⭕ دلگویه ای برای دلتنگی!
🔹دلم تنگ است؛ تنگ روزهایی که مصلحت اسلامی مطرح بود، نه اسلام مصلحتی.
تنگ روزهایی که اسلام و انقلاب و... دکان و وسيلهای برای ارتزاق نشده بود.
تنگ روزهایی که اهداف عالی انسانی فدای مصلحتهای شخصی نمی شد.
تنگ روزهایی که آدمها اينقدر تضاد نداشتند. (تضاد برون و درون آدمها دلم را تنگ می کند!)
دلم تنگ شده و خندهام می گيرد.
🔹خندهام می گيرد از اينکه؛ هيچ وقت در تمام عمرم تجربه نکردهام آن روزها را که دلم تنگ آن روزها بشود. اينجاست که دلم می سوزد برای اين دل تنگ، که حتی نمی تواند دلتنگ آن روزها باشد که اصلا آن روزگاران را تجربه نکرده است.
🔹سنگدلی يا تنگدلی و يا شايد هم سنگدلی و تنگچشمی عدهای، دست به دست هم داد که از آن روزگار جز چند کتاب که هر از گاه به چاپ مجدد می رسد و چند نمايشگاه بی سروته و هزاران هزار عکس و پوستر که ديگر هيچکس به آنها عميق نگاه نمی کند! جز همين حداقل، هيچ برای من و تو نماند که حتي بخواهيم آرزو کنيم و مثلا بگوييم: «يا ليتنا کنا معکم»
🔹من حتی نمی دانم چه طعمی داشت روزهایی که برخی به جای اينکه حفظ جان را از اوجب واجبات بدانند به حفظ جان جانان پرداختند. من نمی دانم حتی که شهادت فقط تا به آسمان رفتن نيست، که به خود آمدن است. من امروز در مشتی توهم و تعصبم که هيچکدام ريشه ندارد. و نمی دانم چه کسی اين داستان تکراری را آنقدر برايم تکرار کرد که خوابم برد. آنقدر خوابزده شدم که در بيداری هم انگار خوابم. اين را از قدمهای بی خودانهام در می يابم.
🔹خوابيدهام؛ عمريست. و «عدهاي»را
بهانه می کنم براي پوشاندن کوتاهی هايم.
و من هرگز نرسيدهام به فهوای عميق اين داستان؛ داستان «شهادت»:
«شهادت داستان ماندگاری آنانی است که دانستند دنيا جاي ماندن نيست»
من فقط يادگرفتم که زندگي سراسر آزمون است. اما کسي نگفت که مهر قبولی اش «شهادت» است!
و من ماندهام. پشت اين دربها و کارنامهام حتي يک مهر آفرين هم ندارد...
🔹شهادت از من می گريزد، چنانکه من از مرگ خويش ميگريزم...
و هيچکس به من نگفت: «تا شهادت هست، شهيد بايد شد، زندگي بايد کرد.»
و من هرگز ندانستم که «شقايق» چه گلی است؟ و فقط راضی شدم به اين زمزمه: چرا بستند راه آسمان را؟ چرا برداشتند اين نردبان را؟ و مگر پرواز را به نردبان نياز است؟ و مگر پرواز را بال؟
و من فکر ميکردم بايد پروانه شد. پرنده شد. و چند بار هم آرزو کردم که پرنده باشم. کبوتر باشم. مثل کبوتران حرم.
🔹اما نميدانستم آن روزها که عدهاي بی بال پرواز می کردند، پروانگان به حال آنان غبطه ميخورند. و اين شد که من امروز در گل ماندهام. حتي در هزاران فرسخی راه آنان که رفتند و کاری «حسينی»کردند نيستم، آنان که خواستند تا بمانم و کاري «زينبي» کنم.
و من بهراستي مصداق آنانی هستم که يک عمر مردهاند و يک لحظه هم شهيد نخواهند شد.
و اين است که دلم می سوزد و تنگ است.
تنگ است دلم براي صدایی که روزگاری از اين حنجرهها بلند می شد.
🔹حنجرههايي که امروز سالهاست مهمان صداي سرفههاي خشک و خونين شدهاند.
و نصيبشان ـ اگر خوششانس باشند ـ دراز کشيدن روی تختهای بی مهر بيمارستان است و اگر سویی مانده باشد براي چشمهاشان به ثانيههای تنهایی خيره می مانند و نصيب آنها آن کپسولهای بلند اکسيژن است.
و نصيب آنها شيمي درمانی است.
و نصيب آنها مژههايي است که ريختهاند.
و من هميشه فکر می کنم آيا می توان بدون مژه اشک ريخت و سبک شد؟ خدا کند بشود.
🔹 و من آنقدر کوتاهی کردم، آنقدر کم شدم، آنقدر خم شدم که انگار در حال بوسه زدن بر دستهای شيطان هستم. شيطان آنقدر از من خوشش ميآيد که نگو!!!
اين را امروز صبح از خواب که پريدم و نمازم قضا شد آرام در گوشم فرياد زد. لعنت خدا بر اين شيطان لعنتی. و شايد هم لعنت خدا بر من.
بر نفس من که امروز به تنهایی شيطان را هم درس می دهد. خوب که نگاه ميکنم میبينم اين منم که ايستادهام و باز آن منم که خم شدهام و دستان نفس خويش را ميبوسم.
🔹آری اين منم، اين منم و منيتهای من. خودپسندی های من.
چقدر دلم ميخواهد لابهلای رملهای فکه گم شوم.
چقدر دلم ميخواهد طلوع دو کوهه مرا ذوب کند در خويش.
و غروب شلمچه مرا در آتش عشق به ياران آخرالزمانی اش، خاکستر کند.
چقدر دلم میخواهد در دهلاویه مقر شهيد چمران با نور يک شمع کوچک دلم روشن شود.
دلم ميخواهد در هويزه، به جاي مادر شهيد علمالهدی من زير خاک باشم. حيفاند چنين مادراني. دلم ميخواهد سحرگاهی که دور حسينيه گردان تخريب میگردم، خداوند اين طواف را از من بپذيرد.
دلم تنگ است براي راهی نور شدن.
برای مسافر و ساکن آن وادی دور شدن.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
ranjnameh.pdf
540.4K
🔺 رنجنامه تاریخی سید احمد خمینی خطاب به آیت الله منتظری
⬅️ سالهاست که این سند تاریخی حتی توسط بیت و موسسه تنظیم و نشر آثار امام هم سانسور می شود. سندی که بر ملا کننده بسیاری از حقایق تاریخی است. در سالگرد ارتحال یادگار حقيقی امام مطالعه این رنجنامه ماندگار و خواندنی را از دست ندید.
#کپسول_مطالعاتی
@marghoomat
⭕ پشیمان های عُمر تلف شده!
🔸در چندسال اخیر ابراز پشیمانی های گاه و بی گاه برخی سوپر انقلابیون جوان از گذشته سیاسی خویش، تبدیل به یک پُز و برندینگ سیاسی شده است. به این معنا که هر کس لگدی نثار مسیر آمده خود کند پس احتمالا روشنفکرتر، عاقل تر و دانای کل تر از باقی هم نسلی های خود است. اینان لگد زدن به گذشته خود را فخر سیاسی دانسته و عامل انحطاط و عقب ماندگی فکری و شخصیتی خود را مسجد،هیات،پایگاه،اردوهای راهیان نور و حلقات صالحین و نشستن پای صحبت اساتید و بزرگانی میدانند که اگر نبودند معلوم نبود آدمی در طوفان های فکری دوران نوجوانی و جوانی به کدام سو می غلتید. ما اگر نقدی هم داشته باشیم،نمک نشناسی نمی کنیم و پشت پا به اساتید و فضاهایی که ولو اندک در شخصیت سازی و زیست انقلابی مان نقش داشته اند نمیزنیم.
🔸این جریان جوان پشیمان که این روزها متاسفانه افرادی چون وحید اشتری آن را نمایندگی می کنند،دچار یک نوع خود عاقل پنداری کاذب شده است به نحوی که به صراحت اذعان می دارند که ما سالها مغز خود را تحویل کسانی دادیم که امروز فهمیده ایم اساسا مغزی ندارند و عمر ما پای گوش دادن به مهمل بافی های این و آن تلف شد. با زبان بی زبانی می گویند که همه بد هستند و این ماییم که مصداق سفیدی مطلقیم هستیم و هزاران هزار جوان مومن و انقلابی تربیت یافته سیستم تربیتی مساجد و هیاتها و پایگاه ها و حلقات صالحین و... مشتی احمق سیاسی اند.
🔸 به جرأت میگویم،ضربه ای که عدالتخواهی امثال وحید اشتری به جریان انقلابیون عدالتخواه متخصص و ولایی و دارای حرف زد،حتی برخی محافظه کاران سیاسی نزده اند. این تیپ افراد با تبلیغ و ترویج سبکی زرد از عدالتخواهی، علاوه بر آنکه سطح منازعه و درگیری با جریان غیر انقلابی محافظه کار درون نظام را نازل کردند، باعث تربیت بخشی از جوانان پاک اندیشی شدند که امروز بسیاری از آنان دچار یأس،بن بست و انفعال سیاسی شده اند.
🔸متاسفانه این افراد تصویری از امر مبارزه ارائه کردند که نه نسبتی با واقعیت جمهوری اسلامی داشته و دارد و نه نسبتی با گفتمان امام و رهبری. مبارزه ای فاقد مرزبندی و خط کشی مشخص با جریانات فکری درون و برون گفتمان انقلاب اسلامی که گاهی تو را به وادی التقاط می راند و گاهی انحراف. مبارزه ای که مهم ترین رکن مبارزه یعنی داشتن استاد و ملجأگاه مطمئن فکری مسلط به مبانی اصیل فقهی و دینی را نداشته و فاقد این مهم بوده. عمیقا اعتقاد دارم علت نلغزیدن بسیاری از رفقای انقلابی و عدالتخواهم در داشتن دو چیز خلاصه میشود؛معنویت و استاد.
🔸خروجی و رگه های این مدل التقاطی در امر مبارزه امروز در برخی مجموعه ها و تشکل های دانشجویی دیده میشود. همان تشکل هایی که جناب اشتری ادعا دارند سالها در آن بوده اند و ساعتها پای سخنان برخی دانای کل ها نشسته اند. امروز پیروان و سمپاد های این سوپر انقلابیون پشیمان، یا دچار انفعال و سرخوردگی و دلسردی سیاسی شده اند به نحوی که حتی در همین اغتشاشات اخیر برای دفاع از جمهوری اسلامی استخاره میکردند و یا شخص رهبر انقلاب را عامل اصلی وضع موجود دانسته و ایده عبور از رهبری را مطرح میکنند.
🔸 بعد از مدتها حشر و نشر با برخی از این دوستان به صراحت میگویم؛بخشی از این جریان اساسا جایگاهی الهی و قدسی برای شخص و مقام ولایت فقیه قائل نیستند و در نسبت یابی سیاسی خود،فرقی در مواجهه با رهبر انقلاب و باقی سیاسیون نمی بینند و در نسبت با وجوب رعایت ارزشهای الهی همچون حجاب شرعی یا سکوت می کنند و یا در کنار جریان برانداز انگاره نفی اجرای احکام الهی را نسخه پیچی میکنند.
🔸برخی از همین سمپات های تشکلی با تغییر نظام محاسباتی هشت بسیج دانشجویی بزرگ تهران، با وجود دهها مسأله اولویت دار کشور،اولویت خود را در نگارش نامه ای حمایتی از کسی فهم میکنند که دوران زیست سیاسی خود در بسیج دانشجویی را مصداق تلف شدن عمر و بازی خوردن سیاسی میداند. فاین تذهبون!
🔸جریان سوپر انقلابیون پشیمان عدالتخواه با عملکرد غیر دقیق و زرد خود کاری کردند که صدای صدها جوان متخصص و انقلابی که مسائل کشور را احصا و برای هر کدام راه حلی پیدا کرده اند شنیده نشود. صدایی که در میان فریاد های بلند جماعت بلندگو بدست گُم می شد و حاکمیت هم همه را به یک چوب می راند. این جریان آنقدر رادیکالیسم بخرج داد که امروز به گذشته خود می خندد و ایده بن بست سیاسی را مطرح و تجویز میکند. چرا باید جریان اصیل حزب الله هزینه رفتار های غیرعقلایی و غیرمبنایی آقایان را بدهد! کسانی که با ترویج عدالتخواهی تهی از معنویت، نسلی از نیروهای فعال و جوان انقلابی را به قهقرای سقوط و انحراف کشاندند و ظرفیتها سوزاندند.
🔸 بعد از انتشار مطالب اخیر جناب اشتری، بیش از همه دلم به حال بزرگانی سوخت که پای نامه حمایت از اشتری را امضا کردند. کاش جناب اشتری حداقل رعایت احترام اینان را میکرد.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
عدالتخواهی فرقه نیست.mp3
2.25M
⭕ عدالتخواهی یک فرقه نیست!
🔹 عدالتخواهان یک فرقه نیستند. یک عده ای باز نیایند یک #مغازه جدیدی به نام عدالتخواهی باز کنند.
🔹#عدالتخواهی یک #فرقه نیست؛ یک فرقه مذهبی نیست؛ یک کار حزبی_سیاسی نیست؛ شأن و منزلتش از همه این مسائل بالاتر است؛ با ایمان ما گره خورده است؛ یک وجوب عینیست. عدالتخواهی از حالت کلی گویی و شعاری باید فراتر برود مصادیق خودش را پیدا کند. اما با استناد به #عقل و #شرع.
🔹عدالتخواهی باید #واقع_بینانه باشد. ما در کنار صحبت کردن از عدالت #مطلوب و آرمانی باید از عدالت #مقدور و ممکن هم صحبت کنیم. و الا می افتیم در ورطه منازعات تضادپرور ایده آلیستی که بجای اینکه اصلاح کند امور را تخریب می کند.
#استاد_رحیم_پور_ازغدی
@marghoomat
آقا سید محسن...mp3
2.23M
⭕ از شاگرد مکتب روح الله جز این انتظار نیست!
🔹هر دستی که برای دوستی دراز شد خصوصا اگر از طرف اشراف، سرمایه دارها، مسئولین و اینهایی که پست دارند و پیمانکار هستند، قبول نکنید. ما باید ارتباط و معاشرت مان با طبقات پایین مردم باشد. باید علاقه مون به طبقات پایین باشد.
🔹خیلی احتیاط بکنید در روابط با افراد. ما باید از تظاهر به تمکن و اشرافی گری پرهیز بکنیم. اگر ما وارد اشرافیگری و تجمل شدیم حتی اونجایی که حلال باشه مردم مارو از جنس خودشون نمی دانند.
🔹نباید به مردم بی اعتنایی بکنیم. نباید اگر جایی احترام مان کردند از حقوق دیگران غافل شویم. اگر نانوا خواست احترام بکند و خارج از نوبت به ما نان دهد به هیچ وجه نباید قبول بکنیم. نباید برای خودمان امتیازی قائل بشویم. اگر ما آبرویی داریم به اعتبار اسلام است.
💢پ.ن: توصیه های آسید محسن شفیعی به اعضای خانواده خود را می شنوید.
هر چقدر با ابعاد مختلف شخصیتی آقا سید محسن بیشتر آشنا می گردید بهتر متوجه چرایی توجه ویژه رهبر انقلاب به این عالم خدوم و بصیر می شوید.
در شب ارتحال استاد عزیز آسید محسن شفیعی فاتحه و صلواتی هدیه کنید.
@marghoomat
⭕ سید محسن ملجأگاهی مطمئن!
🔹اگر میخواهید قضاوت کنید که چه شخصیت ها و افرادی در طول زندگانی خود دارای چه میزان تاثیر و اثرگذاری فردی و اجتماعی بوده اند، نیاز نیست سراسر زندگانی آنان را کنکاش و بازخوانی کنید، با یک فرمول ساده میتوانید به جمع بندی برسید؛ کافی است ببینید آیا بعد از رفتن آنان خلأ ای احساس می شود یا نه؟ آیا نبود آنان ثُلمه ای به پیشبرد امور میزند؟ آیا نبود آنان ظرفیت هایی را می سوزاند؟ آیا نبود آنان مسیر اصلاحگری اجتماعی را با کندی و ایستایی مواجه می کند؟ اگر جواب مثبت بود، بدانید آن فرد مصلح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است و حالا حالا ها مثل او گلی در میان این برهوت خشک و خسته کننده نمی روید.
🔹قطعا آقا سید محسن شفیعی یکی از نمونه های گمنام و البته تکرار نشدنی انسان انقلاب اسلامی است. نبود این مصلح مسلمان چنان خسرانی به اسلام و انقلاب وارد آورد که رهبر انقلاب از خداوند طلب استمداد کرد:«فقدان این عالم پرتلاش و خدوم و بصیر خسارتی است که جبران آنرا از خداوند متعال مسألت میکنم.»اما سید محسن چه داشت و چه کرد که اینطور مورد تجلیل نائب امام زمان قرار گرفت؟ بلاشک تحلیل و بررسی جوانب مختلف شخصیتی ایشان نیاز به تدقیق فراگیر دارد اما به نظر نگارنده یک ویژگی سید محسن از باقی خصائص هویتی و کارکردی اش مهم تر و بارز تر بود.بخوانید.
🔹امروز چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید چه در درون گفتمان انقلاب اسلامی و چه برون آن با نسلی از جوانان انقلابی پرسشگر و آرمانخواهی مواجه ایم که دیگر گوش و عقل خود را دودستی تقدیم این آیت الله و آن دکتر و مهندس نمیکنند و درباره ریزترین اتفاقات و مسائل کشور و دنیا فکر و تحلیل دارند و برای شک های مقدس خود هیچ خط قرمزی را متصور نیستند. جوانانی که دیگر با جواب های کلیشه ای و استدلالهای تکراری برخی آقایان قانع نمی شوند و گوشی برای شنیدن و صبری برای تحمل حرف هایشان میخواهند. اینان به دنبال ملجأگاهی می گردند که با طیب خاطر سفره دل خود را باز کنند و سخنان آن بزرگتر را بشنوند و امر مبارزه را ادامه دهند. مبارزه ای که در دل خود قطعا خستگی،پشیمانی و سرزنش دارد. باید کنارت «طبیب دوار بطبه» ای باشد تا دردت را درمان و دوایی را تجویز کند و سریعا تو را به التقاط و انحراف متهم نکند. دقیقا همان دغدغه ای که امام در روزهای پایانی عمر خود خطاب به روحانیون بیان داشت. دغدغه ای که انگار همین دیروز،امام برای امروزمان گفته است.
🔹«علما و روحانیون ان شاءالله به همۀ ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولی از باب تذکر و تأکید عرض می کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند. و اگر بیراهه می روند،با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت.اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان می کنند مسلماً دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد، و الاّ داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که خود فکر می کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیراین صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین می افتند؛و گناه این کمتر از التقاط نیست.»
🔹 سید محسن شفیعی دقیقا در همین نقطه ایستاده بود. او جای خود را پیدا کرده بود. او پناه بی پناهی جوانانی بود که دنبال گمشده خود بودند. گمشده ای که خاضعانه شنونده بود و عاشقانه همراهت. پیامبرانه راهنماکننده بود عارفانه دعاگویت. او جوانان انقلابی را نه توصیه به محافظه کاری و نه توصیه به ندیدن واقعیتها می کرد. او آرمانخواهی را با صحنه میدان و واقعیت ممزوج میکرد و تو را مشورت میداد. همگان را به رعایت تقوا و انصاف دعوت میکرد، حتی نسبت به کسانی که سالها به او ظلم روا داشتند. پاسخگوی صدها شبهه و باز کننده گره های ذهنی شکل گرفته در اذهان جوانان مطالبه گر و آرمانخواه بود،حرفاهایی که هر جای دیگری به جز محضر سید محسن زده می شد به چوب تکفیر ضرب و شتمت می کردند.
🔹 امروز خلأ اصلی جمهوری اسلامی کمبود انسان مصلح انقلاب اسلامی است. روحانیونی که با دید نو و شگرف پدیده ها را بشناسند و تحلیل کنند.کسانی که جوان انقلابی آرمانخواه امروز را باور کنند. پدری کرده و عقلانیت و محبت را توأمان تحویلت دهند و صمیمانه پذیرایت باشند.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
آقا سید محسن2.mp3
2.76M
⭕ آبرویی که نباید هزینه این و آن شود!
🔹 ما چون معمم هستیم میان سراغ ما که وساطتی بکنید، سفارشی بکنید و...
ما بدانیم که اولا اگر ارادتی است این سرمایه اسلام و روحانیت و میراث زهد پدران ماست. ما حق نداریم این آبرو را هزینه بکنیم که مثلا یک پیمانکاری پروژه ای را دریافت بکند.
🔹در پذیرش هدیه با احتیاط رفتار کنید.
چرا باید کسی به ما هدیه بدهد؟ آیا اگر من در این خانواده نبودم، به من این هدیه را می دادند؟ اگر منتسب به آیت الله شفیعی نبودم به من این هدیه را می دادند؟
🔹انسان وقتی می تواند بر دلها حکومت کند که خودش را از مردم بالاتر نبیند. ما هم مثل عامه مردم هستیم. خیلی وقتها مردم از ما بهتر هم هستند. ما نباید خیال کنیم که کسی هستیم! اگر خداوند متعال نگاهش را از ما بگیرد چه بسا ما سقوط بکنیم.
💢پ.ن: اگر می خواهید علت محبوبیت بالای بیت و خاندان آیت الله شفیعی در بین مردم خوزستان را بدانید این صوت و توصیه های کوتاه را گوش دهید.
توصیه های آسید محسن شفیعی به اعضای خانواده خود...
اگر نبود عامل بودن این خانواده به این توصیه ها، محبوبیتی هم در کار نبود.
@marghoomat
⭕ چند روایت تاریخی از ادعای امام درباره مصدق!
یک.
🔹وقتی مواضع حضرت امام درباره دکتر محمد مصدق را احصا و بررسی می کنیم معمولا به دو صحبت تاریخی بر می خوریم. در اولی آن امام به صراحت اذعان می دارد که او مسلم نبود و اگر مانده بود به اسلام سیلی می زد و در دومی هم امام به کنایه بیان می دارند که فلانی به ما سیلی زد. بخوانید.
🔹« یک گروهی که با اسلام و روحانیت سرسخت مخالف بودند، از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد، اینها این کار را کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را آیتالله گذاشتند. این در زمان آن [مصدق رهبر جبهه ملی] بود که اینها فخر میکنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم آیتالله توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست. این سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد».
🔹«ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که این همه از آن تعریف میکنند چه سیلی به ما زد آن آدم.»
🔹«اینجانب نمی توانم از جبهه ای ها و نه از بزرگشان(مصدق) اسمی ببرم و ترویجی بکنم؛ راه آنها با ما مختلف است.»
🔹این سخنان امام در حالی است که اصلاح طلبان و بسیاری از کسانی که ادعای خط امامی بودن را یدک می کشند، مصدق را به عنوان یک سیاستمدار الگو معرفی می کنند و به مصدقی بودن خود افتخار می کنند. اصلاح طلبان هیچ موقع نسبت خود را با این سخنان صریح امام به صورت شفاف اعلام نکردند و سکوت و یا فرار رو به جلو را انتخاب کردند.
🔹موضوعاتی چون بی قیدی شخصی و حکومتی نسبت به مصادیق مختلف اجرای احکام شرعی( یکی از موارد اختلافی دولت مصدق با نواب صفوی و فدائیان اسلام دقیقا ذیل همین عدم اهتمام است) ، کشف حجاب اختیاری از خانواده و عکس بوسیدن دست ثریای بیست ساله توسط وی که از مشهور ترین عکسهای مصدق به شمار می رود نشان از صدق ادعای امام دارد. ادعایی که اسناد و روایت های مختلف دیگری را هم در برمیگیرد که به مواردی اشاره می کنیم.
🔹 خطیب شهیر حجت الاسلام فلسفی در خاطرات خود بیان می کند:«بعد از اینکه مصدق نخست وزیر شد،در همان سال اول نخست وزیری، دوبار با وقت قبلی به ملاقات او رفتم. بار اول روزی بود که من به همراه چند تن از علما به منزل دکتر مصدق در خیابان کاخ(فلسطین کنونی) رفتیم. او روی تخت خواب دراز کشیده بود و زیر پتو بود و ما هم روی صندلی نشسته بودیم. مصدق با تعجب گفت:«شما هر روز برای نماز به مسجد میروید؟» گویی آنطور که باید و شاید، چندان از کم و کیف برگزاری نماز جماعت در مساجد کشور وقوف و آگاهی نداشت، زیرا این جمله پرسشی را دکتر مصدق به صورت جدی در حضور خود من گفت.
🔹عجیب تر از این استعجاب، قضیه ای است که در دومین ملاقاتم با دکتر مصدق، بین من و او اتفاق افتاد. موضوع از این قرار بود که بهایی ها در شهرستانها مسأله ساز شده بودند و قدرتنمایی می کردند. به امر آیت الله بروجردی وقت ملاقات گرفتم و نزد او رفتم؛ مانند همان دفعه قبل، او روی تخت خواب و زیر پتو خوابیده بود. پیام آقای بروجردی را به ایشان رساندم و گفتم:«شما رئیس دولت اسلامی ایران هستید و الان بهاییها در شهرستانها فعال هستند و مشکلاتی را برای مردم مسلمان ایجاد کرده اند. لذا مرتب نامه هایی از آنان(مردم مسلمان) به عنوان شکایت به آیت الله بروجردی میرسد. ایشان لازم دانستند که شما در اینباره اقدامی بفرمایید» دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من به گونه تمسخرآمیزی، قاه قاه و با صدای بلند خندید. گفت:« آقای فلسفی از نظر من مسلمان و بهایی فرقی ندارند؛ همه از یک ملت و ایرانی هستند! این پاسخ برای من بسیار شگفت آور بود زیرا اگر سوال می کرد فرق بین مسلمان و بهایی چیست، برای او توضیح میدادم؛ اما با آن خنده تمسخرآمیز و موهن دیگر جایی برای صحبت کردن و توضیح دادن باقی نماند. لذا سکوت کردم و موقعی که به محض آقای بروجردی رسیدم و این جمله را گفتم ایشان نیز به حالت بهت و تحیر پیام وی را استماع کرد.»
@marghoomat
⭕ چند روایت تاریخی از ادعای امام درباره مصدق!
دو.
🔹در زمانی که دکتر مصدق در آمریکا به سر می برد، نمایندگان محفل ملی بهائيان آمریکا به ملاقات او می روند و از او برای دادخواهی و ازادی بهائيان بی گناه استمداد می جویند. از این ملاقات گزارشی تهیه شده که در کتاب مصدق و بهائیان شرح آن آورده شده است. بر مبنای گزارش بهائیان آمریکا، «ملاقات رسمی نخست وزیر ایران دکتر محمد مصدق در فضایی بسیار دوستانه انجام گرفته است. دکتر مصدق به درستی می داند که ستم های وارده بر بهائیان به دوران نخست وزیری او مربوط نمی شود و امیدوار است در آینده این ستم و آزار تکرار نشود و به بهائیان قول می دهد تا آنجا که بتواند از کمک به آنها دریغ ننماید و از هر فرصتی برای اجرای عدالت استفاده نماید.»
🔹آیت الله کاشانی اصرار داشتند که تولید و فروش مشروبات الکلی که با موازین شرعی مخالف است در ایران متوقف شود اما مصدق در جواب استدلال می کرد که سالیانه مبلغ قابل توجهی از طریق مالیات بر مشروبات الکلی عاید خزانه خالی دولت می شود. بدیهی است چنین خطی مشی و تفکری به هیچ وجه نمی تواند مورد قبول اسلام باشد.
🔹شواهدی از نماز خواندن یا روزه گرفتن و یا به حج رفتن مصدق در تاریخ وجود ندارد. بلکه موارد عکس آن متعدد وجود دارد. چنانکه شوشتری نماینده مجلس خطاب به مصدق گفت:« در مدت تحصن در دربار حتی شما دو رکعت نماز نخواندید. در ماه رمضان شما در مجلس آب خوردید و سید ضیا به شما گفت ماه رمضان است و تظاهر به روزه خواری نکنید. شما با اینکه مستطیع بودید واهل سفر، اما یکبار هم به حج نرفتید.»
🔹جریان لیبرال وطنی هر چقدر هم بخواهد جنبه ایرانی و ملی به مصدق و کارنامه اش بدهد که آنهم صدها مثال نقض برایش در تاریخ وجود دارد و تاریخ به جنایات مختلف مصدق علیه مردم ایران و از طرف دیگر سرسپردگی اش به دربار شاهنشاهی گواهی می دهد، نمی تواند به او و عملکردش رنگ و بوی دینی و مذهبی دهد و همگان اذعان دارند که کارنامه شخصی و حکومتی وی مبتنی بر میزان اهتمام به اجرای احکام شرعی و الهی، کارنامه ای سیاه و ننگین است.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
آوینی و مرگ.mp3
3.85M
🔺مرگ پایان زندگی نیست، مرگ آغاز حیاتی دیگر است...
#سید_مرتضی
@marghoomat
هدایت شده از مجموعه گرا
11.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #ببینید | نفت ایران برای ایرانیست
🔺 آنچه در ماجرای ملی شدن صنعت نفت اتفاق افتاد.
👤 کامران غضنفری
🔗 مشاهده فایل کامل از طریق آپارات:
https://www.aparat.com/v/CZHJU
🌐 #شبکه_گرا
🆔 @geraa_ir