آخر هفته دلم تنگ تر از هر روز است
جمعه ها پای دلم لَنگ تر از هر روز است
ابر چشمم پر از بغض و دلم بارانی است
سوز این حنجره خوش رنگ تر از هر روز است
#صاحب_الامر🌻🌹
غروب جمعه گرفته دلم به یاد شما
به درد می خورد این دل به اعتقاد شما؟
بیا که در کف هر سنگ نبض آینه ها
شکسته در طلب جلب اعتماد شما
بگیر دست مرا تا دوباره گم نشوم
و پای کج نکنم از در مراد شما
همیشه دفتر مشقم نوشته ای دارد
که خط خطی بشود جمعه با مداد شما
مرا به خود برسان تا ز دامنت گیرم
بسان گرد و غباری در امتداد شما
تورا به حرمت گل دسته ای که می پیچد
ز آیه های قلم عطر «وان یکاد» شما
بیا به ظلمت شب آفتاب عشق بتاب
بیا که شب به سر آید ز بامداد شما
#امام_رضا
🌹 ۲۵ ذی القعده
🔴 حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه به سوی مَرو
♦️در این روز در سال ۲۰۰ هجری حضرت رضا علیه السلام از مدینه به سوی مَرو حرکت کردند.
♦️مامون رجاء بن أبی ضحّاک را برای آوردن حضرت مأمور کرد و به او دستور داد که حضرت را از راه اهواز بیاورد و از طریق کوفه و قم عبور ندهد.
♦️هنگامی که خواستند حضرت را به طرف خراسان حرکت دهند داخل مسجد رسول خدا صلّی الله علیه و آله شد تا با آن حضرت وداع کند و این کار را چند مرتبه انجام داد و هر بار کنار قبر شریف می رفتند و بر می گشتند صدای مبارک به گریه و ناله بلند بود.
جلو رفتم و سلام عرض کردم.
♦️حضرت فرمود :فلانی ! مرا زیارت کن چه اینکه من از جوار جدّم رسول خدا صلّی الله علیه و آله به طرف خراسان می روم و در غربت می میرم و در جنب هارون دفن می شوم.
♦️من هم به طرف طوس حرکت کردم تا اینکه حضرت به شهادت رسیدند و در جنب هارون دفن شدند.
♦️حضرت رضا علیه السلام می فرمایند :هنگامی که خواستم از مدینه خارج شوم خانواده ام را جمع کردم و آن ها را امر کردم که بر من گریه کنند به گونه ای که صدای آنان را بشنوم. بعد ۱۲۰۰۰ دینار بین آنان تقسیم کردم و گفتم :همانا من به نزد زن و فرزندم باز نخواهم گشت.
#امام_جواد علیهالسلام :
🔻 «ثَلَاثٌ يُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة»
🔅 سه چیز است که بنده را به رضوان خدا میرساند:
۱_ زیادی استغفار،
۲_ نرمخویی،
۳_ صدقه بسیار دادن
#امام_جواد
#شهادت
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر
چشم هایم می زند بارانِ نم نم بیشتر
تو جوادی و کرامت با تو معنا می شود
پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر
همسر نامهربان خیلی اذیت می کند
هرچه او نامهربان تر، شدت غم بیشتر
روی خاک حجره می پیچی به خود آقای من
ناله هایت میشود هر لحظه، کم کم بیشتر
مادرت زهراست آقا آمده بالا سرت
قامتش را کرده این حالات تو خم بیشتر
از به خود پیچیدنت اینگونه حاصل می شود:
زهر هر چه تلخ تر، سوز جگر هم بیشتر
این عطش ، این گریه ها، این خنده های زهر دار
شد بساط روضه ات حالا فراهم بیشتر
یک طرف این ناله ها، یک سو صدای هلهله
می کنم در روضه ات یاد مُحرّم بیشتر
🖋وحیدمحمدی
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌺🌺همه از یاد من برفت الا حدیث دوست🌺🌺🌺
🌺همه علوم رفتنی هستند و زیارت عاشورا ماندنی است .🌺
❇️خاطره ای زیبا از رفیق علامه جواری آملی.
#امام_جواد
#شهادت
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضه اش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
تمام حاجت او انتقام سیلی بود…
….از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد
صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم
شراره ها به دل حضرت رضا میزد
صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب
گریز روضه او را به کربلا میزد
دلش گرفت برای کسی که در گودال
عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد
همین که چشم به هم میگذاشت او می دید
که روی نیزه سر شیر خواره را میزد
همان که سر شاه را جدا کرده
سه ساله را طرفی برده و جدا میزد
برای اینکه نبیند دوباره این ها را
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
🖋مهدی نظری
@marsieha
#امام_جواد
#شهادت
لب تشنه بود ، تشنه یک جرعه آب بود
مردی که درد های دلش بی حساب بود
پا می کشید گوشه حجره به روی خاک
پروانه وار غرق تب و التهاب بود
از بسکه شعله ور شده بود آتش دلش
حتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود
در ازدحامِ هلهله های کنیزکان
فریاد استغاثه او بی جواب بود
یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد
رفع عطش اگر چه کمال ثواب بود
آخر شبیه جد غریبش شهید شد
آری دعای خسته دلان مستجاب بود
غربت برای آل علی تازگی نداشت
در آن دیار کشتن مظلوم باب بود
تا سایه بان پیکر نورانیش شوند
بال کبوتران حرم را شتاب بود
اما فدای بی کفن دشت کربلا
آلاله ای که زخم تنش بی حساب بود
هم تیغ و نیزه خون تنش را مکیده بود
هم داغدیده شرر آفتاب بود
🖋یوسف رحیمی
@marsieha
#امام_جواد
#شهادت
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند
پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند
عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت
جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند
بی حیا لحظه سختی که به تو آب نداد
با چنین کار دل ارض و سماء را سوزاند
بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی
داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند
گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی
مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند
شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند
این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند
طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی
خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند
تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند
ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند
بعد غارت شدن جسم غریبی دشمن
خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند
🖋مهدی نظری
#امام_جواد
☘دستور العمل امام برای رفع زلزله در اهواز☘
علي بن مهزيار گفت: نامه اى براى حضرت جواد نوشتم و از زلزله هاى زيادى كه در اهواز مى آمد شكايت كردم و عرضكردم: اجازه ميفرمائيد من از اين سرزمين خارج شوم فرمود: از اهواز خارج مشو روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگيريد و روز جمعه غسل كنيد و لباسهاى خود را تميز نمائيد و در همان روز جمعه دسته جمعى به در خانه خدا برويد و از او بخواهيد اين بلا را رفع مىكند.
على بن مهزيار گفت: همين كار را كردم زلزله آرام شد.
📚بحارالأنوار ج ۵۰ ص۸۷
@marsieha