19.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #داستان_صوتی
💠فاتحان عملیات نصر8💠
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
🌸🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌸
🌸🤲 الّلهُمَّ اَحفِظ قائِدَنا وَ حَبیبَ قلوبَنا وَ نورَ اَعینَنا نائِبَ المَهدی اِمامَنَا الخامِنه ای حَتّی یَصِلَ فَرَجَ مَولانَا الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌸
🌸🤲 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ 🤲🌸
🌸🤲 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 🤲🌸
🌸🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدی (عَجّ) 🤲🌸
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
#کاملا_اتفاقی!
🌷۱۶ سالم بود که در کربلای ۴ اسیر شده و تا ۶ ماه اجازه صحبت کردن با یکدیگر را به اسرا نمیدادند. خاطرم هست، شب تاسوعا برای سیدالشهدا (ع) مجلس عزا برپا کرده بودیم که بعثیها متوجه شده و ابتدا شروع به ضرب و شتم بچهها و سپس رقص و پایکوبی کردند. فردای آن روز همه ما را در حیاط جمع کرده و گفتند کسانی که دیشب عزاداری کردند بیرون بیایند وگرنه همه را کتک می زنیم.
🌷بچهها تکتک بیرون آمده و کاملاً اتفاقی، وقتی تعداد افراد شمرده شد؛ درست ۷۲ نفر شدند به تعداد ۷۲ یار اباعبداالله (ع) در روز عاشورا و این اعجاب همه را برانگیخت. عراقیها وعده کردند کسانیکه در عزاداری شرکت نکردهاند را برای زیارت به کربلا میبریم، اما نه تنها به وعده خود عمل نکردند که آن ۷۲ نفر را به شدت تنبیه کردند.
راوی: آزاده سرافراز و راوی دفاع مقدس سیدجعفر دعوتی
منبع: شبکه اطلاع رسانی دانا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
قرارگاه شهدا🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp
❣❣
🥀🕊#وقتی_گاز_خردل_بوی_بهشت_میدهد!!
🌷آخرین باری که میخواست اعزام شود، همراهش رفتم تا او را برسانم، در بین راه گفت: مادرجان! برگرد، تو حالت مثل اینکه خوب نیست؛ گفتم: برای چی بَرگردم؟ تو مگر مادرت را دوست نداری؟ انگار فهمیده بود در دلم چه می گذرد. گفت: مادرجان! الهی فدایت شوم؛ انشاءالله خداوند آنقدر به من قدرت بدهد که فردای قیامت بتوانم پایت را ببوسم. مادرجان! میدانم که از درون میسوزی و دلت نمیآید به من بگویی ولی دعا کن خدا شهادت را نصیب پسرت بکند. مادرجان! این آخرین خداحافظی من و توست، حلالم کن. از حرفهای رحمتاله بی تاب و سرگردان شده بودم و فقط منتظر بودم که به من بگویند: رحمتاله آسمانی شد.
🌷روزها و شبها برایم به سختی میگذشت و همه فکرم شده بود رحمتاله.... سوم فروردین سال ۱۳۶۵ در ادامه عملیات والفجر ۸، دشمن منطقهای از فاو را شیمیایی زد. بچهها داشتند از شدت گاز میسوختند، رحمتاله و دوستانش حیرت زده شده بودند و نمیدانستند چه کار کنند، هیچکس جرأت نمیکرد برای نجات بچه ها به طرف منطقه برود. رحمتاله عبا و عمامهاش را در آورد، تویوتا را از دست رانندهاش گرفت تا برود مجروحین را به عقب منتقل کند. دوستانش مانع او شدند ولی حرف رحمتاله یکی بود و باید میرفت، انگار گازخردَل بوی بهشت میداد. به او گفتند: حداقل ماسک بزن. گفت: وقت نیست بچهها دارند پَر پر میشوند.
🌷سه بار با تویوتا به جلو رفت و مجروحین را به عقب آورد. چهارمین باری که میخواست برود، از شدت گاز خردل بیحال شده بود و گفت: مرا بگیرید، دیگر تحمل ندارم، جگرم دارد میسوزد. او را به بیمارستان صحرایی بردند و از آنجا هم با هلیکوپتر، مجروحین را به بیمارستان بقیة الله تهران انتقال دادند. ما هم خبردار شدیم، به تهران رفتیم تا او را ببینیم. پاسداران بیمارستان وقتی که فهمیدند من، مادرِ رحمتاله هستم. گفتند: مادرجان! چه شیر پاکی به پسرت دادی که او با این حال وخیمش فقط دارد خدا را شکر میکند. به ما اجازه نمیدادند رحمتاله را ببینیم. بالاخره با هزار مکافات و اصرار و گریههای زیاد من، من و عروسم رفتیم داخل، به ما گفتند: ماسک بزنید ولی ما قبول نکردیم، دلمان نمیآمد.
🌷چند قدمی دیگر نمانده بود، به رحمتاله برسم که صدای رحمتاله بلند شد: - مادرجان! فدای صدای پایت شوم. آمدی مادرم؟ آمدی رحمتاله را ببینی؟ وقتی وضعیتش را دیدم، بدنی کوچک شده، پُر از تاول و زخمهای عمیق، با خودم گفتم: آیا این رحمتالهِ من است؟ رحمتالهِ من که اینجوری نبود؟ بیحال شدم و افتادم. گفت: مادرجان! خوش آمدی. صبر داشته باش، خودت را نگه دار، با آبرویم بازی نکن. من خون ریختم، زهر خوردم. مادرجان! گریه نکن. من با خدا ملاقات دارم. کوتاه نیا و استوار باش. خیلی برایم سخت بود، پسرم جلوی چشمانم داشت زجر میکشید و پَر پر میشد. هر چقدر تعریف کنم کسی نمیداند مادر شهید در آن لحظه چه میکشد؟!
🌷بعد از چند روز رحمت اله را به لندن منتقل کردند که در آنجا هم دوام نیاورد و همانجا به آرزویش رسید و آسمانی شد و خدا این هدیه ناقابل را از من پذیرفت....
🌹خاطره ای به یاد سردار شهید رحمتاله اسدی معاون گردان امام محمد باقر (ع) لشکر ۲۵ کربلا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
قرارگاه شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙|#روایتگری | #شلمچه
به غمگساری یاران چو شمع میسوزم...
🌷 #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🕊 قرارگاه شهدا 🕊
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#خلاف_قانون….
🌷حاج حسین میخواست بره فاو، ماشین رو برداشت و رفت. ساعتی بعد دیدم پیاده داره برمیگرده! گفتم: چی شده؟ چرا نرفتی؟ ماشینت کو؟ حاجی گفت: داشتم رانندگی میکردم که اطلاعیه ای از رادیو پخش شد؛ مثل اینکه....
🌷....مثل اینکه مراجع تقلید فرمودند؛ رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی حرامه، منم یک دستم قطع شده و رانندگی کردنم خلاف قانونه!! تا این حکم شرعی رو شنیدم ماشین رو زدم کنار جاده و برگشتم یه راننده پیدا کنم که منو ببره فاو....
🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید فرمانده حاج حسین خرازی
❌ اینطور مسئول، شهید میشه!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهید_حاج_حسین_خرازی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌹شهید سید محمدعلی جهانآرا (۱۳۳۳-۱۳۶۰ش)
فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر که در مقاومت و ایستادگی خرمشهر در مقابل حمله عراق علیه ایران نقش بسیار موثری داشت و در حادثه سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ به شهادت رسید.
شهید جهان آرا قبل از انقلاب اسلامی ایران با عضویت در گروه مخفی حزبالله خرمشهر و گروه منصورون به فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و مبارزه مسلحانه علیه حکومت شاهنشاهی پرداخت.
بعد از پیروزی انقلاب نیز فعالیتهای انقلابی را ادامه داد و فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر گردید و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با نیروهای سپاه و مردمی در مقابل تجاوز عراق ایستادگی نمود تا جایی که توانستند دشمن را ۴۵ روز معطل نگه دارند و از سقوط خرمشهر جلوگیری کنند. مقاومت خرمشهر همواره با نام شهید جهانآرا یاد میشود.
سرانجام شهید جهانآرا در سال ۱۳۶۰ به همراه فرماندهان ارشد جنگ به نامهای سرتیپ موسی نامجو، سرتیپ جواد فکوری، یوسف کلاهدوز و ولیالله فلاحی بعد از عملیات شکست حصر آبادان برای رساندن خبر پیروزی به امام خمینی در حادثه سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ در کهریزک تهران به شهادت رسید و در بهشت زهرا تهران دفن گردید.
#خرمشهر
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
Ba Besme Rabe Shohada [FarsiMode.Com].mp3
2.13M
🍃با بسم رب الشهدا دفتر دل وا می کنم
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
🌷زينب اولین نفر از خانواده اش بود که با حجاب شد. اولین نفر بود که چادر رو انتخاب کرد. و همین چادرش باعث کینه ی دشمن شد....
منافقین تو یه کوچه بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گره ی روسریش رو کشیدند تا به شهادت رسید. در حاليكه فقط ۱۴ سال سن داشت.
🌹شهیده زینب کمایى🕊🌹
❌ كوچه
✅ چادر
#حجاب
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بشنوید؛
✅ ما شما را فراموش نکردیم....
🌷🕊شهید سید مجتبی علمدار
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#کلام_شهید_ابراهیم_هادی🌷🕊
شاید شہادت
آرزوۍِهمــہباشد
امایقیناً
جز مخلِصین کسی بداننخواهـدرسید...
کاشبجاےزبان
با عمـــــل
طلبشهادتمی کردم...
#شهیدابراهیمهادی🌷🕊
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
#همراهانی_برای_رساندن....
داخل اتوبوس نشسته بودیم، از دوستم پرسیدم: شهید همت رو میشناسی؟ گفت: همون اتوبانه؟ _آره. _چند بار از اونجا رد شدم. گفتم: ازش چی میدونی؟ لبخندی زد و گفت: اینکه مسیر ما واسه رسیدن به خونه مادر بزرگمه. شهیده دیگه، اسماشونو رو همه اتوبانا وکوچهها گذاشتن، همه میشناسن دیگه!
سرمو پایین انداختم و ساکت شدم.... دلم سوخت. زیر لب گفتم: اونکه مردم میشناسن، مسیر خونه مادر بزرگه نه شهید همت و شهید همتها.... شهید همت اسم یه راه نیست، جهت راهه! همت؛ زین الدین؛ باقری؛ چمران؛ باکری؛ کاظمی و…. اینها فقط اتوبانی برای رسیدن نیستند! بلکه همراهانی هستند؛ برای رساندن…. آنچنان راست قامت و استواری، که بر یاد مقدست هم میتوان تکیه کرد؛ ای شهید.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺دیدن این کلیپ قدیمی اشک آدم رودرمیاره
◾️روز شهادت حضرت زهرا (س) روزِ مادران شهداست 😭
▪️امروز مردم ایران دارن شهدای گمنام رو تشییع می کنند.
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🌺
#ایام_فاطمیه🏴