صدایِ تیراندازی میآید
از پشت صخره سرڪ میکشم
حُسین و بچههایش درگیر شدهاند
میگوید: چقدر بداخلاق شدهای
دیدی که زدیم بیچارشون کردیم.. :)
داد میزنم: برای چی درگیر شدی حسین؟!
با ده نفر؟! قرارمون چی بود؟!
میخندد
مےگوید: مگه نمیدونی
[كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ
غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ الله]
#شهیدحسینخرازی
🌱|@martyr_314
یادت هست وقتے در نگاهم شک را دیدی
و من شرمسار چشمم را فرو بستم
گفتے: تا شک نباشد کے میتوان به یقین رسید
و تا شب نباشد کے میتوان به حقیقت نور واصل شد؟
#شهیدسیدمرتضیآوینی
🌱|@martyr_314
یاسربهگوشے؟!
بهبچههابگوماڪهرفتیم
ولےحواسشون
به"حیاتعندرب"شهداباشه
خطبهخطچیزےڪه
توفضاےمجازےمےنویسن
روهمہشهدامےبینن
نڪنهشرمندهشهدابشن... :)
🌱|@martyr_314
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
رفته بودیم فروشگاه محصولات فرهنگی امام زاده
تصمیم گرفتیم برای منزل جدیدمان تابلویی از امام خامنهای بگیریم
موقع حساب کردن از فروشنده پرسید: انگشتر دُرّ نجف دارید؟
نداشت...از فروشگاه که بیرون آمدیم
انگشتانش را تا جلویِ صورتم بالا آورد و گفت:
این انگشتر دُرّ نجف همیشه همراهمه
شنیدهام هرکسی انگشتر دُرّ نجف همراهش باشد
روز قیامت حسرت نمیخورد
باید بروم این نگین را دو تکهاش کنم
تا تو هم داشته باشی
دوست ندارم روز قیامت حسرت بخوری
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
🌱|@martyr_314
میدانی که [ چه کسی ] بود مرا به جبهه فرستاد؟
این خدا بود و
عشق کربلایِ حسینی بود و
عشق پیر جماران بود و
عشق امام زمـان (عج) بود
#شهیدحسینابراهیمیظاهر
🌱|@martyr_314
به یکی تنه میزنی؛میگی ببخشید!
قبول میکنه!
به یکی تنه میزنی؛میگی ببخشید!
میگه چیو؟ مگه اتفاقی افتاده؟
میگفت خدا اینجوری میبخشه...
🌱|@martyr_314
آنھاکہازپلصراطمےگذرند
قبلاازخیلیچیزهاگذشتہاند
بایدبگذریتابگذرے...🕊
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
🌱|@martyr_314