🦋
*علی از زبان مادر*
اسفند ۹۱ برای علی آستین بالا زدیم و عقدش را طی یک مراسم ساده محضری برگزار کردیم. ۳۰ اردیبهشت ۹۲ هم که جشنشان برگزار شد و کمی بعد سر خانه و زندگیشان رفتند. نوهام امیرحسین ۱۱ شهریور ۹۳ به دنیا آمد.
علی امیرحسین را خیلی دوست داشت. یکبار که میخواست ناخنش را بگیرد، اندازه سرسوزنی انگشت امیرحسین زخم شد و خون آمد. آن روز علی مثل اسفند بالا و پایین میرفت و میگفت دست پسرم زخمی شد! من گفتم: «چیزی نیست که چسب زخم میزنی خوب می شود.» اما علی از فرط علاقه به فرزندش، آرام نمیشد.
اصلا هنر امثال علی همین است که با وجود همه دلبستگیها به خاطر ارزشها و اعتقادهایی که دارند، دل بکنند و بروند.
علی در روزهای آخر قبل از اعزامش یک جورهایی به امیرحسین کم محلی میکرد. من وقتی این رفتارش را دیدم احساس کردم که دارد خودش را برای روزهای جدایی آماده میکند. حتی به یکی از خواهرانش گفتم: علی دارد آماده رفتن میشود...
کمکم زمزمه رفتن کرد. برای همین ما شب یلدا را ۱۰ روز جلوتر گرفتیم. در مراسم شب یلدا رفت داخل اتاقش. رفتم سراغش. گفت: «در را ببند مادر! دارم یک کار مهم انجام میدهم.» همان موقع متوجه شدم دارد وصیتنامهاش را مینویسد. بعد از شهادتش که وصیتنامهاش را خواندم فهمیدم به چه درجه کاملی رسیده است. جالب است حتی وصیتنامهاش را پاکنویس نکرده و یک خطخوردگی هم ندارد. همان چیزی که در ذهنش بوده را نوشته است. خیلی وصیت کاملی است در مقایسه با وصیتنامههای شهدا.
🕯
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#مدافع_حرم
#جاویدالاثر
🦋@martyrscomp قرارگاه شهدا
🦋
*علی از زبان پدر*
نمیدانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه، روز اعزام علی، من از صبح با او بودم. اول من را سوار موتورش کرد و با هم به خیابان جمهوری رفتیم تا کار بانکیاش را انجام بدهد. بعد با دوستش رفت دنبال کارت ملی و شناسنامهاش که برای اعزام لازم بود. همسر و فرزندش خانه ما بودند که بردم و آنها را رساندم و بعد علی را تا محل اعزامش همراهی کردم. نمیدانم چه حسی از درون به من میگفت این آخرین باری است که علی را می بینم و رفتنش را بازگشتی نیست.
علی در ۱۹ آذرماه ۹۴ به سوریه اعزام شد و چون تخصص مخابرات داشت، قرار شد در همین واحد خدمت کند. اما روح بیقرارش باعث شد با اصرار از مسئولان تقاضای اعزام به مناطق عملیاتی را بکند. گویا علی برای اعزام به منطقه عملیاتی موافقت سردار سلیمانی یا سردار اصلانی را جلب کرده بود. یکی از همرزمانش تعریف میکرد یک روز ما به محل صعبالعبوری رسیده بودیم که دیدیم جوانی با لباس نظامی و اسلحه آنجا ایستاده است! از دیدنش تعجب کردیم. آنجا منطقهای صعبالعبور بود و مشخص بود که ایشان مسافت زیادی را پیاده آمده است. هویتش را پرسیدیم که گفت علی آقاعبدالهی است و موافقت سردار را برای کار عملیاتی گرفته است. اصرار داشت همراه ما بیاید و هرچقدر سعی کردیم مانعش شویم قبول نکرد و عاقبت با ما آمد. چند روز در منطقه عملیاتی بود که بعد قرار شد با شهید انصاری و یک رزمنده دیگر به نام آقای مجدم به خالدیه خان طومان بروند اما طی راه به کمین تروریستها افتادند و انصاری به شهادت رسید. بعد از نماز مغرب و عشاء هوا تاریک شد و گویا نیروهای سوری همراهشان هم فرار کرده بودند. در این هنگام علی قصد کرد جلوتر برود. آقای مجدم گفته بود که ما مهماتی نداریم. علی هم جواب داده بود من دو نارنجک و پنج فشنگ دارم. چون در تاریکی مشخص نبود چه کسانی مقابلشان هستند، میگویند «لبیک یا زینب» که تروریستها هم فریبشان داده و لبیک یا زینب میگویند. این دو به خیال اینکه نیروهای خودی هستند جلوتر میروند که در محاصره آنها گرفتار میشوند. مجدم میتواند از محاصره فرار کند اما علی میماند و بعد از آن دیگر کسی او را نمیبیند.
آخرین حرفی که از طریق بیسیم زده بود این جمله است: «من گلوله خوردم.» از آن لحظه دیگر کسی از علی خبری ندارد. بچههای سپاه شهادتش را تأیید کردهاند. اما من هنوز چشم انتظار آمدنش هستم. گمگشته خالدیه عاقبت باز میگردد.
🕯
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#مدافع_حرم
#جاویدالاثر
🦋@martyrscomp قرارگاه شهدا
🦋
وصیت نامه شهید علی آقاعبداللهی📝
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و روح پرفتوح امام (ره) و با درود به امام خامنهای
خدمت همسر عزیز و دوست داشتنی خودم سلام عرض مینمایم. میدانم خیلی ناراحتی و از زمانی که با من ازدواج کردهای جز زحمت چیز دیگری نداشتهام.
میدانم قصور زیادی دارم و آنطور که شما برای من بودهای من برای شما نبودهام. اگر همیشه با شجاعت و اصرار به انجام هرگونه مأموریتی داشتهام فقط به خاطر همت و بردباری و مسئولیتپذیری شما بوده است. از خداوند میخواهم اگر عمری باقی بود، به بنده توفیق جبران زحمات شما را بدهد و اگر خداوند خواست و به این بنده لطف نمود و شهادت را نصیبم کرد امیدوارم بنده را حلال بفرمایید.
همسر عزیزم! هدف بنده از این مأموریت لبیک گفتن به شعار «نحن عباسک یا زینب» میباشد و دیگری خوشحالی خانوادههای مسلمان که میدانم خوشحالی خانواده خودم را در پی دارد و نابودی کفار زمان انشاءالله؛ و در آخر توفیق شهادت؛ خواسته من از شما این است که لحظهای از ولایت و خط رهبری جدا نشوید زیرا دشمن امروزه همین را میخواهد و تلاش به این دارد به واجبات توجه بیشتری داشته باشید و لحظهای از وجود خداوند و الطاف او غافل نشوید.
دوست دارم عشق به ولایت و رهبری و روحیه جهادی را در دل فرزندم زنده نگه داری.
و اما امیرحسین گلم! پسربابا پسر عزیزتر از جانم! سلام. در ابتدا برای شما دعا میکنم شهید راه اسلام و ولایت باشید.
امیرحسین عزیزم اگر چه امروز پدرت در کنارت نیست ولی بدان که پدرت بسیار بسیار تو را دوست دارد و برای نجات کودکان هم سن تو رفته است تا پدر و مادر آنها خشنود باشد و میدانم با شاد کردن دل آنها باعث شادی ابدی تو میشوم. ابراز عشق و دوست داشتن تو را در کلام و قلم نمیتوانم ابراز کنم ولی بدان تو همه وجود پدرت بودهای و دل کندن از تو خیلی برای من سخت بوده است ولی من در ظاهر به روی خود نیاوردم تا دیگران ناراحت نشده و مانع رفتن بنده نشوند.
من از تو میخواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی و هوشیار و آگاه با بصیرت زندگی خود را توام با تحصیل و کسب علم سپری نمایی و مراقب مادرت باشی و خواهشی که از تو دارم که مادرت را اذیت و ناراحت نکنی چرا که باعث ناراحتی من میشود.
پدر و مادر عزیزم سلام!
بدون هیچ مقدمهای از شما بابت تمام کارهایی که کردهاید به خصوص آخرین کار که اجازه رفتن بنده میباشد تشکر میکنم و دست و پاهای شما دو بزرگوار را میبوسم. میدانم چون خودم یک پدرم نبود فرزند در کنار شما کمی مشقتآور میباشد و من هم از ابتدا برای شما جز زحمت و سختی چیز دیگری نداشتم و از خداوند میخواهم که به شما دو عزیز صبر بدهد.
پدر و مادر عزیرم همین الان که دارم برای شما مینویسم نمیدانم چه بگویم؛ واقعا من شرمنده شما هستم زبانم قاصر است. هیچ وقت نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم ولی اگر توفیق شهادت نصیب بنده گردید برای شما دعا میکنم و میدانم ک یک افتخار برای شما و خودم میباشد.
از شما پدر و مادر عزیزم میخواهم مراقب همسر و فرزندم باشید و بنده را حلال کنید و برای بنده دعا بفرمایید.
امیدوارم حال شما عزیزان خوب باشد. میدانم شما سه خواهر گلم را خیلی اذیت کردهام امیدوارم بنده را حلال بفرمایید و برای بنده دعا بفرمایید.
دعا میکنم عاقبت بخیر شوید و در کارهایتان پیروز و سربلند باشید.
و السلام
علی آقاعبداللهی📝
🕯
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#مدافع_حرم
#جاویدالاثر
🦋@martyrscomp قرارگاه شهدا
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
#چهاردهم_تیرماه1361
#بیروت
#اسارت
#چهار_دیپلمات_ایرانی
#سردار_رشید_اسلام
#سرلشكر_پاسدار
#جاویدالاثر
#حاج_احمد_متوسلیان
و
#سید_محسن_موسوی
#تقی_رستگار_مقدم
#کاظم_اخوان
در #چهاردهم_تیرماه1361 ، مزدوران حزب فالانژ ، اتومبیل #چهار_دیپلماتیک کشورمان را در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی و ورود به شهر #بیروت متوقف و #چهار_سرنشین خودرو مزبور به رغم #مصونیت_دیپلماتیك ، توسط آدم ربایان دستنشانده رژیم تروریستی تلآویو به گروگان گرفته شده و پس از شكنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل داده شدند كه از سرنوشت آنان تاكنون اطلاعی در دست نیست و همه مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبری از این عزیزان برسد...
سلامتی و تعجیل در فرج یوسف #زهرا_س ، #حضرت_ولیعصر_عج و تعیین وضعیت این #چهار_دیپلمات عزیزمان
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#سردار_رشید_اسلام
#عارف_جبهه_ها
#شهید_جاویدالاثر
#حجت_الاسلام_والمسلمین
#حاج_مصطفی_ردانی_پور
فرزند : باقر
#طلوع :
🗓 1337/01/01 🗓
محل تولد : اصفهان
وضعیت تاهل : متأهل
#عروج :
🗓 1362/05/15 🗓
مسئولیت : فرمانده سپاه 3 و جانشین لشکر 14 امام حسین (ع)
محل #شهادت : حاج عمران
نام عملیات : والفجر 2
مزار #شهید :
#جاویدالاثر
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 🥀🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#دخترانه
#دخترا_بابائین
جملۀ دختر یک
#شهید_مدافع_حرم
#جاویدالاثر
در یک مدرسه ابتدایی به عنوان زیباترین جمله انتخاب شد .
مدرسه المهدی (ع) لبنان با برگزاری یک مسابقه از دانش آموزان خود خواسته بود تا یک جمله ۸ کلمهای در وصف رزمنده بنویسند .
«فاطمه دقیق» دختر خردسال «علی دقیق» رزمنده مفقود الاثر حزب الله و دانش آموز این مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت.
وی در وصف رزمنده نوشته است :
اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسید ممکن است #پدرم آنجا دفن شده باشد .
سلامتی بازماندگان #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴 🕊🌹
✅ سردار رشید سپاه اسلام، شهید جاویدالاثر 🌷، مهندس مهدی باکری
فرزند مرحوم مشهدی فیض الله
🗓 ولادت 🌺
۳۰ فروردین ۱۳۳۳ (شهرستان میاندوآب)
👈دانشجوی مبارز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
👈کارشناس رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه تبریز
👈معاون عملیات سپاه ارومیه
👈مسئول جهاد سازندگی استان آذربایجان غربی
👈شهردار ارومیه
👈متأهل
👈برادر شهیدان 🌷 🌷 علی و حمید باکری
👈معاون فرماندهی تیپ ۸ نجف اشرف
👈فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
🗓 شهادت🌷
۲۵ اسفند ۱۳۶۳
🔹 اصابت گلوله توسط بالگرد دشمن
👈 عملیات بدر
#بدر
📌 منطقه
شرق دجله (نزدیک روستای حریبه)
📍 مزار
#جاویدالاثر
(اصابت موشک آر پی جی به قایق حامل پیکر شهید در هورالعظیم)
📝 فرازی از #وصیتنامه شهید 🌷:
«بایستی محتوای فرامین امام 🌺 را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری بجا آورده باشیم.»
🌷 #شهید_مهدی_باکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابراهیم کارهاۍ عجیبـے را انجام مۍداد کھ هدفـے جز شکستن نفس خودش نداشت . مخصوصا زمانـے کھ خیلـے بین بچھها مطرح بود . . !♥️یکبار در تھران باران شدیدۍ باریده بود و خیابان ¹⁷ شھریور را آب گرفتھ بود ، چند نفر از پیرمردهائـے کھ میخواستند بھ سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند کھ چھ کنند😐 همان موقع ابراهیم از راه رسید، پاچھ شلوار را بالا زد و با کول ڪردن پیرمردها آنها را بھ طرف دیگر خیابان برد!🔥🙋🏻♂•
#شهید_ابراهیم_هادی
#جاویدالاثر
💌وصیت شهید #جاویدالاثر:
هرسال #محرم یادی از ما کنید...
#شهیدمهدی_ثامنی🌷
----------»»♡ ⊰𑁍⊱♡««----------
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#سردار_رشید_اسلام
#عارف_جبهه_ها
#شهید_جاویدالاثر
#حجت_الاسلام_والمسلمین
#حاج_مصطفی_ردانی_پور
فرزند : باقر
#طلوع :
🗓 1337/01/01 🗓
محل تولد : اصفهان
وضعیت تاهل : متأهل
#عروج :
🗓 1362/05/15 🗓
مسئولیت : فرمانده سپاه 3 و جانشین لشکر 14 امام حسین (ع)
محل #شهادت : حاج عمران
نام عملیات : والفجر 2
مزار #شهید :
#جاویدالاثر
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 🥀🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#دخترانه
#دخترا_بابائین
جملۀ دختر یک
#شهید_مدافع_حرم
#جاویدالاثر
در یک مدرسه ابتدایی به عنوان زیباترین جمله انتخاب شد .
مدرسه المهدی (ع) لبنان با برگزاری یک مسابقه از دانش آموزان خود خواسته بود تا یک جمله ۸ کلمهای در وصف رزمنده بنویسند .
«فاطمه دقیق» دختر خردسال «علی دقیق» رزمنده مفقود الاثر حزب الله و دانش آموز این مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت.
وی در وصف رزمنده نوشته است :
اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسید ممکن است #پدرم آنجا دفن شده باشد .
سلامتی بازماندگان #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴 🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#سردار_رشید_اسلام
#عارف_جبهه_ها
#شهید_جاویدالاثر
#حجت_الاسلام_والمسلمین
#حاج_مصطفی_ردانی_پور
فرزند : باقر
#طلوع :
🗓 1337/01/01 🗓
محل تولد : اصفهان
وضعیت تاهل : متأهل
#عروج :
🗓 1362/05/15 🗓
مسئولیت : فرمانده سپاه 3 و جانشین لشکر 14 امام حسین (ع)
محل #شهادت : حاج عمران
نام عملیات : والفجر 2
مزار #شهید :
#جاویدالاثر
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 🥀🌹