eitaa logo
معرفت مهدوی
720 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
4 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
تردید، روی آتشِ شجاعت آب می‌ریزد! ▪️ گاهی دشمنِ ما یک شخص یا گروه است اما گاهی با یک دنیا مواجه هستیم. می‌دانی یکی از عظمت‌های کربلا در چه بود؟ در این که امام حسین در مقابلِ فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی، احساس تردید نکرد. ▫️ در مدینه صحابه‌ی زیادی بودند، همان کسانی که در قضیه حره و تهاجم مسلم بن عقبه ایستادند و مبارزه کردند. پس افراد ترسو و بی‌غیرتی نبودند؛ شمشیر‌ زن و شجاع بودند، اما آنها هم در یاری امام حسین دچار تردید شدند. ▪️ شجاعتِ ورود به میدان جنگ، یک مسئله است و شجاعتِ مواجه شدن با یک دنیا، مسئله‌ای دیگر. دشمنِ مهدی زهرا نیز یک گروه و یک جبهه نیست. تمام دنیای کفر و ظلم دشمن اوست؛ لشکریان و یاران مهدی باید مانند خود او، شجاعت مواجهه با یک دنیا را داشته باشند. مدعیانِ یاوری حضرت باید ببینند برای این مواجهه آماده‌اند یا تردید خواهند کرد؟ eitaa.com/marefat72
🔵 یک قرار روزانه 🔵 🔺هر روز یک فراز از زیارت جامعه کبیره (برای شناخت امام و انس با حضرت ) ✨ یا مولای (عج) أَشْهَدُ أَنَّ ... أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ ✨مولای من (عج) شهادت میدهم که شماييد راه راست تر و گواهان خانه فنا، و شفيعان خانه بقا، و رحمت پيوسته، و نشانه انباشته و امانت نگاه داشته، و درگاه حقّى كه مردم به آن آزموده مى شوند، آنكه به سوى شما آمد نجات يافت، و هركه نيامد هلاك شد https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
🔰شرح دعای ندبه🔰 🔺نقش تاریخی و هدایت گرانه حضرت محمد (ص) 🔹 در این فراز نکات ظريف ديگری در پيش خواهد آمد: 🔹«فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ». و او یعنی آخرين همه خبر(ص) چنان‌ او را به رسالت برگزيدی، که سيد و بزرگ خلايق بود و عصاره پیامبرانی كه به رسالت انتخاب فرمودی، و افضل از هركس كه برگزيده توست وگرامی‌تر از تمام پيامبرانی كه معتمد تو بودند. 🔹زيرا مقام آخرين پيامبر، مقامِ جامعيت همه آسمانی است که خداوند بر همه پيامبرانش متجلی نموده و او مقام جامعيت برزخ کبری است. به طوری که همه اسماء الهی به نحو جامعيت در مقام آن حضرت جمع است بدون آن‌که اسمی بر اسمی غلبه داشته باشد، همان‌طور که ربّ آن حضرت که «اسم اعظم‌الله» است چنين است. 🔹«قَدَّمْتَهُ عَلَي أَنْبِيَائِكَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَي الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبَادِكَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ». بدين جهت او را بر همه رسولانت مقدم داشتی و بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث گردانيدی و شرق و غرب عالمت را زير قدم فرمان رسالتش گستراندی. 🔹در همين رابطه آن حضرت مي‌فرمايند: «زُوِيَتْ لِي الْاَرْضُ فَأُرِيتُ مَشارِقَها وَ مَغارِبَهَا وَ سَيبْلُغُ مُلْکُ اُمَّتي مَا زُوِيَ لِي مِنْها». زمين برای من جمع شد، پس شرق و غرب آن به من نشان داده شد، و به زودی سلطه و اقتدار امتم به آن‌چه برای من نمايان شد، خواهد رسيد. https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
☀️ بصیرت و انتظار فرج☀️ 🔹حجاب آخر الزمانی (بخش سوم ) ✨اولين طليعه‌ی بركت انتظار فرج وقتی شروع می‌شود كه انسانِ منتظر بتواند بفهمد چه نوع ظلمتی جلوی ظهور نورانی امام را گرفته و موجب شده امام همچنان در غيبت باقی بمانند. ✨ انسان ها بايد در گره‌زدن جانِ خود به خدا نقشی فعّال داشته باشند و اين کار با توجه به امامی معصوم که واسطه‌ی بين انسان‌ها و خداوند است انجام می‌گیرد و در اين حالت است که انتظار با تمام شور و حرارت شروع می‌شود و انسان‌ها از جهان مادی و ماشینی شده فاصله می‌گیرند ✨زيرا«ساکنان جهان ماشینی، با همه چیز مثل ماشین رفتار می کنند، آنان طبیعت را سرد و بی عاطفه می یابند و خودشان هم مثل آن می شوند.» ادامه دارد..... https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
🔶 مبانی معرفتی مهدویت🔶 ✨عمده آن است كه ما بتوانيم مقام امام(ع) را به آن شكلي كه قرآن معرفي مي‌كند بشناسيم. قرآن، مقام امام را چنين مي‌داند كه: «وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ اَوْحَيْنا اِلَيْهِمْ فِعْلَ‌الْخَيْرات» ؛ يعني ما آن‌ها را امام قرار داديم و فعل خير به آن‌ها وحي كرديم. ✨پس طبق اين آيه، فعل آن‌ها، عين وحي الهي است و اين مقام عجيبي است كه عمل آن‌ها عيناً وحي الهي است، نه اين‌كه به آنها دستوري داده باشند و آن‌ها طبق دستور عمل كنند. اين مسئله‌اي است جدا، ولي مقام امام چيز ديگري است، همان است كه قرآن مي‌فرمايد: «اَوْحَيْنا اِلَيْهِمْ فِعْلَ‌الْخَيْرات» يعني «فعل خير» را به آن‌ها وحي مي‌كنيم، نه اين‌كه دستور بدهيم فعل خير انجام دهند، و مقام امام زمان(ع) از اين نوع مقام است، چون همان‌طور كه در تفسير آيه124 سوره بقره مطرح است، ائمه شيعه كه فرزندان ابراهيم(ع) هستند، همگي داراي مقام امامتي هستند كه قرآن از آن سخن مي‌گويد. 🎙استاد طاهر زاده ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔴 🌀عصری در مجمع اسلامی لندن همراه عده ای نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم که سیدمحمدحسن نوه آیت الله گلپایگانی داخل شد و مرا صدا زد. 🌀اومدم جلو گفتم بله کاری دارید؟ گفت: مژده حضرت آقا چه شیرینی ای به من می دهید؟ گفتم: برای چه؟ گفت: بشارتی دارم براتون الحمدلله هم حال آقا کاملا خوب شده و هم آقای کوکل که از بیمارستان به محله کارش برگشت با من تماس گرفت و گفت: سیدی هست به نام آقای ابطحی که برای شفای آیت الله گلپایگانی عریضه به امام زمان نوشته و خدا به برکت دعا و عریضه خالصانه ی او شفای آقای گلپایگانی را داده و ایشان از امام زمان درخواست کامپیوتر هم کرده است . 🌀آقای ابطحی (آقای کوکل ) مرا مامور کرده و گفته تو مأموری رضایت این آقا (آقای ابطحی) را به دست بیاری! و هر چه می‌خواد براش بخر و همراهشون تا هواپیما برو و او را با کامپیوتر سوار هواپیما کردی، رسید آن را برای من می آوری! 🌀آقای ابطحی حالا من در خدمت شما هستم برای خریدن کامپیوتر، گفتم خوب بهترین کامپیوتر چیست؟ گفتند چند مدل است، ولی مدل اپل معروف است و البته اپل هنوز به ایران نیامده است، گفتم: دو دستگاه می خواهم و خلاصه دو دستگاه کامپیوتر اپل از پیشرفته ترین مدل آن را خریداری کردیم و آنها را به همراه خودم به ایران آوردم. ادامه دارد..... ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 🌷از همان جا داد می زدم: «نیای، همه رو خودم می خورما!» می توانستم تصور کنم پوفی میکند و با دودلی و ترس از روی تخته ی دار بلند می شود و می آید سمت مطبخ. چشمش که به سفره می افتاد، می نشست کنارش. مثل همیشه هول کار را می زد، ولی من بی خیال دنیا می گفتم: «بخور فقط به کسی نگی تخم مرغ رو من برداشته بود ما!» 🌷آقاجانمان، بنایی می کرد. صبح زود می رفت سر ساختمان و شب خسته و کوفته برمی گشت. یادم هست که یک بار سرحال بود. از جیب لباسش یک چیزی در آورد و من و فاطمه را صدا زد. توی دست هر کداممان یک جفت گوشواره و یک گردن بند عین هم گذاشت؛ یک توپک طلایی کوچک بود با پرپرکی های کوتاه اویزان. خیلی ذوق کردیم. 🌷تا چند وقت حسابی چسبیده بودیم به کار و قالی زیر دستمان، تند و تند رج هایش بالا می رفت. نمیدانم شاید با مادر صلاح و مشورت کرده بودند و خواسته بودند یک جورهایی دلگرممان کنند. 🌷 هرچه که بود، کار خودش را کرد. می نشستیم پشت دار، روی تخته ی قالی بافی و سفت و سخت دل می دادیم به کار. من تندتند می خواندم: «لاکی پیش رفت، فیروزه ای جاخواه، توش چهره ای، سفید جاخواه، توش بیدمشکی، سفید جاخواه، چهار چین چین...» و برمی گشتم می دیدم فاطمه دستش را گرفته به گردن بند دور گردنش، نگاهش می کند و لبخند می زند. 🌷با آرنج می زدم به پهلویش و می گفتم آهای! دوتایی پقی می خندیدیم و از هول، دست تند میکردیم. آن قالی زودتر از بقیه از دار پایین آمد. یک کناره ی سه متری بود. ادامه دارد..... ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔵شخصیت مادرامام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(قسمت دوم)🔵 🔺در تاریخ است که نرجس خاتون در محیط خانوادگی از جایگاه ویژه اي برخوردار بود.جدّ او یعنی قیصر روم توجه خاصی به او داشت و شدیدًا به او علاقه مند بود و او را به عنوان یک دختر استثنایی در محیط خانوادگی خودش تلقی می کرد، به همین خاطرخانمی را که به چند زبان مسّلط بود به عنوان مربی اوگماشت و او از آن خانم، زبان عربی را به خوبی یاد گرفت. 🔺داستان سعادت بافرجام 🔺درباره شخصـیت این خانم سـرگذشتی است که معموًلا علماي بزرگ شـیعه این سـرگذشت را در کتاب هاي خودشان مفصل ذکر کرده اند؛ از جمله درکتاب «غیبت» مرحوم شیخ طوسی، در «کمال الدین»شیخ صدوق در «بحارالانوار» مرحوم مجلسی و نیز در کتاب «نجم الثاقب» مرحوم محدث نوري وکتب معتبره دیگر داستان این بانو به طور تفصیل نوشته شده که گوشه اي از این داستان را به صورت خلاصه خدمتتان بیان می کنیم. امیداواریم که ما بتوانیم با کسب معرفت صحیح از این شخصیت های الهی، بخشی از رسالتی که راجع به شناخت مفاخر اسلام و دودمان پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه وآله به عهده داریم انجام بدهیم،انشاء الله 🎙 استاد فیاضی ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🔴 تردید، روی آتشِ شجاعت آب می‌ریزد! ▪️ گاهی دشمنِ ما یک شخص یا گروه است اما گاهی با یک دنیا مواجه هستیم. می‌دانی یکی از عظمت‌های کربلا در چه بود؟ در این که امام حسین در مقابلِ فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی، احساس تردید نکرد. ▫️ در مدینه صحابه‌ی زیادی بودند، همان کسانی که در قضیه حره و تهاجم مسلم بن عقبه ایستادند و مبارزه کردند. پس افراد ترسو و بی‌غیرتی نبودند؛ شمشیر‌ زن و شجاع بودند، اما آنها هم در یاری امام حسین دچار تردید شدند. ▪️ شجاعتِ ورود به میدان جنگ، یک مسئله است و شجاعتِ مواجه شدن با یک دنیا، مسئله‌ای دیگر. دشمنِ مهدی زهرا نیز یک گروه و یک جبهه نیست. تمام دنیای کفر و ظلم دشمن اوست؛ لشکریان و یاران مهدی باید مانند خود او، شجاعت مواجهه با یک دنیا را داشته باشند. مدعیانِ یاوری حضرت باید ببینند برای این مواجهه آماده‌اند یا تردید خواهند کرد؟ ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
✍ رمان 💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم می‌رسید که صدای گریه زن‌عمو فرشته نجاتم شد. 💠حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زن‌عمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بی‌قراری گریه می‌کند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداری‌اش می‌داد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟» 💠 هنوز بدنم سست بود و به‌سختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کنند. 💠 دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانه‌ای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :« سقوط کرده! امشب شهر رو گرفت!» 💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پله‌های ایوان پایین دوید و وحشت زده پرسید :« چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم. 💠 بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی می‌کرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمی‌دانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است. 💠 عباس سری تکان داد و در جواب دل‌نگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ می‌زنیم جواب نمیدن.» 💠 گریه زن‌عمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزاده‌ها به تلعفر برسن یه رو زنده نمی‌ذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت. 💠 دیگر نفس کسی بالا نمی‌آمد که در تاریک و روشن هوا، آوای مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد. ادامه دارد... ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━