🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که در آخرین سفر خود میدانست قرار است به شهادت برسد
🍃🌹🍃
🔸مادر شهید صادق حاجيانی نقل میکند: " شهید از بی عدالتیها، ناامنی، اعتیاد جوانان و نوجوانان و سایر مشكلات و مسائل اجتماعی رنج میبرد و تا این كه یك روز گفت: مادر جان، من فكر کردهام و میخواهم به نیروی انتظامی بپیوندم و دوشادوش دیگر همرزمان خود با ناامنیها و مفسدان، قاچاقچیان مواد مخدر و سایر مفاسد اجتماعی مبارز نمایم."
🔹این مادر شهید در ادامه میگوید: " هنگامی كه صادق در بندر ماهشهر خدمت میکرد، هر زمان كه به مرخصی میآمد، هنگام رفتن یك خداحافظی ساده میکرد، اما یادم نمیرود ۲۰ روز قبل از شهادتش به مرخصی آمد، وقتی قصد رفتن داشت، نزد من آمد گویی به او الهام شده بود، مرتب تكرار میکرد كه مادر حلالم كن، چون به دریا میروم و احتمال زیاد شهید میشوم. و این آخرین سفر من است، مرا ببخشید و حلالم كنید. همان طور شد و به آرزویش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد."
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | خاطرات سردار سلیمانی درباره شهید محمد حسین یوسف الهی
🍃🌹🍃
🔻سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نحوه شهادت شهید حسین یوسف الهی اینچنین گفته است: " هنگامی که آنها در اتاق عملیات بودند دشمن در عملیات والفجر ۸ دست به حمله شیمیایی میزند، او یاران خود را از سنگر خارج کرد و خود به شهادت رسید.
🔹شجاعتی که محمدحسین یوسف الهی و چند نفر از بچههای اطلاعات عملیات در والفجر ۳ از خودشان نشان دادند فراموش شدنی نیست. عملیات ناموفق بود و لشکر منطقه را خالی کرده بود. فقط بچههای اطلاعات که حدود هشت نفر میشدند در شیار گاوی بالای تکبیران مستقر بودند. وقتی عراق پاتک کرد نوک حمله خود را به سمت شیار گاوی قرار داد. محمدحسین این هشت نفر را در خطی به طول هفتصد متر چید و در مقابل دشمن ایستاد. او میدانست که اگر این خط سقوط کند شهر مهران در خطر است. این هشت نفر طوری مقابل دشمن ایستادند که عراقیها فکر کردند شیار گاوی پر از نیرو است بالاخره بچهها آن قدر مقاومت کردند تا بعد از دو سه ساعت نیروهای کمکی رسیدند و عراقیها را مجبور به عقب نشینی کردند آن روز اگر محمدحسین و نیروهایش چنین رشادتی از خود نشان نمیدادند قطعا مهران سقوط میکرد و دوباره به دست عراقیها میافتاد.
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که لباس رزم خود را حتی شب عروسیاش در نیاورد
🍃🌹🍃
🔻خواهر شهید مسعود آخوندی میگوید: " مسعود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم #پهلوی فعالیت گستردهای داشت، یکبار نیز در همین تظاهرات دستگیر شد و به زندان ساری افتاد و سه ماه را در زندان سپری کرد و به مدت دو سال از تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از آزادی از زندان فعالیتهای خویش را هوشمندانهتر ادامه داد".
🔹مسعود آخوندی در سال ۱۳۶۰ با دختری مؤمن و متعهد به اصول اخلاقی از آشنایان، ازدواج کرد و خطبه عقد ایشان را مرحوم آیتالله مشکینی جاری کرد. در نیمه شعبان جشن ازدواج خود را به سادگی برگزار کرد، دو جعبه شیرینی خرید و بر سر مزار برادر شهیدش برد و خیرات کرد.
🔺شهید آخوندی شب ازدواجش لباس فرم سپاه را از تن در نیاورد. پدرش دائم میگفت: «مسعود لباس سیاه را امشب به خاطر عروسیت از تن خارج کن و لباس دامادیت را بپوش.» حتی خانواده همسرش نیز بارها متذکر شدند ولی او در پاسخ آنان میگفت: «این لباس برای من بسیار مقدس است.» در آن ایام، گروههای مخالف نظام بسیار بودند و بارها از راههای مختلف مانند دادن نامه او را تهدید به ترور کرده بودند.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | بخشی از زندگینامه و شخصیت شهید زکوی زاده
🍃🌹🍃
🔻شهید مجتبی زکویزاده در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور میکردیم با شوخی میگفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا میخورد، من متوجه میشدم که حرفش جدی است، اما برای اینکه ناراحتم نکند با شوخی و خنده میگفت. حتی در خود سوریه دوستانش میگفتند برخی اوقات که در منطقهی عملیاتی راه را گم میکردیم، در عین عصبانیت همهی ما، شهید زکوی با لبخند میگفت نترسید راه ما به سمت بهشت است گم نمیشویم.
🔺شهید مجتبی زکویزاده در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. وی بخاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی میکرد اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی به روستا میآمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام میداد.
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که مزار خودش را انتخاب کرده بود
🍃🌹🍃
🔻همرزمان شهید احمد کریمی در خاطرهای از شهید میگویند: " کنار قبر آمادهای نشسته و عجیب به فکر فرو رفته بود. به او گفتند: حاج احمد این قبر برای تو خیلی کوچک است. تو با این قد بلند توی این قبر جا نمیگیری. به فکر یک قبر دیگر باش.
🔺حاج احمد در جواب گفت: "من به شما قول میدهم که این قبر برای من بزرگ هم باشد. همیشه میگفت: شهادت تنها با یک تیر و ترکش که شهادت نیست. آدم باید مثل امام حسین (ع) شهید شود تا شرمنده آقا نشود. من دوست دارم روز قیامت اگر قرار شد مرا به امام حسین(ع) معرفی کنند قطعات بدنم را روی پارچهای قرار دهند و بگویند این احمد کریمی است."