علاقه و اعتقادِ عجیبی موقعِ گرفتاری
به آیه "وجعلنامنبینایدیهم.." داشت
عاشقِ امامحسین(ع) بود
تو سفرِ کربلایی که اولین وآخرینش بود
به خانمش گفته بود:
باید هرجوری شده سالی یه بار بیایم کربلا
ولی از علاقهیِ زیادش خودش برایِ همیشه
به پیشِ اربابش رفت.. :)
#شهیدمحمدصابری
🌱|@martyr_314
حاجی..!
تو این جنگ کسی میبره که
بیشتر دَووم بیاره
از ما نمیپرسن با مهماتتون
چیکار کردین..!
می پرسن با کم و کسریا
چه طوری خطو نگه داشتین..!
#جهاد
🌱|@martyr_314
برایش دلمہ درست کردیم
کہ خیلے دوست داشت
وقتے خواستیم مزه یکے را بچشد
نپذیرفت گفت: دوست دارم
اول براے حاجقاسم ببرم
زنگ زد بہ خانہ حاجے
و گفت ناهار نخور تا برایش دلمہ ببرد
مےگفت: حاجے خیلے دلمہ دوست داره
اول براے حاجے مے برم
همیشہ همین طور بود
بہ هرچیزے کہ حاجقاسم دوست داشت
لب نمیزد تا اول براے او ببرد..😊
#شهیدحسینپورجعفرے
#شهیدقاسمسلیمانـے
🌱|@martyr_314
پروردگارا..!
رفتن در دست توست.من نمی دانم چه موقع خواهم رفت،ولی می دانم که از تو بایــد بخواهم مرا در رکاب امام زمـــانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض #شهادت برسم.
خداوندا..!
این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت،اسلامت،نظامت و ولایتت قرار دادی...
خدایا..!
تــــو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنـــم.
فرازے از وصیتنامہ
#شهیدصیادشیرازے
🌱|@martyr_314
میگفتحواستباشهتویمهمونیخدایه
طوریرفتارکنیکهآخرشازخداتوقع
عیدیداشتهباشی:)✨
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
همسرم،شهید کمیل خیلی با محبت بود
مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه؛از من مراقبت میکرد…
یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود خسته بودم..
رفتم پنکه رو روشن کردم
و خوابیدم «من به گرما خیلی حساسم»
خواب بودم واحساس کردم هوا خیلی گرم شده، و متوجه شدم برق رفته.
بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم
رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه…
دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم می چرخونه تا خنک بشم
و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی…
شاید بعد نیم ساعت تا ۱ساعت خواب بودم و وقتی بیدارشدم دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم می چرخونه تا خنک
بشم…
پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی!؟ خسته شدی!
گفت: خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار
بشی و دلم نیومد...💔
همسر#شهیدکمیلصفریتبار
🌱|@martyr_314
شهدایی را دیدهام
که حتی اولش
نمیدانستد چگونه وضو بگیرند!
آنجا فهمیدم که عــــشق
معجزه میکند!
🌱|@martyr_314
هدایت شده از حامین مدیا
با توجه به کریمهی:
هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ(بقره/۱۸۷) که زن و شوهر رو لباس همدیگه معرفی کرده، میتونیم بگیم دعای سفارش شده ماه رمضان: "اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَان"(:خدایا بر تن هر بیلباسی، لباس بپوشان) دعا برای #ازدواج مجردهاست؟
من اینطور نیت میکنم 😌
✍️وحید یامین پور
#توییت
🗣️|🧕🏻 @Zaneasil
چه خوش سعادتاند
آنان که برایِ دنیایشان
آن چنان کار میکنند و میکوشند
که انگار تا ابد زنده خواهند ماند
و برایِ آخرتشان آن چنان کار میکنند
که گویی فردا خواهند مرد.. :)
#شهیدمحمدحسینیوسفالهی
🌱|@martyr_314
دو کلید طلایی پرواز:
نماز اول وقت
رفاقت با شُهدا
#شهیدعباسدانشگر
🌱|@martyr_314
به خوابم آمد و گفت:
من به خواسته ے خودمڪه شھادت بود، رسیدم.
وقتۍبرای دومین بار با خانـم شهربانو نوروزیان،
همسر شهید حاج محمد شالیڪار،
هماهنگ مۍڪم تا ڪارهای مربوط به ڪتاب را انجام دهیم،
همان شب دوباره خواب او را دیدم.
انگار نه خواب بودم و نه بیدار.
آمد و گفت: ڪتاب رو بده ببینم چه ڪار ڪردی!
جزوه ی آماده شده ای را جلوی او گذاشتم. جزوه را برداشت و به چند صفحه اش نگاهی انداخت و با لحن تلخی پرسید:
از حضرت زینب چۍ نوشتی؟
نگاه مبھوتم به چشم های نافذش گره خورده بود.
بعد از سڪوت ڪوتاه زبان باز ڪردم و با شرمندگی گفتم:
چیزی ننوشتم!
گفت:
از مصیبت حضرت زینب(ع) بنویس...
از خواب برخاستم.
ناخودآگاه می گریستم
و می گفتم: الله اکبر...الله اکبر...😭
به روایت نویسندهی ڪتاب "خداحافظ دنیا" خاطرات شهید حاج محمد شالیکار
#شهیدحاجمحمدشالیکار
🌱|@martyr_314
همیشہمیگفت:
برایاینکہگرهمحبتما
برایهمیشہمحکمبشہ
بایددرحقهمدیگہدعاکنیم:)♥!
#شهیدعباسدانشگر
🌱|@martyr_314
#شهیدانہ
حاج عباس وقتے از منطقہ جنگے آمد، مثل همیشہ سرش را پایین انداخت و گفت: «من شرمنده تو هستم.
من نمےتوانم همسر خوبے براے تو باشم»😔
پرسیدم: عملیات چطور بود؟☺️
گفت: «خوب بود»
گفتم: شکستش خوب بود؟! گفت: «جنگ است دیگر»😁
با روحیہ عجیب و خیلے عادے گفت: جنگ ما با همہ خصوصیات و مشکلاتش در جبهہ است و زندگے با همہ ویژگےهایش در خانہ»
وقتے عباس بہ خانہ مےآمد، ما نمےفهمیدیم کہ در صحنہ جنگ بوده و با شکست یا پیروزے آمده است.☹️
همسر#شهیدعباسکریمی
🌱|@martyr_314
یہرفیقےهمباشہ
پـٰایہِهمہچےباشہ!
هیئٺرفتنـٰاٺ…
گریہڪردنـٰاٺ…
سینہزدنـٰاٺ…
نۅڪر؎کردنـٰاٺ..
چےمیخۅایمدیگہاززندگے؟!シ
چه زیباست سیاهی چادر شما، نمیدانم این چه حسی بود که چادر شما به من میداد اما میدانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو میگرفتم. 🌹
باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا (س) بدست آمده است.✨
امیدوارم که هرگز رنگ سیاه چادر شما کم رنگ و پریده نشود و خدا نکند که روزی حجاب شما کم رنگ و کم اهمیت شود که اگر خدای ناخواسته این چنین شود اصلا دوست نمیدارم به ملاقات من سر مزار بیایید!!
#شهیدمجتبیباباییزاده
🌱|@martyr_314