eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.7هزار عکس
18.1هزار ویدیو
369 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📌قسمت اول :پای آسیب دیده ابراهیم و دوستانش نشسته بودند و مرد جوان از خاطراتش با ابراهیم می گفت . وسط تعریف ها خواست تا نحوه ی آشنایی اش با ابراهیم را بگوید .همین که گفت:《آشنایی ما بر می گردد به مسابقات نیمه نهایی کشتی باشگاه ها در وزن ۷۴کیلو گرم‌...》ابراهیم پرید وسط حرفش و نگذاشت صحبتش را ادامه دهد.چند بار مرد جوان خواست تا آن داستان را بگوید،اما ابراهیم اجازه نداد.روز بعد یکی از دوستان ابراهیم ،آن جوان را دید و از او خواست جریان آشنایی اش با ابراهیم را برایش بگوید . جوان نفس عمیقی کشید وگفت :《آن سال در مسابقات نیمه نهایی حریف ابراهیم شدم.》 پای من‌ در مسابقه های قبلی آسیب دیده بود و نمی توانستم خوب کشتی بگیرم. بعد از رفتن روی تشک به ابراهیم گفتم :《رفیق،پای من آسیب دیده، لطفا هوایم را داشته باش .》 اوهم لبخندی زد و گفت《چشم داداش،حتما.》 مسابقه شروع شد .با اینکه میدانستم تخصص او در اجرای فن روی پاست،اما اصلا به پای من نزدیک نشد . از اینها گذشته جدی هم مبارزه نکرد ،اما من با نامردی او را روی تشک خاک کردم . ************* شهید هادی در طول ۲۵ سال زندگی اش همیشه دنبال به دست آوردن دل دیگران بود .اوبرای خوشحال کردن دیگران گاهی از راحتی خودش می گذشت و گاهی بیخیال شهرت می شد.البته ابراهیم حواسش بود و خوشحالی مردم را میخواست. اگر کاری خلاف رضایت خداوند و امام زمان (عج) بود،آن را انجام نمی داد، حتی اگر همه خوشحال میشدند. 🍀@martyrscomp قرارگاه شهدا
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 حکایت یکی از زائران سالار در مسیر پیاده روی و همراهی با ایشان یکی از خاطرات شیرینی که از سفر پیاده روی اربعین برام مونده ، این است که چون ارادت خاصی به داشتم ، ایشون را در پشت سنجاق کردم . روز اول که پیاده روی می کردیم ، داشتم به آقا فکر می کردم ، به نیتشون ذکر می گفتم یک لحظه از دلم گذشت که ، من به فکر شما هستم ، تو هم به یاد من هستی ؟ اگر اینطوره ، یک نشانه برام بفرست ، باور کنید چند دقیقه نشد که یک آقا من را صدا کرد و گفت یک چیزی می خوام بهتون بگم ، نمی دونم خوشحال می شی یا نه . گفتم بفرمایید ... گقت من همرزم و دوست صمیمی هستم تو جبهه همش با هم بودیم گفت عکس من در کتاب هست خیلی ازسجایا و خصوصیات اخلاقی برام تعریف کرد من مات و مبهوت مونده بودم و فقط گریه می کردم ، خیلی برام شیرین بود و درطول سفر حضور را در پیاده روی احساس می کردم . شادی روح و 🕊🕊🌹
🕊✨چهل سال گمنامی شهید ابراهیم هادی می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی مجموعه انقلابی کشور اسمش پیچیده است. (مقام معظم رهبری) ابراهیم جان، چهل سال است که خواستی گمنام بمانی و حتی یک وجب از خاک زمین را اشغال نکنی، دعایت مستجاب شد، اما ... خدای تو تقدیر دیگری برایت نوشت بعد از سالها نام و یاد تو بر سر زبان ها افتاد و هزاران نفر با خواندن سرگذشت تو، عاشق زندگی و خدای تو شدند. تو گمنامی خواستی اما خدا برایت خوش نامی را انتخاب کرد... ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─