🇮🇷🌹
نام و نام خانوادگی شهید: محمدعلی رخشانی
تولد: ۱۳۷۴/۸/۷، زابل.
شهادت: ۱۴۰۰/۵/۱، منطقه چاهکمال، شهرستان خاش، استان سیستان و بلوچستان.
گلزار شهید: گلزار شهدای زاهدان.
🏴🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_محمدعلی_رخشانی
#شهدای_امنیت_وطن
#شهدای_مرزبان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🌹🎥
📚 رفیق شفیق من
بیخوابی زده بود به سرم. گوشی به دست در فضای مجازی میچرخیدم.
همان موقع پیام محمدعلی افتاد بالای صفحهی گوشی: «سلام! میبینم که بیداری!»
تعجب کردم. ساعت نزدیک ۳ صبح بود. انگار که کنارم باشد لبخندی زدم و در جوابش نوشتم: «سلام رفیق شفیقم. خوبی؟! خوش میگذره؟!»
- شکر، شما خوبی؟ دیدم آنلاینی گفتم یه حالی ازت بپرسم.
- بابا بامعرفت! تو خوب باشی منم خوبم. چه خبر؟! کجایی؟ اومدی مرخصی یا هنوز سرکاری؟!
- اومدم. جات خالی تو حیاط نشستم منتظر اذان صبح...
تعجبم بیشتر شد: «خیره! حالا چرا تو حیاط؟! مگه کسی خونه نیست؟!»
_ چرا مامان و بابا هستن. منتهی کلیدهام همرام نیست؛ چراغها هم خاموشه و حتما خوابیدن.
_ حالا آروم در بزن یا یه تکزنگ بزن شاید بیدار باشن و در رو برات باز کنن.
_ آخه درست نیست این موقع شب بیدارشون کنم.
_ پسر! هوا سرده! حاج خانم هم راضی نیست توی چله زمستون بمونی پشت در...
_ دلم نمیاد، بیدار میمونم تا اذان صبح.
_ تو دیوونهای به خدا! همین کارها رو میکنی آخرشم شهید میشی! میگی نه نگاه کن...
✍🏻 رضوانه دقیقی ۱۴۰۱/۱۱/۱۱
👩🏻💻طراح: مطهرهسادات میرکاظمی
💻تدوین: زهرا فرحپور
🎙با صدای: رضوانه دقیقی
🏴🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_محمدعلی_رخشانی
#شهدای_امنیت_وطن
#شهدای_مرزبان
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🇮🇷🌹
محمد علی رخشانی در ۷ آبان ماه ۱۳۷۴ در خانوادهای مذهبی در شهر زابل دیده به جهان گشود. فرزند آخر خانواده بود. هوش سرشار و خلاقیت بسیارش او را متمایز ساخته بود.
محمدعلی بعد از گذراندن تحصیلات دوره متوسطه در رشته تجربی وارد دانشگاه شد؛ اما با وجود پذیرفته شدن در یکی از رشتههای برتر، به علت علاقه فراوانی که به سپاه پاسداران داشت از دانشگاه انصراف داد و پس از گذراندن آزمونهای اختصاصی و عمومی وارد نیروی قدس سپاه پاسداران گردید.
پس از گذراندن دوران تحصیل خود در دانشگاه افسری امیرالمومنین اصفهان، وارد نیروی زمینی خاش شد و بعد از گذشت چند سال خدمت، در لباس مقدس سپاه، در ۲۵ سالگی، در درگیری با اشرار، در منطقه چاهکمال خاش، در تاریخ اول مرداد ۱۴۰۰ به آرزوی خود رسید و شهد شیرین شهادت نوشید.
🏴🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_محمدعلی_رخشانی
#شهدای_امنیت_وطن
#شهدای_مرزبان
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🇮🇷🌹
خیلی غیرتی بود. روی دین و اهلبیت (علیهمالسلام) حساسیت خاصی داشت. عاشق حضرت رقیه(سلاماللهعلیها) بود و برای مظلومیت ایشان خیلی گریه میکرد. برای همین هم بچهها را خیلی دوست داشت. فرقی نمیکرد غریبه باشد یا آشنا. وقتی توی خیابان به بچهای میرسید که وضع مالی خوبی نداشت و گدایی میکرد برایش هرچه میخواست میخرید. برخلاف خیلیها که از بچههای فقیر دوری میکنند؛ با وجود اینکه سر و وضع بچهها اصلا خوب نبود آنها را در آغوش میکشید و میبوسید. از ته دل و صادقانه همه بچهها را دوست داشت نه برای ریا و خودنمایی...
🏴🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_محمدعلی_رخشانی
#شهدای_امنیت_وطن
#شهدای_مرزبان
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🇮🇷🌹
مادر شهید🎤
شبها وقتی همه خواب بودند نگاهش میکردم و میدیدم که بیدار است. میرفتم کنارش و میگفتم: «چرا نمیخوابی مادرجان؟!»
میگفت: «همینجا زیارت عاشورا و دعای توسل و قرآنم را میخوانم. مامان هرچی شما در طول روز میخوانی من در شب تا قبل از اذان صبح میخوانم. وقتی اذان صبح را بگویند نماز میخوانم و کمی بعد میخوابم.»
به او میگفتم: «مادرجان چرا اینطوری؟! خب شب را بخواب.»
میگفت: «مادر! اقتضای کار من این است؛ عادت کردهام بیدار باشم. چون مسئولیتم زیاد است باید شب را بیدار باشم که مبادا دشمن به پایگاههای ما حمله کند. در ضمنی که مواظبم، نماز و زیارتهایم را هم میخوانم.»
پسرم از همه خواسته بود شب نوزدهم ماه مبارک برای شهادتش دعا کنیم و من هنوز از داشتن چنین پسری به خود میبالم.
🏴🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_محمدعلی_رخشانی
#شهدای_امنیت_وطن
#شهدای_مرزبان
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
قبل از پاسدار بودن باید از خودت پاسداری کنی.
«شهید محمدعلی رخشانی»
🇮🇷🌹
🏴🕯
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
قبل از پاسدار بودن باید از خودت پاسداری کنی.
«شهید محمدعلی رخشانی»
🇮🇷🌹
🏴🕯
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🇮🇷🌹
نقل از دوست شهید🎤
یک روز با محمدعلی به یک رستوران رفته بودیم.
در میز کناریمان دو دختر نشسته بودند. یک دختر باحجاب بود و دیگری کمحجاب.
دختر کمحجاب ما را که با صورتهای ریشدارمان دید شروع کرد به توهین کردن و مسخره کردنمان.
محمدعلی با صبر خیلی زیاد فقط سرش پایین بود و گوش میداد. بعد از تمام شدن حرفهای آن دختر، محمدعلی از جایش بلند شد و به طرفشان رفت. با لحنی خیلی ملایم و آرام شروع به صحبت کردن با آنها کرد.
دختر از حرفهای محمدعلی و نوع صحبتهایش خیلی تعجب کرد. در حدی که همان موقع روسریاش را جلو کشید تا موهایش مشخص نشود.
🏴🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۳
#شهید_محمدعلی_رخشانی
#شهدای_امنیت_وطن
#شهدای_مرزبان
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid