۱۷ اسفند ۱۴۰۱
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻲﮔﻮﻳﻢ ﺍﻱ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺗﺎﺭﻳﺦ، ﺍﻱ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺩﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ، ﺍﻱ ﻋﺼﺎﻱ ﻣﻮﺳﻲ ﺩﺭ ﻣﺸﺖ، ﺍﻱ ﻧﮕﻴﻦ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻧﮕﺸﺖ، ﻭ ﺍﻱ ﺑﺎﺭ ﻏﻢ ﺍﻳﻮﺏ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ.
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻲﮔﻮﻳﻢ: ﺍﻱ ﭼﻮ ﺁﺩﻡ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺖ ﮔﺮﻳﺎﻥ، ﻭ ﭼﻮ ﻧﻮﺡ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﺮﺝ ﻧﮕﺮﺍﻥ. ﺍﻱ ﭼﻮ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ﺗﺮﺳﺎﻥ، ﻭ ﭼﻮ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﻋﺰﻳﺰﺍﻥ ﺍﺷﻚ ﺭﻳﺰﺍﻥ، ﻭ ﭼﻮ ﺍﻟﻴﺎﺱ ﺍﺯ ﻗﻮﻡ ﺧﻮﻳﺶ ﮔﺮﻳﺰﺍﻥ. ﺍﻱ ﭼﻮ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺯ ﻛﺎﺷﺎﻧﻪ ﺑﺪﻭﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺷﺴﺘﻪ.
ﺍﻱ ﺯﻛﺮﻳﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺮﻧﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﺤﻴﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﻳﺶ. ﻭ ﺍﻱ ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﻤﺴﺎﻥ ﻭ ﻋﻴﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﻱ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺗﻮﺳﻂ ﻳﺎﺭﺍﻥ. ﺍﻱ ﺫﻭﺍﻟﻘﺮﻧﻴﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻴﺮﮔﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﻭ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﻜﻢ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ. ﻭ ﺍﻱ ﭼﻜﻴﺪﻩ ﻭﺍﻟﺎﺋﻲﻫﺎﻱ ﻫﻤﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ.
ﺍﻱ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﻡ ﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺎﻡ.
ﺻﻠﺎﻱ ﻣﻈﻠﻮﻣﻴﺘﺖ ﺭﺍ ﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ، ﻛﻮﻳﺮ ﺗﻔﺘﻴﺪﻩ ﺷﻮﺩ، ﮔﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻦ ﺩﺷﺖ ﭘﺮ ﮔﻴﺎﻩ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ، ﺑﻴﺎﺑﺎﻥ ﺧﺸﻜﻴﺪﻩ ﺷﻮﺩ.
ﻧﻮﺍﻱ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺷﻜﻨﺠﺖ ﺭﺍ ﮔﺮ ﺑﺎ ﺑﻠﺒﻠﺎﻥ ﻧﻐﻤﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﮔﻮﺋﻴﻢ، ﻣﺮﺛﻴﻪ ﺳﺮ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺳﺮﻭﺩ ﻏﻢ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ،
ﻭ ﻧﺪﺍﻱ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﺭﺍ ﮔﺮ ﺑﺎ ﻗﺪﺳﻴﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺎﻟﺎ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ ﺟﻤﻠﮕﻲ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻭ ﻧﺎﻟﺎﻥ ﮔﺮﺩﻧﺪ.
ﺑﺎﺭﺣﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ ﺗﻮﻓﻨﺪﻩ ﺍﺖ ﺭﺍ ﮔﺮ ﺑﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎﻱ ﺻﺒﺎ ﮔﻮﺋﻴﻢ، ﺗﻨﺪﺭﺳﺎﻥ ﻏﺮﻳﻮ ﻛﺸﻨﺪ ﻭ ﺻﺨﺮﻩﻫﺎ ﻭ ﻛﻮﻫﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺷﻜﻨﻨﺪ.
ﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﻧﺸﻬﺎﻱ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮔﺮ ﺑﺎ ﺯﺍﻫﺪﺍﻥ ﭘﺮﻭﺍﭘﻴﺸﻪ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ، ﺳﺠﺎﺩﻩﻫﺎ ﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﺳﻮﻱ ﻣﺼﻠﺎﻱ ﺗﻮ ﺧﻴﺰﻧﺪ.
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻲﮔﻮﻳﻢ ﺍﻱ ﻣﻬﺪی ﺍﻱ ﺣﻤﺎﺳﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ، ﺍﻱ ﭼﺸﻤﻪ ﺳﺎﺭ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﻓﻀﻴﻠﺖ، ﺍﻣﺎ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺮﻛﻪ ﻫﺎ. ﺍﻱ ﺍﻗﻴﺎﻧﻮﺱ ﺑﻴﻜﺮﺍﻥ ﺩﺍﻧﺶ، ﺍﻣﺎ ﺗﺸﻨﻪ ﻛﺎﻣﺎﻥ ﻧﺎﻛﺎﻡ. ﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪﺍﻱ ﻧﻴﻜﻲ، ﺍﻣﺎ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭﮔﻴﺮ، ﺍﻱ ﺻﻠﺎﻱ ﺁﺯﺍﺩﻱ، ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ، ﺍﻱ ﺑﻨﺪﻩ ﻛﺮﻧﺸﮕﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻋﺎﺑﺪﺍﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﺼﻠﻲ، ﺍﻱ ﻛﻌﺒﻪ ﺑﺎﻃﻦ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﭘﻴﺸﮕﺎﻥ ﺑﺪﺍﻥ ﺳﻮ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﻳﺶ ﻳﺰﺩﺍﻥ، ﻭ ﺍﻱ ﻭﺟﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺁﻧﺮﺍ ﺟﻮﻳﺎﻥ.
ﺍﻱ ﻣﻬﺪﻱ ﺍﻱ ﺯﻭﺭﻕ ﻧﺠﺎﺕ، ﻭ ﻟﻴﻜﻦ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺍﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﮔﺮﻳﺰ ﺍﻱ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﻋﻄﺎﻱ ﺣﻖ ﺍﻣﺎ ﻣﺴﺘﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺩﺭ ﻳﻮﺯﻩ ﮔﺪﺍﺋﻲ ﺑﺮ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺍﻱ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻳﺰﺩ، ﻭﻟﻲ ﺟﺎﻫﻠﺎﻥ ﻛﺎﺳﻪ ﻟﻴﺲ ﺍﻳﻦ ﻭ ﺁﻥ، ﺍﻱ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﻳﺰﺩﺍﻥ، ﺍﻣﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺍﻥ ﺛﻨﺎ ﺧﻮﺍﻥ ﺍﻫﺮﻳﻤﻨﻴﺎﻥ ﻭ ﺍﻱ ﭼﺸﻢ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻨﺎﻥ، ﻭ ﻟﻴﻜﻦ ﻛﻮﺭ ﺩﻟﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﺎﻥ
ﺍﻱ ﻣﻬﺪﻱ، ﺍﻱ ﻋﺪﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ: ﺗﻮ ﺑﻴﺎ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎﻱ ﻫﻤﻪ ﻧﻴﻜﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﻓﺮﻭ ﻫﻴﺨﺘﻪ، ﺗﻮ ﺑﻴﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﭘﺎﻛﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺘﻪ، ﻭ ﺗﻮ ﺑﻴﺎ ﻛﻪ ﺯ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺁﺧﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻠﺤﺸﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﻛﺮﺍﻧﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻣﻴﺪ ﺗﻮ ﺯﻧﮕﺎﺭﻫﺎ ﻓﺮﻭ ﺷﺴﺘﻪ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺧﻤﻴﺮﻩ ﻭﺟﻮﺩﻱ ﺁﺩﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺳﺮﺷﺘﻨﺪ، ﺑﺪﻭ ﻳﺎﺩ ﺗﺮﺍ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺳﻴﺪ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﺧﺸﻤﻬﺎﻱ ﻗﺪﺳﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻧﺸﺎﻧﺪﻧﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻛﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﺯ ﻇﻬﻮﺭﺕ ﺍﻣﻴﺪﺷﺎﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻧﺪ.
ﺍﻱ ﻣﻬﺪﻱ، ﺍﻱ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺯﻣﺎﻥ: ﺗﻮ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﺷﻜﻮﻓﻪﻫﺎﻱ ﺑﻬﺎﺭﻱ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﺗﻮ ﺯﻧﻨﺪ، ﺗﻮ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻛﺎﺳﻪﻫﺎﻱ ﺧﻮﻥ ﺭﻧﮓ ﺁﻟﺎﻟﻪﻫﺎ ﺗﺒﺴﻢ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﻛﻨﻨﺪ، ﺗﻮ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﺑﻠﺒﻠﺎﻥ ﺧﻮﺵ ﺁﻭﺍﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﻧﻐﻤﻪ ﺳﺮ ﺩﻫﻨﺪ، ﻭ ﺗﻮ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﺳﺒﺰﻩ ﺯﺍﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺩﺷﺘﻬﺎ ﻭ ﻫﺎﻣﻮﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﺑﺨﺸﻨﺪ. ﭼﺮﺍ ﻛﻪ: ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﻱ، ﻋﻄﺮ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﮔﻠﻬﺎﻱ ﻭﺟﻮﺩﻱ، ﻭ ﻧﻮﺭ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﻬﻮﺩﻱ. ﭼﻪ ﺑﺠﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﺰﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﻱ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ ﻭ ﻇﻬﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ:
🤲 ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺻﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﻗﺮﺏ ﺑﻌﺪﻩ ﻭ ﺍﻧﺠﺰ ﻭﻋﺪﻩ ﻭ ﺍﻭﻑ ﻋﻬﺪﻩ. 🤲
ﺑﺎﺭﺍﻟﻬﺎ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺩﺭﻭﺩ ﻓﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺭﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻛﻦ ﻭ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﺵ ﻭﻓﺎ ﻓﺮﻣﺎ
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود❗️
رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:
خداوند با دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به واسطه وجودش، فکر و تن و دلهای مسلمين و دیگر موجودات و اهل زمین را شفا می بخشد و خرابی ها و فقر اهل زمين را از بين ميبرد.
و فرمودند: هر کس که قائم اهلبيت عليهم السلام را درک کند، اگر بيمار باشد شفا می ميگيرد و اگر ناتوان جسمی و يا روحی و يا معنوی و مالی باشد، نيرومند ميشود و نفس مسيحايی مهدی عج، تمام محبين او را در گوشه و كنار زمين فرا ميگيرد.
فلذا امام باقر عليه السلام فرمودند: هر بيماری که از شيعيان واقعی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، با ظهور او شفا مييابد.
مصدر: الزام الناصب ١٨٥ و ٢٢٨. بشاره الاسلام، ٢٤٣؛ روزگار رهايي ٤٢١.
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
📚داستان کوتاه
همسر پادشاه دیوانهی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط میکشید.
پرسید: چه میکنی؟
گفت: خانه میسازم…
پرسید: این خانه را میفروشی؟
گفت: میفروشم.
پرسید: قیمت آن چقدر است؟
دیوانه مبلغی را گفت. همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند. دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد.
هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانهای رسید. خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند این خانه برای همسر توست.
روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید. همسرش قصهی آن دیوانه را تعریف کرد.
پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی میکند و خانه میسازد.
گفت: این خانه را میفروشی؟
دیوانه گفت: میفروشم.
پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟
دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود!
پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروختهای!
دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری.
میان این دو، فرق بسیار است…
دوست من! خوبی و نیکی که تردید ندارد!
حقیقتی را که دلت به آن گواهی میدهد بپذیر هرچند به چشم ندیده باشی!
گاهی حقایق آنقدر بزرگاند و زیبا که در محدودهی تنگ چشمان ما نمیگنجند...
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
🔴 داستان کوتاه پند آموز
💭شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
💭 روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: ✨لااله الا اللّه✨
💭 طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
💭 با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
💭 سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!
آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
⭕️ #حدیث_روز
پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه وآله وسلم:
💠 مهدی طاووس اهل بهشت است.
سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلى زیبا
گلى کز بوى دلجویش، جهانِ پیر شد بُرنا
به صبح نیمه شعبان تجلّى کرد خورشیدى
که از نور جبینش شد، منوّر دیده زهرا
💐 میلاد دوازدهمین گل بوستان امامت، امام عصر و الزمان بر دوستان گروه مبارکبااااااااااااد 🔺💐
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
🌺منتظرت هستم🌺
🌸 خاطرهای از شهید علی ایزدی
🖌 دفعة دومی که پسرم علی از جبهه آمده بود، گفت: «یه خوابی دیدم که میخوام براتون تعریف کند.»
نشستم کنارش. بعد از کمی سکوت گفت: «خواب دیدم پیش نماز مسجد محلهمون حاج آقا بروجردی به شهادت رسیدند و در یک باغ بزرگ و زیبا زندگی میکنند. بهم گفت: علی آقا! من رفتم؛ شما هم زود بیا که منتظرت هستم...»
کلمة منتظرت هستم توی گوشم تکرار شد و قلبم لرزید!
مدتی بعد پسرم در جبهه به آرزویش رسید.
بعد از شهادتش تازه به تعبیر خوابی که دیده بود، پی بردم!
راوی: محمد حسن ایزدی، پدر شهید
🥀🌺🌸🌹🌷
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
روز نیمه شعبان
💢♻️🌹🇮🇷
✅در این روز توصیه شده است به قرائت زیارت امام زمان علیه السلام
👌بهترین زیارت ها زیارت آل یس می باشد
🍃🌸زیارت آل یس را قرائت کرده بعد از آمین آمین
۱۱۰ مرتبه المستغاث بک یابن الحسن
🍃🌸سپس دعای بعد از زیارت آل یس را قرائت بفرمائید
⬅️یکی از بهترین دعاها در زمان غیبت امام زمان علیه السلام همین دعا می باشد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🍃💐💖
💫💕
💕🌷🍃🌹🌙🇮🇷
۱۷ اسفند ۱۴۰۱