⊰•🕊🍃•⊱
بین شهدای دفاع مقدس ما
«پهلوان ابراهیم هادی» به «علمدار» معروفه.
🍃 قصه این علمداری بر می گرده به لحظههای آخر شهادت ابراهیم و فداکاریاش برای رفع تشنگی مجروحینی که تو محاصره بودن.
#شهیدانه 🕊
#ابراهیم_هادی
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️
🔺از شیطانپرستی تا شهادت در سوریه!
🔺روایتی از شهید مدافع حرمی که با اصرار به ابومهدی المهندس راهی سوریه شد.
#شهیدانه
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
(شهید)سید اسدالله لاجوردی مسئول زندان اوین در اوایل انقلاب از دوستان شهید هادی بود. روزی ابراهیم به سراغ ایشان رفت.
دو نفر از دوستان ابراهیم که در جبهه ها به حضور آنها احتیاج بود، در زندان بودند. یکی از آنها به جرم قتل و دیگری...
ابراهیم با آقای لاجوردی صحبت کرد و گفت: من برای آنها ضمانت می دهم. ما در جبهه به آنها احتیاج داریم. آنها را به من تحویل و با پایان جنگ آنها را تحویل می دهم و...
آقای لاجوردی ضمانت ابراهیم را قبول کرد. این دو نفر با ابراهیم راهی جبهه شدند.
اما سرنوشت این دو نفر جالب است. آن کسی که قتل انجام داده بود و معلوم نبود در زندان چه سرنوشتی خواهد داشت، در جبهه به یکی از فرماندهان تبدیل شد و پس از ابراهیم به شهادت رسید.
پرونده نفر دوم نیز بررسی و تبرئه شد. او نیز به یکی از سرداران دفاع مقدس تبدیل شد...
سلام خدا بر ابراهیم این بنده خالص خدا...
📙 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم دوره دوجلدی.
#شهیدانه 🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
با #کانال_کمیل همراه باشید 🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
هدایت شده از کانال امام زمان عجل الله فرجه
روز میلاد ستاره دهم امامت ، و
یه #طنز #شهیدانه
یکی از همکلاسی هایـم بود که
قبل از ماهم جبـهہ آمده بود ولی اینبـار
بهش اسلحــہ نمی دادند،🥲
بعدا فهمیدیم موجی بوده و
میترسیدند مسݪحش کنند.
خودش رفته بود یک لوله اگزوز
پیدا کرده بود،زده بود به خط!
چندتا عراقی هم اسیر کرده بود،
با همان لوله اگـــزوز!
از اسرا که جریان را پرسیدیم گفتند:
«فکر کردیم سݪاـح جدید اسـت،
تسݪیــم شدیم.»😐😂
#طنز
#شهدا
🌷°° #شهیدانه 🌷
🌷" سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی "🌷
وقتی بہ خاطر محبوبیتش پیشنهاد نامزد
ریاست جمهوری شدن را دادند گفت:
«مننامزد گلولهها و نامزد شهادت هستم.»
#حاجقاسمه
#اللهمعجللولیکالفرج
━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
#محرم
▪️خواهش یک شهید از زائران کربلا
شهید شرفخانلو مینویسد: چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا میروم، خواهش میکنم که انشاءالله بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر امام حسین ( علیهالسلام) به کربلا ببرید...
#اربعین 🏴
#شهیدانه 🕊
#مدیون_شهدا_هستیم
#یادشهداکمترازشهادتنیست
⊰•🕊🍃•⊱
هروقت به زیارت حضرت رقیه (س) میرفت، آنقدر گریه میکرد که انگار داشت برای همیشه خداحافظی میکرد.
چند ساعت قبل از انفجار به زیارت رفته بود و شاید هم حاجتش را گرفت که شب #شهادت_حضرت_رقیه (س) شهید شد.
.
#شهید_عماد_مغنیه🌹🍃
#شهیدانه🕊🕊
●➼┅═❧═┅┅───┄
‹🕊 ›
-
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ
💣 ⃟🇮🇷¦↬ #شهیدانه
💣 ⃟🇮🇷¦↬ #بکگراند
-
⤦
‹🌿 ›
-
ایندنیا ...
باتمامزیباییها
وانسانهایخوبونیکویآن
محلگذراست...
نهوقوفوماندن!
شھیدمدافعحرمرسولخلیلی
💣 ⃟🇮🇷¦↬ #شهیدانه⤦
#شهیدانه
شھیدبهقلبتنگاهمیڪند!
اگرجاییبرایشگذاشتهباشی
میآید،میماند،لانهمیڪند؛
تاشهیدتڪند:)!
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»🌤
🥀🥀🥀🥀🥀
#شهیدانه
🔸️یکی از نزدیکان ⚘شهید عباس بابایی تعریف می کند:
دزفول بودم که عباس زنگ زد و گفت: اگر امکان دارد به تهران بیایید با شما کار دارم. من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم.
🔸️گفت: آسایشگاهی که من در آن هستم، در طبقه دوم ساختمان است و من می خواهم به طبقه اول منتقل شوم. تعجب کردم. گفتم: شما یک سال بیشتر در این آسایشگاه نمی مانی ، پس چه دلیلی دارد که می خواهی به آسایشگاه طبقه اول بیایی ؟
🔸️گفت: این آسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است، خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را می شناسی؛ از او بخواه تا مرا به طبقه اول منتقل کند.
🔸️وقتی خواسته اش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم نیشخندی زد و با لحن خاصی گفت: آسایشگاه بالا، کلی سرقفلی دارد! ولی به روی چشم؛ او را به طبقه اول منتقل میکنم.
........................................
یکی از دوستان ⚘شهید بابایی می گوید:
🔸️در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد. مطلب این بود:
دانشجو بابایی ساعت ۲ نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.
🔸️من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت : چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد، خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم.
🔸️گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم.
🔸️آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند.
📚کتاب: منظومه جهاد، ص۶۱ ، اثر حجه الاسلام راجی، ناشر : دفتر نشر معارف، چاپ اول ۱۴۰۰
برگرفته از كتاب ⚘« پرواز تا بي نهايت»
🥀🥀🥀🥀🥀🥀