eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.7هزار عکس
18.1هزار ویدیو
368 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 هر هفته با شهید نیری به زیارت مزار می‌رفتیم، یک‌بار سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی‌شناختم، همانجا نشستیم فاتحه‌ای خواندیم، اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود، در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را می‌شناختی؟» پاسخ داد: «نه» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد، فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد، اصرار کردم، وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «این‌جا بوی (عج) را می‌داد، مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند» البته می‌گفت: «اگه این حرف‌ها را می‌زنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی!» 🌷شهید احمدعلی نیری🌷 📚 کتاب "عارفانه"   ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💔 عاشق حضرت زهرا س بود ۱۴ساله بود که در مجلس حضرت زهرا بعد از شنیدن مصائب آن حضرت، از هوش رفت در عملیات آزادسازی نبلُ‌الزهرا شهید شد رمزعملیات یازهرا بود و موقع شهادت سربند یازهرا بر پیشانی و پلاک یا زهرا س به همراهش بود 🕊🕊🕊 دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💚 هر هفته با شهید نیری به زیارت مزار می‌رفتیم، یک‌بار سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی‌شناختم، همانجا نشستیم فاتحه‌ای خواندیم، اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود، در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را می‌شناختی؟» پاسخ داد: «نه» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد، فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد، اصرار کردم، وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «این‌جا بوی (عج) را می‌داد، مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند» البته می‌گفت: «اگه این حرف‌ها را می‌زنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی!» 🌷شهید احمدعلی نیری🌷 📚 کتاب "عارفانه"  
°•|🌿🌸 😔دݪ نوشته تڪان دهنده از شهید نوجوان "مهدے زاده" میخواسٺم بزرگ بشم درس بخونم و مهندس بشم خاڪو آباد ڪنم زن بگیرم مادر و پدر مو ببرم ڪربݪا دخترمو بزرگ ڪنم ببرمش پارڪ ، ٺو راه مدرسہ با هم حرف بزنیم... خیݪے ڪارا دوسٺ داشٺم انجام بدم خب نشد باید میرفتم از مادرم ، پدرم ، خاڪم، ناموسم، دخترم، دفاع ڪنم !! رفتم ڪہ دروغ نباشہ احترام ڪم نشہ همدیگر رو درڪ ڪنیم ریا از بین بره دیگہ توهین نباشہ محتاج ڪسے نباشیم الان اوضاع چطوره؟؟؟ ٺخریب چی نوجوان شهادٺ: عملیاٺ ڪربلاے ۱ ـ مهران ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
♦️شهیدی‌ که‌ برای‌ آب‌ نامه‌ می‌نوشت🥀 شهید یوسف قربانی شهید غواص،  یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤 چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله نامه برای آب... همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که🥀 بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروه‌هایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم مدیون شهدائیم ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
11.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🔰 یکی از شهدایی که خیلی حاجت میدن... 🕊 🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
‍ ✍شهیدی که مزارش دارالشفاست 🌹شهید سید غلامرضا مصطفوی 🟢مزار این شهید امروز به زیارتگاه و دارالشفا مبدل شده به گونه‌ای که از سراسر کشور زائران و ارادتمندان خود را به زادگاه و قبر منور وی می‌رسانند تا با واسطه قرار دادن شهید حاجات خود را از درگاه احدیت طلب کنند. 🔸یک زوج زنجانی که در حسرت فرزند بود متوسل به شهید مصطفوی شد خداوند به آنها فرزندی عطا کرد و خانواده آن زوج برای شهید جایگاه و بارگاه درست نمودند. 🔹شهیدی که چوپان بود و به دلیل اینکه همیشه در صحرا همراه گوسفندان بود نمی توانست جایی برود. 🟢همیشه آرزو داشت برای یکبار برود مشهد پابوس امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام 🔸زمانی که جنگ شد به جبهه رفت و به برادرش گفت این خداحافظی و وداع آخر است. 🔹سال ۶۵ در جبهه سومار شهید شد و پیکرش مفقود شد. 🔸همانگونه که آرزوی زیارت امام رضا علیه السلام را داشت پیکرش بعد از تفحص اشتباهی به مشهد رفت. 🔹و پس از تشییع در حرم مطهر متوجه شدند که شهید اهل زرند استان کرمان است و پیکرش برای دفن به زادگاهش انتقال داده شد. 🔸شهیدی که بیماران به وی متوسل شدند و شفا گرفتند. 🔹دختر بچه ای که تومور مغزی داشت تومور روی یک رگ قرار گرفته بود و امکان عمل مساوی با مرگ وی می شد. 🔸پدر و مادرش متوسل به شهید مصطفوی شدند که برای دخترشان دعا کند بعد از چند وقت تومور جابجا شد و در کمال شگفتی پزشکان متحیر و شگفت زده شدند و عمل را انجام دادند. ✅شهیدی که مشاهده نمودند نوری از قبر شهید به طرف آسمان‌ بلند شده و محوطه را نورانی کرده و وقتی در کنار قبر شهید رفتند بوی عطر عجیبی به مشام رسیده است. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
هنوز ظهر نشده بود گفت مامان میخوام برم بخوابم، تعجب کردم آخه همیشه این موقع‌ها بازی میکرد گفتم مگه خوابت میاد الان؟ گفت میخوام بخوابم که بابا میثم و تو خواب ببینم که منو بغل میکنه😔 من چیزی نگفتم. حالا یکی از خواب‌های امیر سجاد و قاب کردم. 🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💛 💛 🌷پیکرش به طور کامل سوخته بود و اسـتخوان هایش درهم شـکسـته بود، بعد از دیدن پیکرش دیگر آرام و قرار نداشتم. در خواب به سراغم آمد و دلسـوزانه گفت؛ چرا این قدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن جنازه ام اذیت شـدی ناراحتم.! 🌷بعد با حالتی خاصی گفت، باور کن قبل از شـهادت تعداد زیادی تانک عراقی را منهدم کردم و لحظه ی شـهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که حضرت اباالفضل علیه السلام در کنارم بود و آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشـریف در بالای سـرم نشستـه بودند. ✍ راوی: همسر شهید ‌ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💛 💛 🌷پیکرش به طور کامل سوخته بود و اسـتخوان هایش درهم شـکسـته بود، بعد از دیدن پیکرش دیگر آرام و قرار نداشتم. در خواب به سراغم آمد و دلسـوزانه گفت؛ چرا این قدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن جنازه ام اذیت شـدی ناراحتم.! 🌷بعد با حالتی خاصی گفت، باور کن قبل از شـهادت تعداد زیادی تانک عراقی را منهدم کردم و لحظه ی شـهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که حضرت اباالفضل علیه السلام در کنارم بود و آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشـریف در بالای سـرم نشستـه بودند. ✍ راوی: همسر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 فرهنگی_مجازی_هادی_دلها رفیق_شهیدم ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌ ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
🌹 دستخط شهید مصطفی صدرزاده... 🔰 عملیات نظم در خانواده: ۱_با اعضای خانواده تمام احترام رعایت شود (در اوج محبت). ۲_باید حداقل هفته یک مرتبه برای همسر گل خریده شود. ۳_ساعت خوابیدن و بیدار شدن همیشه باید یکی باشد. ۴_لباس های شخصی خود را حدقل بشورم. ۵_ظرف های داخل آشپزخانه به محض رویت باید شسته شود. ۶_هرگونه ریخته و پاش در منزل باید به سرعت جمع آوری شود. ۷_باید در خانه همیشه نان تازه باشد. ۸_وضعیت لباس فرزند وهمسر باید کنترل شود و زمانی برای خرید ماهانه یا سالانه مشخص شود. ۹_بخشی از حقوق به خود همسر داده شود. ۱۰_به هیچ وجه سر همسر و فرزند نباید داد کشید. ۱۱_دیدار پدر و مادر و فامیل بسیار حساب شده و طی زمان بندی باشد. ۱۲_باید برنامه های منزل از یک هفته قبل تنظیم شود. ۱۳_باید زمان تفریح همسر و فرزند کامل منظم و مشخص شده باشد.
زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد. و بدانید هرکه چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت می کند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش. 🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─