eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
582 عکس
284 ویدیو
31 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌹 مى شود فرصت دیدار مهیّا حتماً بد به دل راه نده مى رسد آقا حتماً اى كه دنبال دواى غم هجران هستى مى شود درد نهان تو مداوا حتماً اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنیم وعده ى ما همه افتاده به فردا حتماً ثمر گریه ى ما خنده ى روز فرج است آن زمان مى شكفد خنده به لب ها حتماً دوره ى غیبت طولانى و تأخیر ظهور امتحانى است براى همه ى ما حتماً كار ما منتظران چیست؟ اُمید و تقوا غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتماً هركه در زُمره ى ما منتظران مى باشد مى كند تا به ابد پشت به دنیا حتماً انبیا منتظر آمدنش مى باشند مى رسد پشت سرش حضرت عیسى حتماً كاش باشیم و ببینیم كه روز رجعت مى سپارد عَلَم خویش به سقّا حتماً زره شیر خدا بر تن و شمشیر به دست مى رسد منتقم حضرت زهرا حتماً انتقام دَرِ آتش زده را مى گیرد وَ به آتش بكشد آن دو نفر را حتماً @marsieha
عید میلاد است عید میلاد است عید میـلاد امــام سجــاد است شهربانـو! قــرص قمـر آوردی پســری ماننــد پـــدر آوردی این پسر فخر آبـاء و اجداد است عید میـلاد و امـام سجاد است عید میلاد است عید میلاد است عیـد میـلاد امـام سجـاد است **** این چراغ دل روح عبادات است جـان ثـارالله سیدسادات است باعث خلـق عالـم ایجاد است عیـد میـلاد امام سجـاد است عید میلاد است عید میلاد است عیـد میـلاد امـام سجـاد است **** صلـوات‌الله بـر قـد و بـالایش بـا تماشـای جمــال زیبـایش قلب زهرا و قلب حسین شاد است عیـد میـلاد امام سجـاد است عید میلاد است عید میلاد است عیـد میـلاد امـام سجـاد است **** پنجم شعبان جهان شده گلشن ابی‌عبـدالله چشم و دلت روشن گلشن توحید زین پسر آباد است عیـد میـلاد امـام سجـاد است عید میلاد است عید میلاد است عیـد میـلاد امـام سجـاد است **** همـه عالــم در ظـل ولای او همه مرهون لطف و عطای او مهر او ما را لطف خداداد است عید میـلاد امـام سجـاد است عید میلاد است عید میلاد است عیـد میـلاد امـام سجـاد است **** این پسر مدحش کلام قرآن است در مناجــاتش پیــام قـرآن است سخن مدحش فزون ز اعداد است عیــد میــلاد امـام سجـاد است عید میلاد است عید میلاد است عیـد میـلاد امـام سجـاد است
روی او مصحف قدر و شرفش پیغمبر گوهـر چـار یـم نـور و یـم هفت گهـر استـلام حجـرش کـور کند چشم هشام کعبـه دور سـر او گـردد بـا حجر و حجر می‌تـوان در غل و زنجیـر بگیرد چو علی بــا دو انـگشت یـداللّهــی در از خیبــر کـرم و جــود بـود سائــل پشـت در او شـرف و قـدر به خـاک قـدمش آرد سر حلقۀ سلسلـه در حلقـۀ فرمان وی است سنـگ بـر لـب بامنــد از او فرمــان بر این خلیلی است که با هر سخنش بت شکند احتیاجش نه بـه دست است نه بازو نه تبر اوست آن بنده که چون پای نهد در محراب در نمـاز شبش از هـوش رود مـرغ سحر این توانمند خطیبی‌ست که در مسجد شام بر سـر تخت ستـم بشکنـد از خصم، کمر این رسولی‌ست که بوده است چهل معراجش سـوی معبـود بــه دنبـال سـر پـاک پدر چه روی ناقۀ عریـان چه به ویرانۀ شام این امام است امام است امام است امام ****
ای شمس ولایت! قمرت باد مبارک ای بهر کرامت! گهرت باد مبارک ای پنجم شعبان! سحرت باد مبارک ای مادر ایران! پسرت باد مبارک آیینـۀ حسن ازلــی زاده‌ای امشب در کعبۀ توحید، علی زاده‌ای امشب **** بنگر به سرِ دست، جمال ازلی را چارم وصی احمد و نجل سه ولی را خورشید فروزندۀ انوار جلی را رخسار علی‌بن‌حسین‌بن‌علی را دیدار حسین دگرت باد مبارک میلاد گرامی پسرت باد مبارک این فرش‌نشینی است که خود عرش مقام است این حمد و رکوع است و سجود است و قیام است این قائمۀ دائمۀ هفت نظام است این نجل سه مولا پدر هشت امام است ما را نه همین در حرمش روی نیاز است بر دامن او دست هـمه خلـق، دراز است **** قرآن حسین‌بن‌علی مصحف رویش جان دو جهان بسته به یک تار ز مویش خورشید برد سجده به خاک سرکویش حق است اگر خضر چکد ز آب وضویش انـوار خـدا مـوج زنـد در جلواتش از خالق و از خلق درود و صلواتش **** این یوسف زهرا پسر یوسف زهراست در چرخ ولایت قمر یوسف زهراست در بحر امامت گهر یوسف زهراست در سلسله پیغامبر یوسف زهراست در قافلـه مـولاست همـه قافلـه‌ها را در سلسله یار است همه سلسله‌ها را **** در هر طپش قلب بوَد ذکر خدایش پیوسته دعا منتظر حال دعایش دل‌‌های حسینی همگان صحن و سرایش گل‌‌بوسۀ جبریل به خاکِ کفِ پایش والله اگــر حکـم ز داور بستاند داند که در از قلعۀ خیبر بستاند
ناگهان پر می‌کشی دریا به دریا می‌روی آه ای ابر کرامت تا کجاها می‌روی... برنمی‌داری سرت را از بهشت سجده‌گاه کس نمی‌داند که هستی یا ز دنیا می‌روی آن‌چنان لبریزی از شور مناجات و دعا کز حضیض خاک تا اوج تماشا می‌روی... یک صحیفه نور می‌نوشد دلم تا با توأم من دلم می‌گیرد از این لحظه‌ها تا می‌روی صبر کن ای چشم بیدار تماشا لحظه‌ای آه... ما را هم ببر با خویش هرجا می‌روی...
به چشمانت نمی‌آید که اهل این زمین باشی گمانم شهروند آسمان چندمین باشی برایت فرش‌های پیش پا افتاده ناچیزند تو با این منزلت باید که سجاده‌نشین باشی تو و شب تا سحر گریه، تو و شب تا سحر سجده بنا شد آن‌چنان باشی، بنا شد این‌چنین باشی خدا می‌خواست تا دین را به دستان تو بسپارد به بیماری دچارت کرد تا فردای دین، باشی به لطف آن همه داغی که در کرب‌وبلا دیدی تمام عمر باید چشم تر بر آستین باشی برای من نخی از رشتۀ سجاده‌ات کافی‌ست سر نخ دستم افتاده که تو حبل المتین باشی تو و عشق تو و پیشانی ساییده از سجده فقط شایسته‌ات این است «زین العابدین» باشی
عشق را در سحر نگاه كنيد ذكر ِ خود را اِله اِله كنيد گاه تصوير ِ ماه در چاه است دلِ ما را محيطِ ماه كنيد عاشقان را بنا نبود اصلاً اين همه سال زابراه كنيد سر ِ عاشق شدن فلك شده ام نكند مثل من گناه كنيد اگر عاشق شديد يك روزي بنشينيد و آه آه كنيد عاشقان را بعيد ميدانم بتوانيد سر به راه كنيد هيچ دنبال عاشقي نرويد حال و روز ِ مرا نگاه كنيد برده آورده اند تا بخرند سر و رويِ مرا سياه كنيد اشتباهاً مرا پذيرفتند پس بياييد اشتباه كنيد بنويسيد خويش را سائل بعد از آن كار ِ پادشاه كنيد بدنم را شبي كه من مُردم لحظه اي رو به قتلگاه كنيد كفنم را در آوريد و سپس گريه بر بورياي شاه كنيد در دهانم همين كه تربت رفت بنشينيد و آه آه كنيد شب بي گريه من نميخواهم بعدِ مُردن كفن نميخواهم
چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری به جمع سایه نشینان عنایتی داری غبار تربت تو با دم مسیح یکی ست عجب دوای عجیبی چه تربتی داری در آن جمال علی وار و نور زهرایی عجب شکوه و جلالی چه هیبتی داری به عشق تو همه عالم شده حسینیه چقدر مجلس روضه، چه هیئتی داری بدون این که عتابم کنی، عطا کردی چقدر خوب و کریمی چه عادتی داری چقدر بنده نوازی چقدر آقایی! چقدر حضرت آقا شبیه زهرایی! کبوتر دل من پر زده به سوی حرم مگر که اوج بگیرد دوباره روی حرم خدا کند که بیایم دوباره پا بوست خدا کند که نمیرم در آرزوی حرم اگر چه خیر ندیدی تمام عمر ز من وجود من زده لطمه به آبروی حرم تو را دوباره قسم می‌دهم به عباست تصدّقی سر حضرت عموی حرم بده اجازه شبی باز زائرت باشم و روی خاک بیافتم به روبروی حرم منی که خاک توام دلبر ثریّایی تویی در اوج، که آقا شبیه زهرایی محمد ناصری
با اجازه ز حضرت زهرا اذن می‌خواهم از تو یا مولا می‌روم تا خدا به آن بالا تا بخوانم ز علم الاسماء شاد و خرسند کل ارض و سماست روز میلاد سید الشهداست می‌نویسم به وسعت دنیا جوهرم آب آبی دریا دفترم شد تمام صحراها تا نویسم به مدح آن آقا با تو طی شد تمام روز و شبم یا حسین است تا ابد به لبم بر فراز است تا ابد علمت بوسه ها می‌زنیم بر قدمت زنده هستم زفیض دم به دمت نام ما نیفتد از قلمت بین سرها اگر سری داریم به خدا خوب دلبری داریم حامد ظفر