#تجربه_من
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
متولد سال ۶۵ هستم. سال ۸۲ ازدواج کردم. همون ماه اول متوجه شدم که باردارم. اما خواست خدا نبود که بارداری من ادامه پیدا کنه. یک سال بعد دوباره باردار شدم اینبار استرس داشتم. ۳ ماهه باردار بودم که مجبور شدم دومین کورتاژ رو انجام بدم و علت سقط دومم حاملگی پوچ بود.
سر سقط دوم، پزشک بیمارستان که همیشه ازش ممنون هستم و دعای خیر براش دارم بهم گفت برای پیشگیری از سقط به متخصص زنان مراجعه کنم، منم اون موقع قرچک زندگی میکردم و ماشین نداشتیم. برای بررسی مشکل به متخصص مراجعه کردم که مطبش صادقیه بود و همسرم مرخصی میگرفت و باهم میرفتیم.
کلی آزمایش و سونو دادیم، جواب همه ی آزمایش ها خوب بود. داشتیم آزمایش ها رو ادامه می دادیم که متوجه شدم باردار هستم. خیلی ناراحت شدم چون فکر می کردم این دفعه هم سقط میشه. ۹ ماه بارداری پراسترس رو گذروندم. ۳ ماه اول شیاف پرژسترون استفاده کردم و بقیه ی دوران بارداری استراحت نیمه مطلق بودم و یک سال به شهرستانی که خانواده ام هستن، نرفتم و کارهای خونه رو درحد سبک انجام میدادم. به لطف خدا دخترم به دنیا اومد و ما سپاسگزار خدای منان بودیم.
روزی که فهمیدیم بچه دختر هست بسیار خوشحال شدیم و یه جشن دونفره برگزار کردیم و خودمون رو مهمون بهترین رستوران شهرمون کردیم😃
تمام دوران بارداری با مترو پیش دکتر متخصص میرفتم و الحمدالله بارداری خوبی رو گذروندم، به جز استرسی که به علت سقط های قبلی داشتم، دیگه مشکل خاصی نبود.
۷ سال گذشت و بالاخره تونستم بر ترسم از سقط غلبه کنم و دوباره باردار شدم. اینبار استرس کمی داشتم و کلا به خدا سپردم و گفتم هرچی خودش بخواد همون میشه. دکتر متخصص دوهفته بهم استراحت مطلق داد و شیاف برام تجویز کرد و خدارو شکر و به لطف خدا پسرم برام موند و یه گل پسر آروم نصیبم شد.
راستش رو بخواید با اینکه عاشق بچه هستم ولی چون همسرم اخلاق تندی داره، قصد آوردن فرزند سوم رو نداشتم. فقط یه بار یکی از اقوام بارداری خداخواسته داشت که همون موقع از خدا خواستم چنین بارداری نصیبم بشه. آخه خودم جرات نمی کردم به بچه سوم فکر کنم به خصوص اینکه دوتا سزارین هم انجام داده بودم و دلم نمیخواست سزارین دیگه ای رو تجربه کنم، بیماری کرونا و خونه نشین شدن و اضافه وزنم باعث شد کلا قید فرزند سوم رو بزنم.
۶ ماه آخر سال ۱۴۰۰ رو شروع کردم به باشگاه رفتن و به ماه رمضان رسیدیم. تصمیم گرفتم ادامه باشگاه رو بعد ماه رمضان برم. فقط پریود نشده بودم و فکر میکردم کیست دارم. رفتم از دوستم که متخصص طب سنتی هست دارو گرفتم اما قبل ازخوردن دارو لحظه ای ترسیدم و با خودم گفتم اگه باردار باشم چی؟ بعدا اون دنیا یکی میاد جلوم رو میگیره که من میخواستم به این دنیا بیام و تو نذاشتی.
تصمیم گرفتم از بی بی چک استفاده کنم و جواب مثبت بود. باورم نمی شد. برای اطمینان یه آزمایش خون انجام دادم و وقتی پیش پزشک بردم، بهم گفت جنین ۲ ماهه داری و لطف خدا شامل حالم شد. من باردار بودم و ناشکری نکردم و الحمدالله همسرم هم از این موجود کوچولو استقبال کرد و از شنیدن این خبر خوشحال شد
دخترم که ۱۶ ساله هست با شنیدن خبر بارداریم ناراحت شد و یک هفته باهام صحبت نمیکرد. خیلی از دستش ناراحت شدم. اما بعد یک هفته کم کم آروم شد و با این مساله کنار اومد
خدا رو شکر دوران بارداری بسیار خوبی رو گذروندم و گل پسرم اصلا اذیتم نکرد. شاید علت بارداری خوبم تغییر سبک تغذیه و سلامت مواد غذایی از ۳ سال قبل بود
خداروشکر فعالیتم زیاد بود و منی که وزنم بالا بود، خیلی اضافه وزن پیدا نکردم و این کمک کرد که دیابت بارداری و فشارخون نگیرم.
خیلی برام جالب بود که منی که این همه از سزارین مجدد می ترسیدم، کلا ترسم ریخته بود و حتی تا زمان عمل هم اصلا ترسی از سزارین نداشتم و اینم کار خدا میدونم
۲ آذر لطف خدا شامل حالم شد و پسر گلم به دنیا اومد. الان یه دختر ۱۶ ساله و یه پسر ۷ ساله و یه پسر ۱۲ روزه دارم. هیچ وقت فکر نمی کردم بچه ی دیگه ای قسمتم بشه
تازه ایشون بسیار پرروزی هستن و بعد ۱۲ سال تونستیم خونه مون رو عوض کنیم و خونه ای که در رویا هم فکر نمی کردم بتونیم بخریم رو خریدیم. الان ۳ ماهه که ساکن خانه ی جدید شدیم و خیلی خونه ی باصفایی هست
دخترم که از بارداری من ناراحت شده بود الان عاشق برادر کوچیکش هست و ازم میخواد یه فرزند دیگه بیارم😄. پسرم عاشق داداش کوچیکش هست و حسابی ذوق برادرش رو داره. خدا رو شکر می کنم بابت نعمتی که نصیب خانواده ی ما کرد
همسرم هم عاشق بچه ها هست و حسابی از بودن پسر کوچیکش لذت میبره و وقتی بچه ها مدرسه هستن میاد و پسرش رو بغل میکنه و لذت میبره.
از خدا میخوام که به همه ی خانم ها فرزندان سالم و صالح عطا کنه و دامن همه شون سبز بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزق لایُحتسب چیست؟
مقام معظم رهبری
#رزاقیت_خداوند
#سبک_زندگی_اسلامی
#تجربه_من
#فرزندآوری
#بارداری_خداخواسته
#حرف_مردم
#دوتا_کافی_نیست
#رزاقیت_خداوند
من متولد ۷۰ هستم، سال ۹۱ ازدواج کردم، خیلی زود باردار شدم ولی دوماهگی سقط شد. سال ۹۳ اولین بچم به دنیا اومد، موافق بچه زیاد نبودم ولی دوتا رو لازم میدونستم، سال ۹۸ دوباره اقدام کردیم ولی نمیشد، همسرم چندبار به شوخی میگفت نکنه دیگه باردار نمیشی.🤔
خودمم یه کوچولو نگران شدم ولی اهمیتی ندادم تا اینکه پسرم مریض شد و تو بیمارستان بستری شد.😢
چند وقتی بود میزون نبودم تا اینکه وقتی پیش پسرم بودم گفتم یه سونو بدم ببینم باردارم یا نه.که خداروشکر دادم نوشته بود یه قلب میزنه.😍
خیلی خوشحال شدم بعد مرخصی پسرم، همسرم خیلی بد مریض شد، خودمم چون چند روز بیمارستان بودم خیلی داغون بودم اصلا حال جسمی خوبی نداشتیم یکی دو هفته طول کشید تا خوب شدیم.
بارداریم مصادف بود با اومدن کرونا واسه همین ترجیح دادم فقط برم درمانگاه محلمون راه دور نرم، چهارماهگی وقتی سونو دادم تازه متوجه شدم دوقلو باردارم.
وقتی دکتر گفت دوقلو نمیدونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت🤔 دوتا نوزاد با هم خارج از تصور آدمه و واقعا سخت.
جالبه وقتی به همسرم که بیرون مطب بود خبر دادم انقدر ذوق کرد که من تعجب کردم از خوشحالیش🙄 همونجا همسرم نذر کرد سالم باشن، قربونی برای حضرت ابوالفضل میبریم.
اینم بگم از وقتی باردار شدم روزی بچه هام پیشاپیش میومد، جوری که تو بارداریم یه تیکه زمین کشاورزی خریدیم. 😌
دوقلو داشتن سختیای خودشو داره، شب بیداری، خستگی زیاد، جوری خسته بودم که نشسته خوابم میبرد😂😂
۲۰ روز بعد زایمانم یه شب پهلوم درد خیلی فجیعی گرفتم، رفتیم دکتر و سونو دادیم معلوم شد کیسه صفرام پر شده و باید عمل بشه😞 بدترین خبری بود که شنیدم، فکرم پیش دوقلوهام بود که چیکارشون کنم😥
دو قلوهام موندن پیش مادرشوهرم و خواهرشوهرم و مادرمم پیش من تو بیمارستان، چله دوقلوهام مصادف شد با مرخصی من از بیمارستان😊
دوقلو ها ۸ ماهه بودن که احساس درد تو پهلوم داشتم، رفتم دکتر سونو دادم، دکتر گفت خانم اطلاع داری بارداری؟😢
دنیا دور سرم چرخید، اصلا توقع همچین چیزی رو نداشتم، انقده تو مطب گریه کردم واقعا حالم بد شد،نفهمیدم مسیر تا خونه رو چطوری اومدم.😔
من تفکر بچه زیاد تو سرم نبود و مثل خیلیا میگفتم دوتا کافیه، همسرم عاشق بچه زیاده ولی من میگفتم اینجا ایران شرایط سخته، تا شب که همسرم بیاد خونه با خدا دعوا داشتم که چرا بازم به من بچه دادی، میدادی به کسی که نداره، آخه تو که میبینی من از دست دوقلوها خسته شدم، جونی واسم نمونده از این جور حرفا😪😪 که دیگه شب تسلیم خدا شدم و گفتم صلاح دیدی، دادی😊
راستی وقتی دکتر گفت باردارم، بعد گریه هام بهش گفتم پهلوم ول کن، پس ببین چند وقته باردارم. در کمال ناباوری من، گفت سه ماهه باردارم ولی هیچی متوجه نشده بودم😇😇
شب وقتی برگه سونو رو به همسرم نشون دادم فکر کرد شوخی میکنم وقتی متوجه شد جدیه، فشارش افتاد🤣🤣 بهش یه لیوان آب قند دادم، بعد بهش گفتم من گریه هامو 😪کردم الان راحت دارم باهات حرف میزنم. در واقع من داشتم به همسرم دلداری میدادم.😂😂
این بچمم خیلی پرروزی بود، ولی خدا خیلی مهربونی کرد با من که انقده باهاش دعوا کردم نخواست تنبیه کنه منو😔😔
چه روزای سختی بود، وقتی از بیمارستان مرخص شدم، دوقلوهام ۱۸ ماهه بودن و همش میخواستن بیان تو بغلم بشینن🤪 منم درد داشتم فقط میخواستم بخوابم. تا اینکه خواهرشوهرم خدا خیرش بده الهی دوقلوها رو برد خونه شون تا ده روز نگه شون داشت.
پسر کوچیکم مهره مار داده، هرکی میبینه عاشق میشه و خدا واقعا خاصش کرده کلا یه چیزه دیگست🥰
از وقتی با کانال شما آشنا شدم، دیدم به بچه هام بهتر شده و میگم خدارو شکر ایشالله سرباز امام زمانشون بشن، تو راه درست قدم بردارن😌
درسته الان کوچولون سخته ولی دوسه سال دیگه واقعا لذت داره. پسربزرگم که ۸ سالشه با داشتن سه تا داداش که هیچکی تو فامیل یدونه بیشتر نداره مغرور شده😅 بعضی وقتا میگه مامان میشه بازم برام داداش بیاری😂
اما به عینه حضور خدا رو تو نگهداری بچه ها حس کردم و میکنم، احساس میکنم قوی شدم.
هر بچه روزیشو با خودش یا قبلش میاره و هر بچه ای واقعا یه شیرینی خاصی داره...
واقعا به بچه هاتون ظلم نکنید، بذارید لذت خواهروبرادر رو بچشن نگران روزیشون نباشین خدا رو دست کم نگیرید واقعا، باورش کنید که خدا روزی دهنده ست.
خدا ایشالا هرکسی که لیاقت این نعمت های بزرگ رو داره بهشون بده الهی آمین
از قدیم گفتن در دروازه رو میشه بست در دهن مردمو نه. پس بخاطر حرف مردم از شیرینی زندگیتون کم نکنید، کافی خدا رو باور کنید، من که مخالف بچه زیاد بودم الان نظرم عوض شده اگه لایق باشم و خدا دوباره بهم لطف کنه پنچمیشم میارم😍
🌷همه ما #شب_قدر دعای شریف #جوشن_کبیر رو زمزمه کردیم،
🌷اما؛ دقت کردیم به فراز ۷۹این دعا؟؟
🌷﴿يا رازِقَ الطِّفلِ الصَّغيرِ
ای روزی رسان کودک خردسال﴾ 🌷
⭕️پس چرا تا اسم نی نی جدید 👶 میاد به #رزاقیت_خداوند توجهی نداریم؟؟
🍃یادمون نره ماخودمون هم سر سفره برکت خدا نشستیم...!
#فرزند_آوری
🌷همه ما #شب_قدر دعای شریف #جوشن_کبیر رو زمزمه کردیم،
🌷اما؛ دقت کردیم به فراز ۷۹این دعا؟؟
🌷﴿يا رازِقَ الطِّفلِ الصَّغيرِ
ای روزی رسان کودک خردسال﴾ 🌷
⭕️پس چرا تا اسم نی نی جدید 👶 میاد به #رزاقیت_خداوند توجهی نداریم؟؟
🍃یادمون نره ماخودمون هم سر سفره برکت خدا نشستیم...!
#فرزند_آوری