم بهانه است اینها نگاهشون زدن اصل نظامه! نشر حداکثری بخوانید و انتشار دهید در اینستا، واتساپ، تلگرام ...
🔸یا صاحب الزمان ادرکنی 🔺احادیث بالا را و تعجیل و تسهیل در ظهور فرجمان صلوات🌱
| هشدار صریح دفاتر بسیج دانشجویی سراسر کشور: پیوستن به FATF تکرار خسارت محض برجام خواهد بود! ⏪ بسیج دانشجویی با صراحت تمام، اخطار جدی خود را به دولت چهاردهم مبنی بر پیوستن به FATF اعلام می‌دارد... 🔸بسیج دانشجویی با فهم اینکه مسئله امروز کشور، پیوستن به معاهداتی چون FATF نبوده بلکه ناشی از اثرات برجای مانده از دهه سوخته ۹۰ می‌باشد، به طور قاطع در مقابل اتخاذ هر تصمیم غلطی که منافع ملی را تحت‌الشعاع قرار دهد، خواهد ایستاد و اجازه نمی‌دهد اقتصاد کشور مجدداً معطل تضمین‌های بلامحل برخی مقامات غربی شود؛ چرا که به کرّات ثابت شده اینگونه وعده‌ها در نهایت، حاصلی جز بر هم خوردن ثبات اقتصادی و امنیتی کشور و مستهلک شدن زیرساخت‌های اصلی تولید در پی ندارند. 🔴
👇👇 ✍ آنطور که خودش میگفت،شش ماهی بود از محل خدمتش در ارتش که در خرم آباد مستقر بود،فرار کرده و باعضویت بسیجی،به لشکر حضرت رسول(ص)آمده بود. ارتش هم در عکس العمل به این تخلف،او را به عنوان فراری به دادگاه نظامی معرفی کرده بود. بعداز شهادت حاج عباس کریمی در عملیات بدر،مدتی مسئولیت لشکر بعهده"حاج سیدرضا دستواره" گذاشته شد. مادروپدر حاج رضا به او میگفتند و میخواستند تا نامه ای به ارتش بنویسد مبنی بر این که"محمد فراری نبوده و چون یگانش در ارتش به خط مقدم نمیرفته،به بسیج آمده تا به عملیات برود" ولی حاجی قبول نمیکرد. با همان آشنائیت کمی که با هر 3 برادر(سیدمحمدرضا،سیدمحمد و سیدحسین)داشتم،چندین بار دوستانه از حاجی خواستم تا نامه را برای محمد بنویسد،چون امکان دارد دادگاه نظامی با او برخورد تندی بکند؛ ولی جواب همیشگی حاج رضا یکی بود: "نه. او مرتکب تخلف شده و چون از فرماندهانش سرپیچی کرده و محل خدمت خود را ترک کرده،باید تنبیه شود تا دیگر از این کارها نکند". 9 تیرماه 1365 دقایقی قبل از آغاز عملیات کربلای یک،در پشت خاکریز جادۀ دهلران به مهران،کنار نیروهای گردان شهادت که قرار بود خط دشمن را بشکنند،ایستاده بودم؛ ناگهان متوجۀ جیپ فرماندهی لشکر شدم که حاج رضا داخل آن ایستاده بود و سراغ بچه های اطلاعات عملیات را میگرفت. جلو رفتم و با او دست دادم.همین که دستش در دستم قرار گرفت،آن را بوسیدم. باعصبانیت دستش را کشید و با پرخاش گفت: -این چه کاری بود کردی؟ خجالت کشیدم بگویم از همان اولین بار که شما را دیدم،مهرتان بر دلم نشسته بود. نمیدانم چه شد که آن شب به خودم جرات دادم و دستش را بوسیدم.شاید چهرۀ زیبا و واقعا نورانی اش باعث این کار بود. با خنده گفتم: -راستی حاج رضا،از محمد چه خبر؟ که عصبانیتش فروکش کرد و گفت: -اون رو ولش کن. بذار بره تنبیه بشه... و سرانجام حاضر نشد پارتی بازی کند و برای برادرش که محل خدمت خود را در ارتش ترک کرده و برای رفتن به خط مقدم به بسیج پیوسته بود،نامه بدهد تا از محکومیتش کاسته شود. سیدحسین دستواره متولد 28فروردین 1348شهادت 29خرداد 1365منطقۀ مهران.مزار:بهشت‌زهرا(س)قطعۀ 26 ردیف 90 شمارۀ 50 سیدمحمدرضا دستواره متولد 1بهمن 1338شهادت 13تیر 1365عملیات کربلای1 مهران.مزار:بهشت‌زهرا(س)قطعۀ 26 ردیف 89 شمارۀ 50 سیدمحمد دستواره هرطوری بود به دادگاه نظامی نرفت!چون تخلف بزرگی ازدنیا کرد! اوکه تنهاپسر باقیماندۀ خانوادۀ دستواره بود،حاضر نشد درخانه بماند؛همچنان بسیجی درجبهه ماند وسرانجام در شلمچه،پیکرش جا ماند و سالهابعد استخوانهایش برای پدرومادرش بازگشت. سیدمحمد دستواره متولد 6اردیبهشت 1343شهادت 20دی 1365عملیات کربلای۵ شلمچه.مزار:بهشت‌زهرا(س)قطعۀ 26 ردیف 90 مکرر شمارۀ 50 (حمید داودآبادی) ┄┅☫🇮🇷 اینجا بیت شهداست ⚪️🌷⚪️🌷⚪️🌷⚪️🌷⚪️ 💠 خاطره ای دیگر از شهید دستواره 👇 فرمانده لشکر چی‌کارست؟! فروردین 1364 اندیمشک اواسط فروردین 1364 بود که می‌خواستم برای ردیف کردن بعضی کارهایم،به تهران بروم. علی اشتری هم می‌خواست بیاید که گفت باهم برویم. بلیط قطار به هیچ‌وجه گیر نمی‌آمد.پرس‌وجو که کردیم، فهمیدیم فقط یک قطار ساعت 5 عصر به تهران می‌رود ولی همۀ بلیط‌های آن را لشکر 27 گرفته تا خانوادۀ شهدا را که برای بازدید از منطقه آورده بودند،به تهران برگردانند. همین‌طور که ساک به‌دست جلوی راه‌آهن اندیمشک ایستاده بودیم،حاج رضا دستواره را دیدم که داشت وارد می‌شد.سریع رفتم جلو و قضیه را گفتم که خندید وگفت: -مشکلی نداره. برای شما جا داریم.سریع بیایید سوار بشید. ساک‌ها را برداشتیم و دنبال او وارد ایستگاه شدیم. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که دژبان آذری زبان آن‌جا، داد زد: -آهای،برگردین، کجا دارید می‌روید؟ که حاج رضا گفت: -اینا با من هستند.مشکلی نداره. که دژبان جلو آمد و گفت: -اینا کیه. خودت رو هم می‌گم. کجا سرت رو انداختی پایین و داری می‌ری تو؟ حاج رضا گیرکرد چه بگوید.دهانم را بردم دم گوش دژبان و گفتم: -ببین، این برادر، قائم‌مقام لشکر حضرت رسوله. که شانه‌هایش را انداخت بالا و با بی‌تفاوتی گفت: -قائم‌مقام چیه،خود فرمانده لشکر هم باشه،حق نداره بره تو. مگه این‌که حاجی شیبانی تاییدش کنه. که با تعجب گفتم: -مردمومن،حاجی شیبانی مسئول ستاد لشکره.یعنی نیروی زیردست اینه. که بازگفت: -من به این کارا کار ندارم.تا حاجی شیبانی نگه،هیچ‌کس نمی‌تونه بره تو. که حاج رضا،مظلومانه کناری ایستاد؛تاچشمش به حاجی شیبانی افتاد،او را صداکرد و گفت: -حاجی جون،من رو تاییدکن تا این برادرا راه بدن تو. ┄┅☫🇮🇷
‌🌷 ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ - شهادت نوجوان بسیجی محمودرضا استادنظری ✍️ نوشته شهید استادنظری 👇👇 🌴 مناجات عارفان آقا؛ دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست های خودت، اشک های مرا پاک کنی ... مولای من؛ سرم را به سینه ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من وعده شهادت بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش عشق مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و جان دهم ... دوست دارم وقتی نگاهم می کنند و باهام گرم می گیرند و میل با هم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: یا لیتنی کنتُ ترابا ... ای کاش من خاک بودم ... خدایا؛ به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ... خدایا؛ من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آورده، به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم ... مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه ام دارم و در تاریکی شب می نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را پاک کنی. خدایا؛ تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت. اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و درعین حال مزه اش را به تو می چشانم ...! پس خدا؛ برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست. شهید محمودرضا استادنظری ولادت: 11 اردیبهشت 1348 تهران شهادت: 24 بهمن 1364 عملیات والفجر 8 فاو مزار: بهشت زهرا (س) قطعه‌ 27 ردیف 3 شماره‌ 11 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ اینجا بیت شهداست🌷 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است