eitaa logo
معرفت مهدوی
786 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 یک قرار روزانه 🔵 🔺هر روز یک فراز از زیارت جامعه کبیره (برای شناخت امام و انس با حضرت ) ✨یا مولای (عج) اَشْهَدُ أَنَّ ... بَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِينَ حَيْثُ لا يَلْحَقُهُ لاحِقٌ وَ لا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لا يَطْمَعُ فِي إِدْرَاكِهِ طَامِعٌ حَتَّى لا يَبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لا صِدِّيقٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ لا عَالِمٌ وَ لا جَاهِلٌ وَ لا دَنِيٌّ وَ لا فَاضِلٌ وَ لا مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لا فَاجِرٌ طَالِحٌ وَ لا جَبَّارٌ عَنِيدٌ وَ لا شَيْطَانٌ مَرِيدٌ وَ لا خَلْقٌ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ شَهِيدٌ إِلا عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ أَمْرِكُمْ وَ عِظَمَ خَطَرِكُمْ وَ كِبَرَ شَأْنِكُمْ وَ تَمَامَ نُورِكُمْ وَ صِدْقَ مَقَاعِدِكُمْ وَ ثَبَاتَ مَقَامِكُمْ،وَ شَرَفَ مَحَلِّكُمْ وَ مَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ وَ كَرَامَتَكُمْ عَلَيْهِ وَ خَاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ وَ قُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ ✨مولای من (عج) گواهى می دهم كه حضرت حق خدا شما را رساند به شريفترين جايگاه گراميان و برترين منازل مقرّبان، و رفيع ترين درجات فرستادگان چنان كه کسی به آن نرسد، و بالا رونده اى به آن راه نيابد، و سبقت گيرنده اى از آن پيشى نجويد، و طمع كننده اى در يافتن آن طمع نورزد، از آنچا كه باقى نمى ماند ملك مقرّبى، و نه پيامبر مرسلى، و نه صدّيقى و نه شهيدى و نه دانايى و نه نادانى و نه پستى و نه والايى، و نه مؤمن شايسته اى، و نه فاجر بدكارى، و نه گردنكش لجوجى، و نه شيطان نافرمانى، و نه خلق ديگرى كه در اين ميان گواه باشد مگر اينكه خدا بر آنان بشناساند، جلالت امر شما، و عظمت مقام، و بزرگى شأن، و كامل بودن نور، و درستى مسندها و ثابت بودن مقام و شرافت موقعيت، و منزلت شما را نزد خويش، و كرامتتان را بر او، و خصوصيتى كه نزد او داريد و نزديكى مقامى كه نسبت به او براى شماست https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
🔰 شرح دعای ندبه🔰 🔺نتايج محبّت به اهل بيت علیهم السلام 🔹«ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتَابِكَ فَقُلْتَ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي» وَ «قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» وَ «قُلْتَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَي رَبِّهِ سَبِيلا» فَكَانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ وَ الْمَسْلَكَ إِلَي رِضْوَانِكَ» 🔹آنگاه تو ای پروردگار! در قرآنت اجر و مزد رسالت پيغمبرت را محبت و دوستی امت نسبت به ذی‌القربای آن حضرت، یعنی اهل بيت قرار دادی، و به پيامبرت فرمودی که بگو: من از شما امت اجر رسالتی جز مودّت نزديکان و خويشاوندانم، چيز دیگری نمي‏خواهم و باز فرمودی: همان اجرِ رسالتی را هم كه خواستم باز به نفع شما خواستم، و باز فرمودی بگو: من از شما امت اجر رسالتی نمي‏خواهم جز آن‌كه شما راه خدا را پيش گيريد. پس اهل بيت رسول، همان طريق و مسير رسيدنِ بندگان به خشنودی تو می‌باشند. https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
معرفت مهدوی
🔰 شرح دعای ندبه🔰 🔺نتايج محبّت به اهل بيت علیهم السلام 🔹«ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُك
🔹چنانچه ملاحظه می‌فرماييد؛ پس از توجه به مقام طهارت تکوینی اهل‌البيت(ع) و روشن‌شدن اين نکته که خداوند عده‌ای را در بين انسان‌ها طوری پرورانده است تا امت اسلام ملاک عملی حق و باطل را بشناسند. در اين فراز متذکر چند آيه از قرآن در مورد اهل‌البيت و ذِی‌القربای پيامبر«صلواة‌الله‌عليهم» می‌شوید. خداوند در سوره شوري آيه 23 به پيامبرش دستور داد که «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرا إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي»؛ بگو اجر رسالت مرا نمی‌دهيد مگر اين‌که ذِی‌القربی را مورد مودّت خود قرار دهيد. 🔹علامه‌طباطبايي«رحمة‌الله‌عليه» در تفسير قيم الميزان در اين رابطه عبارت است از: 🔹«ای پيامبر! در رابطه با اجر رسالت هم بگو: اجری در رابطه با آن نمی‌خواهم مگر دوستی نزديکانم -که استثناء در اين‌جا منقطع است- و با توجه به اين‌که در سوره سبأ آيه 48 می‌فرماید: همان اجر رسالتی را هم كه خواستم باز به نفع شما خواستم. پس معلوم است که اين اجر و مودّتِ ذی‌القربی باز در رابطه با استجابت دعوت حبیب‌الله(ص) و ادامه دين‌داری امت اسلام است. زيرا اسلام هرگز مردم را دعوت نمی‌کند به اين‌که خويشاوندان پيامبر(ص) را به خاطر اين‌که خويشاوندان او هستند دوست بدارند، بلکه اين محبت، «محبت فی‌الله» است بدون اين‌که مسئله خویشاوندی، کمترين دخالتی در آن داشته باشد. و صله رحم غير از محبت به رحم است، چون اسلام بر هر محبتی به‌جز محبت به خدا خط بطلان کشيده است و با توجه به اخبار زیادی که از طريق شيعه و سنی وارد شده همه آن‌ها آيه را به مودّت عترت تفسير کرده‌اند. و طايفه ديگر روايات که مردم را در جهت فهم کتاب خدا به اهل‌البيت(ع) ارجاع داده است، کمک می‌کند تا متوجه باشيم منظور از واجب‌کردن مودّت اهل‌البيت و اجر رسالت قراردادن آن مودّت، تنها اين بوده است که اين محبت وسیله‌ای گردد تا مردم را به ايشان رجوع دهد و اهل‌البيت مرجع علمی قرار گيرند. لذا مودّتی که اجر رسالت فرض شده است چیزی ماورای خود رسالت و دعوت دینی و بقاء و دوام آن نيست. در واقع همان است که بگويد: «من هيچ اجری نمي‌خواهم» و با توجه به آيه 90 سوره انعام که می‌گويد: 🔹 «...قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَيٰ لِلْعَالَمِينَ» بگو: اين اجری که در برابر رسالتم به شما پيشنهاد می‌کنم که همان مودت فی‌القربی باشد، چیزی نيست جز «ذکْريٰ لِلْعالمين»، تذکر و هشيارباشی است برای عالميان، و وسیله‌ای برای بشريت است تا مردم معارف دين را از اهل‌البيت(ع) بگيرند، نفعی است که عايد خود بشر می‌شود نه عايد عترت. 🔹مضافاً که در آيه 57 سوره فرقان می‌فرماید: «قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَيٰ رَبِّهِ سَبِيلاً» یعنی مزد من در انجام رسالت اين است که اگر یکی از شماها بخواهد راهی به سوی پروردگارش اتخاذ کند و دعوت مرا به اختيار بپذيرد، همين مزد من است. پس در دعوت به مودّت ذِي‌القربي جیزی جز خود دعوت در کار نیست. https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
🔅بصیرت و انتظار فرج 🔅 🔹اولین برکت انتظار(بخش چهارم) ✨از طريق پيامی که حضرت امام ‌‌خمينی«رضوان‌الله‌عليه» در آخرين ماه‌های عمر شريفشان دادند معنی فرهنگ انتظار را فهميديم که فرمودند: ✨«اين روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب، بی شهادت ميسر نيست.» ✨و از اين طريق انسانی به واقع منتظر است که در اندیشه‌ی درهم‌شکستن فرهنگ شرق و غرب باشد و در همين پيام است که مي‌فرمايند: ✨«مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه ی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجّت «ارواحنا فداه» است كه خداوند بر همه‌ی مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.» استاد طاهر زاده ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔶مبانی معرفتی مهدویت🔶 🔺 انسانیت یک حقیقت است ✨پس اين‌ها داراي حقيقت هستند، و لذا چون براي انسانيت مي‌توان شدّت و ضعف قائل شد، و گفت فلان آقا از رفيقش انسان‌تر است. پس انسانيت داراي حقيقت است و هر چيزي كه حقيقت دارد، به مطلقش برمي‌گردد، همان‌طور كه مي‌گوييم وجود به عين‌الوجود برمي‌گردد و خداوند عين‌الوجود است. ✨انسانيت انسان‌ها هم به عين‌الانسان برمي‌گردد و امام زمان(عج) هم عين‌الانسان است و براي رسيدن به مقام انسانيت فقط بايد به عين‌الانسان رجوع كرد، همان‌طور كه همه وجودها از نظر وجودي به عين‌الوجود يعني خداوند رجوع دارند و وجودشان را از حضرت حق دارند. به همين‌دليل هم در دعاهايمان مي‌گوييم: خدايا بر ما منت بگذار و قلب امام‌زمان(عج) را از ما راضي كن! ✨خداوند براي اين‌كه ما آدم شويم، آدميت مطلق را آفريده است، پس هركس كه به امام‌ زمان(عج) نزديك‌تر است، انسان‌تر است و هر كه از او دورتر است، از انسانيت دورتر است و در واقع آدم نيست، بلكه ظاهرش، ظاهر آدم است، به همين‌دليل است كه در روايات داريم هر كه امام ندارد، به مرگ جاهليت مرده است، يعني در حقيقت انسان نيست و در قيامت به‌ صورت انسان محشور نمي‌شود، حال كسي كه انسان نيست، هرقدر مي‌خواهد نماز بخواند، روزه بگيرد و... ارزشي ندارد(مثل بچّه‌اي است كه از سر تقليد از بزرگ‌‌ترها و بدون شناخت، نماز شب مي‌خواند. 🎙استاد طاهر زاده ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 🌷آقاجان سلامشان را گرفت و با تعجب گفت: این وقت صبح، خیر باشه!؟» 🌷به مادرم نگاه کردند و با خنده معناداری جواب دادند: «خیره!»گفتند عمدا این قدر زود آمده اند تا قبل از بیرون رفتن اقاجان، او را بینند و حرفشان را بزنند. فاصله ی اتاق تا اشپزخانه را تند می رفتم و برمی گشتم و هر بار یک چیزی را می گذاشتم وسط سفره ی صبحانه. بعد آهسته قدم برمی داشتم سمت در و از قصد معطل می کردم که حرف هایشان را بشنوم. 🌷آقاجان نشسته بود گوشه ی اتاق و با انگشت می کشید روی گل قالی و گوشش به حرف مهمان ها بود. با شنیدن اسم حبيب و خواستگاری مثل برق گرفته ها پریدم سمت اتاق. نان بردن را بهانه کردم و مثلا خواستم طولش بدهم و هر گوشه ی سفره یک تکه نان بگذارم تا بفهمم حرفشان چیست. از ماجرای خواستگاری باخبر بودند. شب قبلش آقاجان برای صلاح و مشورت رفته بود خانه شان. 🌷 می گفت: «هرچه که نباشد، عمو حسین، بزرگ فامیل است و احترامش واجب.» آنها هم از پدرشان شنیده بودند که من خواستگار قابلی دارم. 🌷انگار خواهرها، همان شبانه حبیب را دوره کرده بودند که یالا اگر اشرف سادات را می خواهی، وقت دست دست کردن نیست. خبر خواستگاری و داماد پولدار، فکری شان کرده بود. ادامه دارد..... ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔵 شناخت شخصیت مادر امام زمان عجل الله تعالی الشریف(قسمت ششم ) 🔵 🔺 از من می پرسی چگونه با این که نویسنده نامه را ندیده ام به او علاقه مند شدم ؟ تو مثل اینکه توانایی لازم را نسبت به معرفت و شناخت فرزندان پیغمبر نداری؟ گفتم: پس تو دختر بشوعا، نوه ی پادشاه روم در میان بردگان چه می کنی؟ 🔺 او سرگذشتش را برای من تعریف کرد، گفت: من از کودکی شدیدا مورد توجه و عنایت جدم بودم، او علاقه مند بود که مرا به عقد برادر زاده خودش دربیاورد، در حالی که من هیچ علاقه ای به آن شخص نداشتم. اما جدم درحالی که من 13 ساله بودم، تصمیم ازدواج من با برادر زاده خودش را گرفت و برای این منظور دستور داد تختی را مرصع از جواهرات که بر چهل پایه بود استوار کردند، علامت های صلیب را بر روی آن نصب نمودند. 🔺 سپس انجیل های مختلف را باز کرده و سیصد نفر از رهبانان و قسیسین نصاری در جلسه حضور پیدا کردند و بیش از چهار هزار نفر از شخصیت های کشوری و لشگری در این جلسه حاضر شدند تا مرا به عقد برادر زاده جدم در بیاورند. 🎙 استاد فیاضی ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینه‌ام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگ‌های بدنم از هم پاره شد. 💠در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریه‌های کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس می‌کردم که نفسم هم بالا نمی‌آمد. 💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت می‌کردند، اما طوری که ما زن‌ها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی می‌داد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.» 💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته می‌فهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟» 💠همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمی‌دونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمی‌آمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه می‌رسم ، ان شاءالله فردا برمی‌گردم.» 💠 اما من نمی‌دانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را به‌خوبی حس کرده و دستش به صورتم نمی‌رسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!» 💠خاطرش به‌قدری عزیز بود که از وحشت حمله و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس وحشیانه‌اش لحظه‌ای راحتم نمی‌گذاشت. 💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند. 💠 اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً می‌مانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به بیاورد. 💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر به‌جای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالی‌که داعش هر لحظه به تلعفر نزدیک‌تر می‌شد و حیدر از دستان من دورتر! ادامه دارد... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━