eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.8هزار عکس
18.1هزار ویدیو
370 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 چهل روز بعد از شهادت علی ، دخترم مائده به دنیا آمد . در تمام این پنج سال سعی کردم یک جوری جای خالی پدر را برایش پر کنم اما گاهی اوقات این کار خیلی سخت می شد. مدتی پیش که او را به خانه کودک برده بودم بیشتر بچه ها با پدرشان آمده بودند و این خیلی دخترم را اذیت کرد . صبح روز بعد که از خواب بیدار شد با گریه بهانه بابایش را گرفت . فهمیدم که خوابش را دیده . خواستم آرام اش کنم اما بی فایده بود . در حالی که هق هق می کرد گفت : « من اون رو دوست داشتم . چرا رفته؟ چرا من ندیدمش؟ چرا اون منو دوست نداشته؟!» . و من در جواب کودکم واقعا کم آوردم ... 🌷 🌷🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 چهل روز بعد از شهادت علی ، دخترم مائده به دنیا آمد . در تمام این پنج سال سعی کردم یک جوری جای خالی پدر را برایش پر کنم اما گاهی اوقات این کار خیلی سخت می شد. مدتی پیش که او را به خانه کودک برده بودم بیشتر بچه ها با پدرشان آمده بودند و این خیلی دخترم را اذیت کرد . صبح روز بعد که از خواب بیدار شد با گریه بهانه بابایش را گرفت . فهمیدم که خوابش را دیده . خواستم آرام اش کنم اما بی فایده بود . در حالی که هق هق می کرد گفت : « من اون رو دوست داشتم . چرا رفته؟ چرا من ندیدمش؟ چرا اون منو دوست نداشته؟!» . و من در جواب کودکم واقعا کم آوردم ... 🌷 🌷🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 چهل روز بعد از علی، دخترم مائده به دنیا آمد. در تمام این پنج سال سعی کردم یک جوری جای خالی پدر را برایش پر کنم اما گاهی اوقات این کار خیلی سخت می شد. مدتی پیش که او را به خانه کودک برده بودم بیشتر بچه ها با پدرشان آمده بودند و این خیلی دخترم را اذیت کرد. صبح روز بعد که از خواب بیدار شد با گریه بهانه بابایش را گرفت. فهمیدم که خوابش را دیده، خواستم آرام اش کنم اما بی فایده بود. در حالی که هق هق می کرد گفت: « من اون رو دوست داشتم. چرا رفته؟ چرا من ندیدمش؟ چرا اون منو دوست نداشته؟!». و من در جواب کودکم واقعا کم آوردم ... 🌷🌷🌺