🕊🌴🌹🍀🌹🌴🕊
#مادرانه
#خندهات آتش میزند دلخستهام را
وباز پریشان میشوم در #عطر لباست...
نازنینا گم شدهام در زمان و باز
خاطرم را در یادت آرام میکنم،
بخند تا #تعادلم بهم نریزد....
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#مادرانه
#خندهات آتش میزند دل خستهام را
و باز پریشان می شوم در #عطر لباست ...
نازنینا گم شدهام در زمان و باز
خاطرم را در یادت آرام می کنم ،
بخند تا #تعادلم بهم نریزد ...
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🌴🕊
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹
#مادرانه
#میم_مثل_مادر
#مادران_شهدا
دیدن عکست تمام سهم من است از تو
آن را هم جیره بندی کرده ام
تـا مبادا توقعش زیاد شود !
دل است دیگر، ممکن است فردا خودت را از من بخواهد.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🕊 🌹🥀
🌺🌷🥀🕊🥀🌷🌺
#مادرانه
#مادر_شهید
#شهیـد ڪه شوے
یڪبار #شهیـد می شوے
مـادر #شهیـد ڪه باشے، صدبار
و مـادر #شهیـد مفقودالاثر ڪه باشے، هر ثانیـه
باز آئینه، آب، سینے و چاے و نباٺ
باز پنجشنبه و یاد #شهدا با #صلواٺ
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴 🌷🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#مادرانه
#مادران_شهدا
و بیاختیار ....
چادرت را سر میکنی ....
و مسیر همیشگی خانه تا گلزار #شهدا را گریه میکنی.
#مادر_شهید!
فضای سینه نم گرفتهات فریادها دارد
و تو هق هق گریههای تنهاییات را فقط برای #شهیدت کنار گذاشتی
و کسی از آن با خبر نمیشود ...
وقتی که بر سر مزار #شهیدت میرسی و زانوان خستهات را امان میدهی،
وقتی قبری را که بالایش نوشتهاند
سرباز رشید اسلام را در آغوش مهربانیهایت میگیری،
این گریه است ...
که دیگر تحمل ماندن در قفس سینه را نمییابد و زمزمههای #لالایی روی لبانت گل میکند.
مادر همه ی ما ..... دعایمان کن
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🌹🕊🥀
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴
#مادرانه
#مادر_شهید
#شهید_والامقام
#حسین_افشاری
فقط ۲ قطعه استخوان ساعد از #حسین برایم آوردند!
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🥀🌴
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
کاش یکی بیاید و از واژهای بگوید که در قدوقواره نام #مادر باشد. کاش یکی بیاید و بگوید از انتظارهای #مادران چشمبهراه، از آنها که رفتند و ندیدن #پسر سهمشان شد، #مادرانی که رفتند و بعد از رفتن آنها پسرهایشان بازگشتند.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀 🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهیدان
#شهناز_حاجی_شاه
#محمدحسین_حاجی_شاه
#ناصر_حاجی_شاه
بهمن ٦١ برای گرفتن عکس به خرمشهر رفتم. بعد از آزادسازی و پاک سازی نسبی شهر، میشد به صورت محدودی وارد خرمشهر شد. در همان ایام بود که اولین گروههای ساکن خرمشهر میتوانستند تحت شرایطی به منطقه بیایند. توفیقی برایم شد تا همراه خانواده #شهدای اهل خرمشهر شوم. شب هنگام خواب، #مادرها که بعد از مدتها همدیگر را دیده بودند، خواب از سرشان پریده بود و با هم صحبت میکردند. پای صحبتهایشان نشستم. پیوندشان، خون #پسرانشان بود. بعضیهایشان برای حفظ خرمشهر جنگیده بودند و بعضی دیگر برای آزادی اش. یکی از مادرها خانم #حاجی_شاه بود. سه #فرزندش در خرمشهر #شهید شده بودند. آن سال آمده بود تا هم خانهاش را ببیند و هم به زیارت قبر #شهناز و دو #پسرش برود.
برایم از دخترش تعریف کرد. #شهنازش دروس حوزوی میخواند و در کلاسهای نهضت سوادآموزی معلم بود. هشتم مهر ٥٩، همراه دوستش، برای سنگرها غذا میبردند که هر دو با گلوله دشمن #شهید میشوند. برایم گفت که چطور خودش، #دخترش را کفن و دفن کرده است. بعد از #شهناز، به فاصله یک ماه، #محمدحسیناش را از دست میدهد. #محمدحسین سه سال از #شهناز بزرگتر بود. تا روز آخری که خرمشهر سقوط کرد، ماند و جنگید. پیکر #محمدحسین را پیدا نکردند. پسر بزرگش #ناصر هم بعد از آزادی خرمشهر در منطقه #شهید شد. آن شب، #مادرها شاعر شده بودند و لالاییهای فیالبداهه برای #پسرانشان میخواندند.
راوی:
مریم کاظمزاده ـ «عکاس»
🥀 🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهیدان
#اهل_تسنن
#رسول_و_حسین_مشهدی
به عنوان یک اهل سنت ، این انس و نزدیکی که با #حضرت_زهرا_س پیدا کردم بسیار عمیق است و همه ساله در مراسم عزاداری و میلاد با سعادت ایشان شرکت میکنم و ارادت فراوانی نسبت به این بانوی اسلام دارم و در همه مراحل زندگی از ایشان مدد و یاری گرفتهام .
هر دو فرزند من به خواست و انتخاب خودشان و رضایت قلبی پای در این راه گذاشتند و عشق به #شهادت در خون آنان جاری بود .
ما قائل به این هستیم که دفاع از اسلام شیعه و سنی ندارد و باید در این راه تمام هستی خود را بدهیم من اگر فرزند دیگری هم داشتم در این راه نثار میکردم .
هر دو فرزندان من در راه قرآن جان خود را فدا کردند و در این راه قدم گذاشتند و شیعه یا اهل سنت بودن برای آنها دلیل نمیشد که برای دفاع از وطن جان خود را فدا نکنند و نروند .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
🥀 🌴🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
خالهای قهوهای بزرگ و کوچک روی دستهایش مرتب کنار هم نشستهاند.
چروک روی دستهایش، حرفها روایت میکند. قدش خمیده شده است. دلتنگ که میشود، دلش را برمیدارد و به دیدن #پسر میرود، جایی کنج #بهشت. #مادر برای پسری که #مادر ندارد و گمنام است، #مادری میکند، برای پسرش #مادری میکند.
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀🌴🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#مادرانه
#سردار_شهید
#علی_سپیدبر
از دانشگاه زنگ زدند که علیآقا
قبول شد
بیاید نتیجهاش را بگیرید .
همان شب که پسرم از جبهه زنگ زد، قضیه را برایش گفتم .
گفت : مامان جان !
آن نتیجه به دردم نمیخورد .
من گریه کردم .
گفت : مامان !
تو برای درس من گریه میکنی !؟
پیش #حضرت_زهرا_س میخواهی چه بگویی ؟!
گفتم : آخر تو آن همه زحمت کشیدی و درس خواندی !
گفت : آن درس به دردم نمیخورد ؛ هر وقت که اینجا امتحان دادم و قبول شدم ،
به دردم میخورد .
گفتم : خدا پشت و پناهت باشد !
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🌹 💐🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#مادرانه
بیقراری #مادر_شهید
در قطعه #شهدای_گمنام
این سنگ قبری که تو میبینی
و روی آن نشانی از بی نشانی جوانی است
حاصل عمر یک مادر است ...
#مادران_شهدای_گمنام
#پنجشنبه_های_دلتنگی