eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
18.3هزار ویدیو
373 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
☁️‹⃟🕊 🌿⃟🥀 🌷 • نان‌سنگڪ‌گرفتہ‌بودیم‌🥖 • ومےآمدیم‌طرف‌خوابگاه.🛏 • چندتا‌سنگ‌بہ‌نانها‌چسبیده‌بود. • مصطفے‌ڪندشان‌و‌برگشت‌سمت‌نانوایـے.🚶🏻 • مےگفت:بچہ‌ڪہ‌بودم، • یہ‌بار‌نون‌سنگک‌خریدم، • سنگ‌هاش‌رو‌خوب‌جدا‌نڪرده‌بودم؛☹️ • بهش‌چسبیده‌بود. خونہ‌ڪہ‌رسیدم، • بابام‌سنگ‌ها‌رو‌جداڪرد‌داد‌دستم، • گفت‌برو‌بده‌بہ‌شاطر. 🌱 • نونواها‌بابت‌اینا‌پول‌میدن ♥️
🌴🌹🍀🥀🍀🌹🌴 براے سرڪشے به قسمت انبار رفتہ بود ... رئیس انبار ڪہ او را نمےشناخت ، بہ او گفتہ بود ، با ایستادن و نگاه ڪردن ڪارے از پیش نمےرود . او هم دست به ڪار شده بود و حسابـے ڪمڪـ ڪرده بود . بعد از ظهر رئیس انبار از اطرافیان او پرسیده بود : ڪہ سرباز ڪدام دستہ است ؟ تا با فرمانده اش صحبت ڪند و او را به انبار منتقل ڪند . و او فرمانده لشڪر امام حسین (ع ) بود ... شادی روح و 🌹🌴 🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ما بچه که بوديم، بابا يادمان داده بود که در مدرسه هر کس پرسيد پدرتان چه کاره است، بگوييد کارمند دولت. کسي واقعاً‌نمي‌دانست پدر ما سپاهي هست؛ فرمانده هست. الحمدالله در خانه هم يک طوري برخورد مي‌کرد که حالا ما فکر نکنيم خبري هست! خودش عميقاً به اين قائل بود که اينها همه‌اش يک لحظه است؛ امروز هست و فردا نيست. اصلاً پست و مقام و درجه و جايگاهي که داشت حقيقتاً برايش بي‌ارزش بود. يادم هست هفته‌هاي آخر منتهي به شهادت ايشان بود. کمي مريض احوال و سرماخورده بودند. رفتند وسط هال و يک کاغذ A4 گذاشتند زيرپايشان. من و سعيد و مادرم را هم صدا کردند. گفتند پست و مقام براي من، مثل اين کاغذ مي‌ماند، نه وجودش، من را بالا برده و نه بعداً‌ اگر از زير پايم کشيده شود، زمين مي‌خورم. کشيدنش و وجودش برايم هيچ فرقي ندارد. شما هم طوري زندگي کنيدکه مقام برايتان اينطوري باشد. راوی : محمدمهدی کاظمی 🌹 🕊🥀
🔰 خاطره ای از سردار شهید محمود آذر ارجمند : ↙️ پتوی عراقی تازه به منطقه رسیده بودیم حاج محمود برای سرکشی وارد مقر شد، با دیدن بچه‌های لنگرود شوق عجیبی پیدا کرد از نماینده‌مان پرسید، آیا کمبودی دارید؟» یکی از بچه‌ها به من اشاره نمود و گفت:«به او پتو نرسیده است؟» حاجی چیزی نگفت، فقط در خصوص وضع منطقه توضیحاتی را به بچه‌ها داد و رفت ، پاسی از شب گذشت، ناگهان حاجی را در کنار خودم دیدم بسته پتوی را در دست داشت، شگفت زده به پتو نگاه کردم، بسته بندی جالبی داشت حتی در شهرها نیز اینچنین بسته بندی برای پتو نبود پرسیدم:«حاجی از کجا آوردید؟» با خنده پاسخ داد:«برادران عراقی برای رفیق ما فرستاده‌اند» او شبانه به انبار عراقی‌ها رفته و از آنجا برای من پتو آورده بود، باورم نمی‌شد، شجاعت بی‌حد و مهربانی وافرش قلب انسان را می‌لرزاند 😊 ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا قرارگاه شهدا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ما بچه که بوديم، بابا يادمان داده بود که در مدرسه هر کس پرسيد پدرتان چه کاره است، بگوييد کارمند دولت. کسي واقعاً‌نمي‌دانست پدر ما سپاهي هست؛ فرمانده هست. الحمدالله در خانه هم يک طوري برخورد مي‌کرد که حالا ما فکر نکنيم خبري هست! خودش عميقاً به اين قائل بود که اينها همه‌اش يک لحظه است؛ امروز هست و فردا نيست. اصلاً پست و مقام و درجه و جايگاهي که داشت حقيقتاً برايش بي‌ارزش بود. يادم هست هفته‌هاي آخر منتهي به شهادت ايشان بود. کمي مريض احوال و سرماخورده بودند. رفتند وسط هال و يک کاغذ A4 گذاشتند زيرپايشان. من و سعيد و مادرم را هم صدا کردند. گفتند پست و مقام براي من، مثل اين کاغذ مي‌ماند، نه وجودش، من را بالا برده و نه بعداً‌ اگر از زير پايم کشيده شود، زمين مي‌خورم. کشيدنش و وجودش برايم هيچ فرقي ندارد. شما هم طوري زندگي کنيدکه مقام برايتان اينطوري باشد. راوی : 🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 ما بچه که بوديم، بابا يادمان داده بود که در مدرسه هر کس پرسيد پدرتان چه کاره است، بگوييد کارمند دولت. کسي واقعاً‌نمي‌دانست پدر ما سپاهي هست؛ فرمانده هست. الحمدالله در خانه هم يک طوري برخورد مي‌کرد که حالا ما فکر نکنيم خبري هست! خودش عميقاً به اين قائل بود که اينها همه‌اش يک لحظه است؛ امروز هست و فردا نيست. اصلاً پست و مقام و درجه و جايگاهي که داشت حقيقتاً برايش بي‌ارزش بود. يادم هست هفته‌هاي آخر منتهي به شهادت ايشان بود. کمي مريض احوال و سرماخورده بودند. رفتند وسط هال و يک کاغذ A4 گذاشتند زيرپايشان. من و سعيد و مادرم را هم صدا کردند. گفتند پست و مقام براي من، مثل اين کاغذ مي‌ماند، نه وجودش، من را بالا برده و نه بعداً‌ اگر از زير پايم کشيده شود، زمين مي‌خورم. کشيدنش و وجودش برايم هيچ فرقي ندارد. شما هم طوري زندگي کنيدکه مقام برايتان اينطوري باشد. راوی : 🌹 🕊🥀