قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #شهيده_والامقام #پریوش_میرابی فرزند : حیدر #طلوع : 🗓 1338/09/2
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_لاله_ها
گذری بر زندگی
#شهیده_والامقام
#پریوش_میرابی
#شهيده در 26 آذر سال 39 در زادگاهش (ايلام) و در خانواده اي نسبتاً فقير چشم به ديار هستي گشود .
با گذشت زمان او پا به مدرسه گذاشت كانوني كه او را با همه چيز آشنا كرد ، در آنجا دنيايي ديگر بود ، دنيايي از تبعيض ها دنيايي از ستم ها ، از فاصله ها از فقر ها و از سرمايه داران خوك صفت،او در آنجا فهميد كه هر كس كمتر داشته باشد تحقير شود هر آنكه جامعه زرين تر در بر داشت مورد احترام قرار مي گيرد و گول خوردگان تا به كمر خم شده در برابرش تعظيم مي كنند .
و با دلي سرشار از ايمان و سينه اي پر از خشم دوره راهنمايي را پشت سر گذاشت و به دبيرستان وارد شد و ستم رژیم شاهنشاهي در اينجا به وضوح بيشتر و بيشتر مشاهده كرد.
در سال 1358 ديپلمش را گرفت و در آغاز آبان ماه 1358 به سمت ماشين نويس در اداره دارايي به كار مشغول شد و چون آرام نداشت و مي خواست در بين مردم باشد معلمي را پشت ميز نشيني ترجيح داد و در مدرسه آذر پيرا به تدريس مواد تجديدي دانش آموزان همت گماشت .
در اين موقع بود كه خبر جنگ تحميلي را شنيد اما چه مي توانست بكند هر روز نزد خدا دست به دعا به بر می داشت كه #شهادت نصيبش شود .
تا اينكه بار ديگربه بانك كشاورزي مراجعه و خواستار شغل ماشين نويسي شد و مدت دو هفته به شغلش مشغول بود و روساي اداره بخاطراخلاق و رفتارش و همچنين رضايت كامل آنها وي را به عنوان ماشين نويس رسمي به کار گرفتند .
وي خواهران و برادرانش را به مبارزه عليه دولت جور ستمگران مي خواند و مطالعه ي كتابهاي استاد شهيد مطهري را به آنها توصيه مي كرد.
از درآمدي كه داشت مقدار ناچيزي را به عنوان رفع احتياجات شخصي بر مي داشت و بقيه اش را به خانواده اش مي داد .
وقتي كه خبر #شهادت ياري را مي شنيد در دل به او مي گفت التماس دعا و شبانه روز با گريه و زاري در برابر معبودش خواستار مي شد كه هر چه زودتر به نزد خدايش بشتابد تا اينكه در 18 آذر سال 60 در بمباران مناطق مسکونی بعثيها متجاوز در محل كارش شربت شیرین #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🌴
🌹🕊🥀🍀🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدحسین_محمدخانی
موقعِ خرید جـهیزیه ، خانم فروشـنده به عڪسِ صفحهی گوشےام اشاره کرد و پرسـید :
این عڪسِ کدوم #شهیده ؟
خندیدم و گفتم : این هـنوز #شهید نشده ، عکس شوهـرمه!
اما الان واقعا همیشه عکس یه #شهید تصویر زمینه گوشیم شده
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀قرارگاه شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp
⬅️عقد صدیقه و محمود در آسمان ها 💖
#شهیده صدیقه رودباری برای انجام فعالیتهای جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد آنقدر فعال بود که منافقین برایش پیغام فرستادند که "اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".
🥀وقتی صدیقه در سپاه بانه بود، فرمانده اطلاعات سپاه بانه، #شهیدمحمودخادمی کم کم به او علاقهمند شد.💞
🥀۲۸ مرداد سال ۵۹، صدیقه ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.در همین هنگام دختری وارد جمعشان شد.صدیقه او را می شناخت گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد🕊
🥀پاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند.محمود خادمی خود پیکر نیمه جان صدیقه را به بیمارستان رساند.😔
🥀پس از چند ساعت که از آن اتفاق دلخراش می گذشت،محمود با چهره ای غمگین وبرافروخته به جمع سپاهیان برگشت و خبر شهادت صدیقه را اعلام کرد ودر آن جمع اظهار داشت"بچه ها من هم دیگه عمری نخواهم داشت.شاید خواست خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود..."💔
🥀حدود دو ماه بعد، در ۱۴ مهر سال ۵۹، محمود خادمی توسط ضدانقلاب هدف حمله قرار گرفت و به شهادت رسید.🕊
🌟یادشان با ذکر صلوات 🌟
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🥀🕊🏴🥀🏴🕊🥀
یاد و خاطره #شهدای
#یوم_الله_هفده_شهریور
سال 1357
دانش آموز #شهیده
شاخص سال 1393
#محبوبه_دانش_آشتیانی
گرامی باد .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🌹 🥀🏴
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_مادر
#شهیده_زینب_کمایی
#کتاب_صوتی
#راز_درخت_کاج
#زینب_کمایی، #شهیده ۱۴ ساله است که تنها به جرم داشتن #حجاب و شرکت در راهپیمایی علیه #بدحجابی مورد خشم منافقین قرار گرفته و در شب اول فروردین سال ۱۳۶۱ وقتی از #مسجد بازمیگشت، منافقین او را ربودند و با گره زدن #چادرش او را #خفه کردند و به #شهادت رساندند.
پیکر مطهر #زینب، سه روز بعد پیدا شد و با #پیکرهای غرقِ به خون ۳۶۰ #شهید عملیات #فتح_المبین در اصفهان #تشییع و در #گلستان_شهدای_اصفهان به #خاک سپرده شد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهدا
#حجاب
#دختران_زهرایی
🌹 🥀🕊
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
نوشتیم #بسیجی
کوفیان خواندند لباس شخصی نظام
نوشتیم #شهید و #شهیده
کوفیان خواندند مزدوران نظام
نوشتیم #امام_خامنه_ای
کوفیان خواندند #رهبری و سروری
نوشتیم جمهوري #اسلامی
کوفیان خواندندجمهوری #ایرانی
هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند...
گر کرب و بلا نبوده ایم، حالا هستیم
گر شام بلا نبوده ایم، حالا هستیم
ای مردم عالم همگی گوش کنید
تا آخرِ خون مطیع #رهبر هستیم...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
سلامتی و تعجیل در فرج
#حضرت_ولیعصر_عج
سلامتی و طول عمر
#مقام_معظم_رهبری
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🥀🕊
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #شهيده_والامقام #پریوش_میرابی فرزند : حیدر #طلوع : 🗓 1338/09/26
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_لاله_ها
گذری بر زندگی
#شهیده_والامقام
#پریوش_میرابی
#شهيده در 26 آذر سال 39 در زادگاهش (ايلام) و در خانواده اي نسبتاً فقير چشم به ديار هستي گشود .
با گذشت زمان او پا به مدرسه گذاشت كانوني كه او را با همه چيز آشنا كرد ، در آنجا دنيايي ديگر بود ، دنيايي از تبعيض ها دنيايي از ستم ها ، از فاصله ها از فقر ها و از سرمايه داران خوك صفت،او در آنجا فهميد كه هر كس كمتر داشته باشد تحقير شود هر آنكه جامعه زرين تر در بر داشت مورد احترام قرار مي گيرد و گول خوردگان تا به كمر خم شده در برابرش تعظيم مي كنند .
و با دلي سرشار از ايمان و سينه اي پر از خشم دوره راهنمايي را پشت سر گذاشت و به دبيرستان وارد شد و ستم رژیم شاهنشاهي در اينجا به وضوح بيشتر و بيشتر مشاهده كرد.
در سال 1358 ديپلمش را گرفت و در آغاز آبان ماه 1358 به سمت ماشين نويس در اداره دارايي به كار مشغول شد و چون آرام نداشت و مي خواست در بين مردم باشد معلمي را پشت ميز نشيني ترجيح داد و در مدرسه آذر پيرا به تدريس مواد تجديدي دانش آموزان همت گماشت .
در اين موقع بود كه خبر جنگ تحميلي را شنيد اما چه مي توانست بكند هر روز نزد خدا دست به دعا به بر می داشت كه #شهادت نصيبش شود .
تا اينكه بار ديگربه بانك كشاورزي مراجعه و خواستار شغل ماشين نويسي شد و مدت دو هفته به شغلش مشغول بود و روساي اداره بخاطراخلاق و رفتارش و همچنين رضايت كامل آنها وي را به عنوان ماشين نويس رسمي به کار گرفتند .
وي خواهران و برادرانش را به مبارزه عليه دولت جور ستمگران مي خواند و مطالعه ي كتابهاي استاد شهيد مطهري را به آنها توصيه مي كرد.
از درآمدي كه داشت مقدار ناچيزي را به عنوان رفع احتياجات شخصي بر مي داشت و بقيه اش را به خانواده اش مي داد .
وقتي كه خبر #شهادت ياري را مي شنيد در دل به او مي گفت التماس دعا و شبانه روز با گريه و زاري در برابر معبودش خواستار مي شد كه هر چه زودتر به نزد خدايش بشتابد تا اينكه در 18 آذر سال 60 در بمباران مناطق مسکونی بعثيها متجاوز در محل كارش شربت شیرین #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_لاله_ها
گذری بر زندگی
#شهیده_والامقام
#پریوش_میرابی
#شهيده در 26 آذر سال 39 در زادگاهش (ايلام) و در خانواده اي نسبتاً فقير چشم به ديار هستي گشود .
با گذشت زمان او پا به مدرسه گذاشت كانوني كه او را با همه چيز آشنا كرد ، در آنجا دنيايي ديگر بود ، دنيايي از تبعيض ها دنيايي از ستم ها ، از فاصله ها از فقر ها و از سرمايه داران خوك صفت،او در آنجا فهميد كه هر كس كمتر داشته باشد تحقير شود هر آنكه جامعه زرين تر در بر داشت مورد احترام قرار مي گيرد و گول خوردگان تا به كمر خم شده در برابرش تعظيم مي كنند .
و با دلي سرشار از ايمان و سينه اي پر از خشم دوره راهنمايي را پشت سر گذاشت و به دبيرستان وارد شد و ستم رژیم شاهنشاهي در اينجا به وضوح بيشتر و بيشتر مشاهده كرد.
در سال 1358 ديپلمش را گرفت و در آغاز آبان ماه 1358 به سمت ماشين نويس در اداره دارايي به كار مشغول شد و چون آرام نداشت و مي خواست در بين مردم باشد معلمي را پشت ميز نشيني ترجيح داد و در مدرسه آذر پيرا به تدريس مواد تجديدي دانش آموزان همت گماشت .
در اين موقع بود كه خبر جنگ تحميلي را شنيد اما چه مي توانست بكند هر روز نزد خدا دست به دعا به بر می داشت كه #شهادت نصيبش شود .
تا اينكه بار ديگربه بانك كشاورزي مراجعه و خواستار شغل ماشين نويسي شد و مدت دو هفته به شغلش مشغول بود و روساي اداره بخاطراخلاق و رفتارش و همچنين رضايت كامل آنها وي را به عنوان ماشين نويس رسمي به کار گرفتند .
وي خواهران و برادرانش را به مبارزه عليه دولت جور ستمگران مي خواند و مطالعه ي كتابهاي استاد شهيد مطهري را به آنها توصيه مي كرد.
از درآمدي كه داشت مقدار ناچيزي را به عنوان رفع احتياجات شخصي بر مي داشت و بقيه اش را به خانواده اش مي داد .
وقتي كه خبر #شهادت ياري را مي شنيد در دل به او مي گفت التماس دعا و شبانه روز با گريه و زاري در برابر معبودش خواستار مي شد كه هر چه زودتر به نزد خدايش بشتابد تا اينكه در 18 آذر سال 60 در بمباران مناطق مسکونی بعثيها متجاوز در محل كارش شربت شیرین #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🌴
🌹🕊🥀🍀🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدحسین_محمدخانی
موقعِ خرید جـهیزیه ، خانم فروشـنده به عڪسِ صفحهی گوشےام اشاره کرد و پرسـید :
این عڪسِ کدوم #شهیده ؟
خندیدم و گفتم : این هـنوز #شهید نشده ، عکس شوهـرمه!
اما الان واقعا همیشه عکس یه #شهید تصویر زمینه گوشیم شده
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🥀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
یاد و خاطره #شهدای
#یوم_الله_هفده_شهریور
سال 1357
دانش آموز #شهیده
شاخص سال 1393
#محبوبه_دانش_آشتیانی
گرامی باد .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🥀🕊🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
نوشتیم #بسیجی
کوفیان خواندند لباس شخصی نظام
نوشتیم #شهید و #شهیده
کوفیان خواندند مزدوران نظام
نوشتیم #امام_خامنه_ای
کوفیان خواندند #رهبری و سروری
نوشتیم جمهوري #اسلامی
کوفیان خواندندجمهوری #ایرانی
هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند...
گر کرب و بلا نبوده ایم، حالا هستیم
گر شام بلا نبوده ایم، حالا هستیم
ای مردم عالم همگی گوش کنید
تا آخرِ خون مطیع #رهبر هستیم...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
سلامتی و تعجیل در فرج
#حضرت_ولیعصر_عج
سلامتی و طول عمر
#مقام_معظم_رهبری
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #شهيده_والامقام #پریوش_میرابی فرزند : حیدر #طلوع : 🗓 1338/09/26
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_لاله_ها
گذری بر زندگی
#شهیده_والامقام
#پریوش_میرابی
#شهيده در 26 آذر سال 39 در زادگاهش (ايلام) و در خانواده اي نسبتاً فقير چشم به ديار هستي گشود .
با گذشت زمان او پا به مدرسه گذاشت كانوني كه او را با همه چيز آشنا كرد ، در آنجا دنيايي ديگر بود ، دنيايي از تبعيض ها دنيايي از ستم ها ، از فاصله ها از فقر ها و از سرمايه داران خوك صفت،او در آنجا فهميد كه هر كس كمتر داشته باشد تحقير شود هر آنكه جامعه زرين تر در بر داشت مورد احترام قرار مي گيرد و گول خوردگان تا به كمر خم شده در برابرش تعظيم مي كنند .
و با دلي سرشار از ايمان و سينه اي پر از خشم دوره راهنمايي را پشت سر گذاشت و به دبيرستان وارد شد و ستم رژیم شاهنشاهي در اينجا به وضوح بيشتر و بيشتر مشاهده كرد.
در سال 1358 ديپلمش را گرفت و در آغاز آبان ماه 1358 به سمت ماشين نويس در اداره دارايي به كار مشغول شد و چون آرام نداشت و مي خواست در بين مردم باشد معلمي را پشت ميز نشيني ترجيح داد و در مدرسه آذر پيرا به تدريس مواد تجديدي دانش آموزان همت گماشت .
در اين موقع بود كه خبر جنگ تحميلي را شنيد اما چه مي توانست بكند هر روز نزد خدا دست به دعا به بر می داشت كه #شهادت نصيبش شود .
تا اينكه بار ديگربه بانك كشاورزي مراجعه و خواستار شغل ماشين نويسي شد و مدت دو هفته به شغلش مشغول بود و روساي اداره بخاطراخلاق و رفتارش و همچنين رضايت كامل آنها وي را به عنوان ماشين نويس رسمي به کار گرفتند .
وي خواهران و برادرانش را به مبارزه عليه دولت جور ستمگران مي خواند و مطالعه ي كتابهاي استاد شهيد مطهري را به آنها توصيه مي كرد.
از درآمدي كه داشت مقدار ناچيزي را به عنوان رفع احتياجات شخصي بر مي داشت و بقيه اش را به خانواده اش مي داد .
وقتي كه خبر #شهادت ياري را مي شنيد در دل به او مي گفت التماس دعا و شبانه روز با گريه و زاري در برابر معبودش خواستار مي شد كه هر چه زودتر به نزد خدايش بشتابد تا اينكه در 18 آذر سال 60 در بمباران مناطق مسکونی بعثيها متجاوز در محل كارش شربت شیرین #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🌹🌴