eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.9هزار عکس
18.2هزار ویدیو
371 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ۳۰ بهمن - سالروز شهادت رزمنده و ذاکر اهل بیت (ع)، محسن گلستانی 🎥 صبحگاه - سال ١٣٦٣ - دوران دفاع مقدس 🌼 شهید گلستانی در حال خواندن دعا: "اللهُمّ اجعَل صَباحَنا صَباحَ الاَبرار..." 🌸گویا زمین و آسمان با او همنوا شده‌اند 🌷 محسن گلستانی متولد۱۳۴۰، جمعی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) که در روز چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ و در منطقه به شهادت رسید.🕊🕊 🔹مزار: اسلامشهر چهاردانگه ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱ا
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹 ميدان صبحگاه دوکوهه است اينجا ، جايي که مثل دريا ، انگار انتهايش معلوم نيست . جايي که زماني معراج روحانيِ عاشقان الله بود . جايي که بسياري در اينجا مهر شهادت بر پرونده خود زدند و براي هميشه سعادتمند شدند . درست در چنين ساعتهايي اينجا ديگر زمين نبود . اينجا عرش خدا بود . عرش واقعي خدا ، چونکه عرشيان خاکي در اينجا با خدا ملاقات داشتند . و چه عاشقانه بود آن ملاقاتها! و اينک بعد از گذشت اين همه سال من در جاي آنها نشسته ام . چشم که بسته مي شود و گوش که از اين اصوات دنيوي فارق مي گردد به راحتي مي توان حضور آنها را در اينجا حس کرد . هنوز انگار از گوشه گوشه ميدان ، صداي مناجات و العفو گفتن ها بگوش مي رسد . هر جاي ميدان را که نگاه مي کنم انگار عزيزي با خدايش خلوتي کرده و آنچنان عاشقانه با او مناجات مي کند که گويا فقط ، خدا مال خود اوست . هرکس فانوسي به دست و پتويي به سر کشيده ، بر گناهان نکرده اش توبه مي کند و ... و من اينک اينجا نشسته ام و همچنان به شرمندگي خود فکر مي کنم که آنها که بودند و من که هستم ؟ آنها چه کردند و من چه مي کنم؟ آنها چطور بودند و من الان چطورم؟ 🌹🥀🕊
اینجا زمینش به آسمان نزدیک تر است... 🕊 قرارگاه شهدا 🕊 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 @martyrscomp
🌹 🙂 💠 [ بعد از پایان عملیات ] ، شب آخری که در بودیم، با تاکید به همه ما گفته بود شما موظفید در بازگشت به شهر و دیارتان، پیش از هر کار دیگری، اوّل به زیارت خانواده های معظّم بروید. آقای سماوات یک لبخند قشنگی زد و پرسید: "این تعبیرِ را به کار برد؟" گفتم: "بله، عادت ندارد بگویند ملاقات با ." آقای سماوات گفت: "احسنت به این همه معرفت! همین است که این مرد را " " کرده. بسیار خوب، پس ما الآن تلفنی به منازل اطلاع می دهیم که قرار است شما به قول ؛ به زیارتشان بروید. 📘 برگرفته از کتاب جذاب و دوست داشتنی ، سرگذشت نامه سردار ، صفحه ۲۳۱ ✔️ 📸 اطلاعات عکس: خرداد ۱۳۶۱ ، پس از فتح خرمشهر، ، منزل سردار از راست: نفر دوم، سردار - نفر سوم، سردار نفر دوم از چپ: پدرِ 🌹
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 در ؛ یادی کنیم از 🌹 🔰مداحی زیبا و حزن انگیز "حاج حسین سازور" در بیان اوصاف پادگان دوکوهه و خاطرات رزمندگان و شهدایی که پیش از عملیات ها، چندی را در این مکان مقدس می گذراندند... دوران
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹 ميدان صبحگاه دوکوهه است اينجا ، جايي که مثل دريا ، انگار انتهايش معلوم نيست . جايي که زماني معراج روحانيِ عاشقان الله بود . جايي که بسياري در اينجا مهر شهادت بر پرونده خود زدند و براي هميشه سعادتمند شدند . درست در چنين ساعتهايي اينجا ديگر زمين نبود . اينجا عرش خدا بود . عرش واقعي خدا ، چونکه عرشيان خاکي در اينجا با خدا ملاقات داشتند . و چه عاشقانه بود آن ملاقاتها! و اينک بعد از گذشت اين همه سال من در جاي آنها نشسته ام . چشم که بسته مي شود و گوش که از اين اصوات دنيوي فارق مي گردد به راحتي مي توان حضور آنها را در اينجا حس کرد . هنوز انگار از گوشه گوشه ميدان ، صداي مناجات و العفو گفتن ها بگوش مي رسد . هر جاي ميدان را که نگاه مي کنم انگار عزيزي با خدايش خلوتي کرده و آنچنان عاشقانه با او مناجات مي کند که گويا فقط ، خدا مال خود اوست . هرکس فانوسي به دست و پتويي به سر کشيده ، بر گناهان نکرده اش توبه مي کند و ... و من اينک اينجا نشسته ام و همچنان به شرمندگي خود فکر مي کنم که آنها که بودند و من که هستم ؟ آنها چه کردند و من چه مي کنم؟ آنها چطور بودند و من الان چطورم؟ 🌹 🥀🕊