❇️ #نهج_البلاغه | میانهروی در دشمنی
🔻 قالَ أمِیرُالمُؤمِنِینَ عَلَیهِالسَّلَامُ:
«أَبْغِضْ بَغِيضَکَ هَوْناً مَا؛ عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَکَ يَوْماً مَا».
✍️ امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمود:
در دشمنى با دشمن خود مدارا كن؛ شايد روزى، دوست تو گردد!
⚠️ در دشمنی با دشمن خود، حدّ نگه دار و نسبت به او کینهتوزی و پردهدری مکن. کسی از گردش ایّام خبر ندارد؛ شاید روزی بیاید که او از دوستان تو شود و تو از بدرفتاری با او شرمنده شوی.
📚 نهج البلاغه، حکمت 268.
#نهج_البلاغه
✨وَلاَ تَأْمَنَنَّ مَلُولاً
💠به انسانى که ملول و رنجیده خاطر است اعتماد مکن
📙حکمت 211
⭕️انجام مستحبات هنگام تمایل دل
#نهج_البلاغه
🌐إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.
❤️دل ها را روى آوردن و نشاط و پشت كردن و فرارى است ، پس آنگاه كه نشاط دارند آن را بر انجام مستحبّات واداريد و آنگاه كه پشت كرده بى نشاط است ، به انجام واجبات قناعت كنيد.
📙حکمت 312
💎محکم ترین وسیله نجات
#نهج_البلاغه
📿وَأَيُّ سَبَب أَوْثَقُ مِنْ سَبَب بَيْنَکَ وَبَيْنَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ
🟠و کدام وسيله مى تواند ميان تو و خداوند مطمئن تر از حبل الله باشد اگر به آن چنگ زنى و دامان آن را بگيرى
✍تعبير به حبل (ريسمان و طناب) اشاره به اين است که چون انسان بدون تربيت الهى در قعر چاه طبيعت گرفتار است، ريسمانى محکم لازم است که به آن چنگ زند و از آن چاه در آيد و اين ريسمان همان قرآن و اسلام و عترت است.
#نامه_31
❄️محدود بودن زندگى دنيا
#نهج_البلاغه
🪐وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَيْء قَدْراً، وَ لِکُلِّ قَدْر أَجَلا، وَ لِکُلِّ أَجَل کِتَاباً
🌎خداوند براى هر چيز اندازه اى قرار داده و براى هر اندازه اى سرآمدى و براى هر سرآمدى حساب دقيقى مقرّر داشته است
✍آرى! همه ذرّات اين عالم حساب دارد و همه چيز در لوح محفوظ ثبت است همان گونه که تمام موجودات اين عالم سرآمدى دارند که روزى فرا خواهد رسيد و عمرشان پايان مى گيرد و اين درسى است آموزنده براى همه انسانها که از يک سو بدانند زندگى پايدار نيست و از سوى ديگر بدانند که حساب همه از جمله اعمال آنها، به طور دقيق محفوظ است.
📘#خطبه_183
🌦#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نهج_البلاغه
◾️دو بیتی که حضرت امام رضا علیه السلام درباره مزار و مصیبت خود سرودند
🎤شهید#مطهری
بسم الله...
ـ
«اسم علی بردن، که کافی نیست؛ خود را منتسب به او دانستن، که کفایت نمی کند؛ ما که شخصیت های بزرگ تاریخ و پیشوایان دینی و انبیاء و اولیاء را فقط به عنوان یادگارهای تاریخی نمی شناسیم؛ این ها درسند؛ این ها الگویند؛ این ها دستگیر و راهنمای قدم به قدم زندگی اند.
ما چه درسی از این ها می گیریم؟ این، مهم است.
امروز امت اسلامی از امیرالمومنین و از وجود نبی مکرم اعظم اسلام (ص) و از دیگر بزرگان را ه روشن الهی چه درسی را باید بگیرد؟
کدام سرمشق را در زندگی باید عمل کند؟ این،مهم است.
با این نگاه،به امیرالمومنین باید نگاه کرد...!»
ـ
#امام_خامنه_ای_مدضلله_العالی
#امیر_المومنین_ع
#نهج_البلاغه
#کتاب_زندگی_به_سبک_جهادی
999K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نهج_البلاغه
▫️قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَأُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ; فَلاَ يَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَيْکُمْ عَمَلُهُ
🟤بدانيد) خداوند روزى را براى شما تضمين کرده و شما را به انجام (واجبات) امر فرموده، بنابراين نبايد نسبت به آنچه براى شما تضمين شده، در برابر آنچه بر شما واجب شده است کوشاتر باشيد»
✍و به عبارت روشن تر دو چيز در برابر ما وجود دارد يکى تحصيل روزى است و ديگرى انجام فرائض الهى. اوّلى را خداوند براى ما تضمين فرموده و دوّمى را بر عهده ما گذارده است بنابراين تمام همّت ما بايد مصروف دوّمى شود در حالى که قضيه بر عکس است و بسيارى از مردم تمام تلاش و کوشش و دقت و فکر خود را به صورت حريصانه اى صرف تحصيل معاش مى کنند و وظايف اصلى انسانى و الهى خود را به دست فراموشى مى سپارند.
📘#خطبه_114
#نهج_البلاغه
▫️ بالايمان يُعمَر العلمُ
💠 به وسيله ايمان ، عالم علم آباد مى شود
✍ ممکن است اشاره به دو نکته باشد
نخست اين که هر گاه انسان به آفريدگارى دانا و حکيم ايمان داشته باشد وآفرينش را هدفمند بداند يقين پيدا مى کند که چيزى در اين عالم بى دليل و بى هدف نيست و به دنبال آن تلاش مى کند علل و عوامل اشيا و اسرار پديده ها و آثار آن ها را دريابد ، به تعبير يکى از بزرگ ترين دانشمندان علوم طبيعى چيزى که دانشمندان بزرگ را وادار به تلاش براى کشف اسرار طبيعت در طول ساليان دراز مى کرد ، ايمان آن ها به هدفمند بودن آفرينش بود و اين که چيزى در اين جهان بى حساب و کتاب نيست ، ديگر اين که يکى از موانع علم و معرفت ، تعصّب هاى کور و کر و غرور و هوا هاى نفسانى است ولى هنگامى که ايمان آمد همه اين موانع برچيده مى شود و راه وصول به سرچشمه هاى ايمان هموار مى گردد
اضافه بر اين ، علم بى عمل علمى است ويران و هم سنگ با جهل و چيزى که علم را با عمل قرين مى کند و آن را آباد مى سازد ايمان است
#خطبه_156
🌦#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#نهج_البلاغه
▫️مَنْ أَمِنَ الزَّمَانَ خَانَهُ، وَمَنْ أَعْظَمَهُ أَهَانَهُ
🟠کسى که خود را از حوادث زمان ايمن بداند زمانه به او خيانت خواهد کرد و کسى که آن را بزرگ بشمارد او را خوار مى سازد.