ساده بگویم..
این عکسها را خوب نگاه کنید. یک گوشه ذخیرهشان کنید. یک جا که بارها بعد از این به آن رجوع کنید..
چرا؟! که هشتم تیرماه نام کسی را برای ریاست این جمهور بنویسیم که مدیون این آقایان نشویم. که در خطِ همین آقایان باشد. که انتخاب بعدیمان درست باشد.
به این عکسها و به حال و هوای این روزها خوب توجه کنید و سعی کنید پس ذهنتان به خاطر بسپارید. چرا؟ که فردایی، پشت و پیش روی مقام دیگری حرفی نزنیم که با اتفاقی، پشیمان شویم از گفتهمان..
گاهی هم البته بالاتر از این حرفهاست. برخی هم همینجای ماجرا پشیمان نمیشوند؛ روزی که حق طرف صاحبانش میرود -یومالحسرة- پشیمان خواهند شد. الهی ما از این دسته نباشیم..
[ تصاویر مربوط به تشییع شهدا در تبریز، تهران و مشهد ]
مَرقومه
"
من آدمی نیستم که در گذشته بمانم؛ اما به گذشتهها زیاد فکر میکنم. این را که میبینی روی نفسنفسهای حیاتِ تو با خیال راحت خوابیده، یادآور تلخیست. بیستوهفتماردیبهشت، من نه میدانستم که این میخواهد بخوابد و نه میدانستم سه روز بعد، شما.
میگویند قدیسسازی است. بت ساختن است، پیامبر ساختن است. میگویم اگر هنوز سیاسی نگاه میکنی بله. اما اگر دلت بندِ شهد شهادتی که نوشیده، شده باشد دیگر این حرفها را ندارد.
شهید بهشتی رَجُل سیاسی بود، شهید رجایی هم. حاجقاسم هم مسئولیتی بزرگ گردنش بود. این یکی هم، آن یکی هم. پس چرا عکسشان پروفایلهایتان است؟ چرا از ایشان کتاب نوشتهاند؟ چرا نویسندگان و مستندسازان و فیلمسازان پیِ زندگینامهی اینها را میگیرند؟! چون چندسال گذشته و رسانهها و تحلیلها از تب و تاب افتادهاند؟! نهخیر. آیا همهی امورِ دستگاهی که ایشان در آن فعال بودند بینقص بوده؟ نهخیر.
موضوع این است در یک دستگاه، از یک فردِ دلسوز، کپی نمیخورد که بقیهی مناصبِ آن دستگاه را هم پر کند تا همه عین هم باشند و متّفقْ امور را پیش ببرند! این افراد خودشان راهیابی میکردند، خستگیناپذیرانه شبوروز برای دغدغه و وظیفهشان میدویدند؛ و تلاش میکردند بقیه را هم در این راه همراه کنند تا راهْ هموارتر شود.
موضوع این است که "شهید" بودنشان برایمان پررنگ است و نه القاب و عناوین. چون خصلتهایی که آنها را به این درجه رسانده برایمان مطرح است. اینکه خلل و نقصی در کار بوده ناقض تلاش و دوندگی نیست. حلِ مشکلات، وِردِ جادویی ندارد؛ دویدن دارد. شما بنگرید که او برای اهدافْ میدوید یا نه؟! همین دویدن ایشان را به این درجه رسانده است.
نقد هم در جایگاه خودش بهحق ترین حق است. از مدیریت سیاسی و عملکرد اجرایی تا اخلاقمداری و عدالت و غیره و ذلک. از رئیسِ جمهور تا خودِ جمهور. اما توضیح بماند که نقد، زمانی نقد است که با آگاهی از تمامی نقاط و نکات مثبت و منفی عرضه شود؛ نه با دریافت هوا و تولید حرف روی هوا!
عرض میکردم.. دو دل ماندهام میان با زمانه جلو آمدن یا در بحر گذشته شناور بودن. من قدیس نمیسازم. این خداوند است که شهید را 'عزیز' ساختهاست. اصلا هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست به قول آقای فاضل..
- ریحانه شناوری
"
کوچک هم که بودم هروقت این نوا به گوشم میرسید، هرکجا بودم ساکت میشدم، ساکن میشدم و در این صدا مغروق.. در این "مولای" تا آن "یا مولای" مستانه تاب میخوردم...
تا همین امروز که ضماد زخمهایم است. زخم تکبر، زخم خودبینی، زخم خودمحوری جای خدامحوری، زخم شِرک، زخم توهّم، زخم همهچیز دور از او. آخر اینها همه تیغند که در زمینهای دور از بلادِ دوست در بادیه کاشته شدهاند. به پایمان مینشینند هرگاه دور میشویم.
توصیهام این است هرگاه نفستان باد شد، با هوای نفس، با غرور و سرمستی، با تعریف و تمجیدها، یا هروقت دلشکسته شدید؛ خلاصه در هر خوشی و در هر ناخوشی بنشینید و به این دعا گوش کنید. گوش کنید و همزمان فقط فکر کنید و فکر. اشکی هم اگر آمد گرامیاش بدارید.
دوا همین است. دوای دردهای ما همین مناجاتهاست. امتحان کنید.
::: مناجات امیرالمؤمنین علیهالسلام در مسجد کوفه :::
[ 'مولای یا مولا'های دلنشین هم از حدود دقیقهی ۷:۳۷ به بعد شروع میشوند ].
"
"
این متن را که خواندم یادم افتاد به این صحبت از زبان خودِ یک شهید. [مصطفیاحمدیروشن].
این موضوع هم فقط منحصر به این اتفاق نبوده و نیست. همیشه در چنین حادثههایی، افراد با سِمَتهای [دنیوی] مهمتر، پررنگتر میشوند. طبعاً به رئیسجمهور شهید یا وزیر شهید یا استاندار یا امامجمعهی شهید خیلی میتوان پرداخت و باید پرداخت. اما این توجیهی برای حذفِ دیگر شهدا نیست.
امانت را اگر آنچنان که داده شده، برنگردانند، نه صاحبامانت را خوش آید، و نه رسم امانتداری و جوانمردی باشد..
این دلها نه آن است که اولروز به ودیعه گذاشتند.. این اجسام سیاه چروکیده -که ابتدا جسم نبود؛ بل روح بود و معنا-، مجروح از تیغ کبر و حسد، فسرده از فرط طمع و تا بنیاد، آلوده به شرک را چگونه بر صاحبقلوب عرضه کنیم..؟ روزی که قلبها بر کفهی میزانند...
هدایت شده از 🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
حقیقتا حق بزرگی بر گردن بنده دارید اگر امشب، نماز شب اول قبر بر پدر حقیر بخوانید...
موسی ابن حسین...