eitaa logo
مَرقومه
140 دنبال‌کننده
104 عکس
13 ویدیو
4 فایل
|روز نامه « باران صبح روی ورق‌های دفتری.. » ‌ مُراودات: https://daigo.ir/secret/655313215 |ریحانه شناوری
مشاهده در ایتا
دانلود
روزهای_دشوار.m4a
1.04M
این روزها، این شعر بر سکوی تک‌تک لحظات دنیایم می‌ایستد و با صدایی بی‌رمق، واژه‌هایی خسته و تقلایی برای ادامه، خطاب به ناجیِ غریق بحر بلا شرح ما یقع می‌دهد.. خلصنا من النار یا ربّ؛ این نارِ نفس و دنیا..
؛
مَرقومه
؛
عبای تو که یادگار رسول اعظم خداوند است، بر جهان گسترده بود و مردمان با تمامی آنچه که داشتند بر آن نشسته.. روزگاری دراز بود که عبای مردان خدا زیرانداز متشرعینِ علی‌الظاهر، و پادریِ کفش‌های نوک‌تیزِ برّاقِ سیاست بود. 'اسلام' خلاصه بود در پنج حرف و مابقی حرف‌ها پا خورده بود و گوشه‌ای خزیده بود. و بی‌نهایت حرفِ نگفته که در گلوها مانده‌بود و تقلا کردنش برای ادا شدن، تنها گلوها را زخمی می‌کرد و دیگر هیچ. معناهایی پرحرارت که زیر خاک سردِ مادّه آرام‌آرام جان می‌سپرد.. آری؛ وعده‌ی خدا حق است که حق، نابود نخواهد شد و « ..نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ..» روزی فرا می‌رسد. اما انسان انگار دستوراتِ آیه‌ها را نمی‌دید، یا نمی‌خواست یا نمی‌توانست که ببیند. او فقط دل‌خوش به وعده‌ها بود. بی‌گمان آورده‌ی رسول خدا از جانب خدا را شخصِ حق‌تعالی نگه‌دار و نگهبان است؛ که «یَد الله فوق أیدیهم».‌ اما هستی چشم‌انتظار حرکت است و این حرکت رخ خواهد داد. نقطه‌ی مهم این است که ما در این حرکت چه سهمی داریم؟ ما اگر نباشیم، دیگرانی هستند که خداوند جایگزینِ ما مرداب‌زده‌های مسکوت بکند. که فرمود : «یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْم يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّة عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ لاَيَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِم...» بله؛ تو آن‌چنان به پا خاستی و عبای حق را تکاندی که بساط جهان از روی آن لرزید و لغزید و فرو ریخت. تو بعد از چندین سال، اول‌کسی بودی که معادلات و معاملات جهان را، ساختار و ساختمان روابط را، مناصب و مراسم سیاست‌ها را به طریقی متفاوت از طرق متداول، بر هم زدی. و این تنها دستِ خدا بود که بر سرت نهاده شد و تو را تکان‌دهنده‌ی گهواره‌ی جان‌ها قرارداد. جان‌هایی که در خوابی عمیق فروخفته بود و خواب‌نما، به عادات حیوانی‌اش مشغول بود؛ بی‌تفکر، بی‌اراده. در آن روزهای نحسِ پوچ‌گراییِ 'اجباری' .. سیدِ ما! سند این سخن این‌جاست. این ما نسل چندمِ انقلاب که ندیدیم تو را. و مسلمانیم به دینِ محمدرسول‌الله ﷺ. و دل‌داده‌ایم به حبّ امیرمؤمنان علی علیه‌السلام. و عاشقیم به آرمان‌های پیامبران و امامان علیهم‌السلام. و -ان‌شاءالله- رهروییم در راهی که تو بنیان نهادی. این روزها اگر نمازی هست و قرآنی، اگر دل‌هایمان از سنگ نیست و با مظلومان می‌سوزیم، اگر از ظالم نفرت داریم و به دنبال حذف ظلم هستیم، اگر هر عبادت و ولایتی در روزمرگی‌هایمان، اهدافمان، اخلاقمان و اشتغالمان ریشه‌ای تنومند دارد؛ از آن است که چهل و پنج سال قبل، حق دوباره زنده شد و نفَس‌ها دوباره برگشت. امام بزرگوار ما.. به حقِ چنین روزی که روز شادمانی تو بود «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار» ، و روز شرحه‌شرحه شدن دل‌های مردم به این غم سوزان، دستِ جهان را بگیر و به مقصود برسان. «ای دوست به عشق تو دچاریم همه..» - ریحانه شناوری
- روح خدا [ یک ذره از این آفتاب.. ]
خداوندا اگر جایی دلی بی‌تاب دلدار است نمی‌دانم چطور اما خودت پادرمیانی کن.. - سیدسعیدصاحب‌علم