💐🌺🌼🍀🌼🌺💐
#حدیث
#امام_صادق_علیه_السلام
هیچ #نوروزی نیست مگر آنکه ما در آن #روز منتظر فرج #قائم_آل_محمد_ص هستیم ؛ چرا که #نوروز از روزهای #ما و #شیعیان ماست .
💐 🌺🌼
💐🌹🕊🌺🕊🌹💐
#در_محضر_شهدا
#سردار_شهید
#علیرضا_موحد_دانش
مردم بدانيد كه در مكتب ما، #شهادت مرگي نيست كه دشمن بر ما تحميل كند. و اين آخرين پيام هر #شهيد است كه: «هميشه راه حسين(ع) باقي است و يزيديان بر فنا.»
#شهادت انتخابی است نه اتفاقی
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة
زنده و جاوید باد یاد #شهیدان ما
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🕊🌹
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺
#کرامات_شهدا
زماني بچه ها در #شلمچه پيكر يكي از #شهدا را كه از نيروهاي #غواص بود، كشف كردند....
اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند #پلاك آن #شهيد بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: #پلاك_شهيد كه پيدا نشد، پس پيكر #شهيد را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم.
صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك #غواص بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟»
من گفتم دنبال #پلاك_شهيدي مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، #پلاكش را هم پيدا مي كنيد».
صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك #شهيد را هم پيدا كردند.
راوي :
#بسيجي_گمنام
شادی روح #امام_راحل و شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐 🌺🍀
🍀💐🌹🕊🌹💐🍀
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#نوروز_در_جبهه
#قسمت_چهارم
اگر موقع نوروز و حلول سال نو بعد از عملیات بود، قضیه صورت دیگری داشت. عکس شهدای عملیات را سرسفره می چیدند، به سرلوله تفنگ ها پرچم سرخ می زدند، وصیت نامه یا نوار صدای دوستان در لحظات قبل از شهادت را سر سفره می گذاشتند، جای شهدا و مفقودالاثرها را خالی می کردند... بعد که دلهای داغدار جمع می شدند، برادرانی که جراحت سطحی تری داشتند و می توانستند روی پای خود بایستند می آمدند و با حضور فرمانده، روحانی و طلبه گردان شروع می کردند به نوحه خوانی و راه انداختن سینه زنی، سپس دعای توسل، که با سوز و گدازی خاص برگزار می شد و شب عید و تازگی زخم گویی بیشتر کبابشان می کرد.
#ادامه_دارد ...
🌺💐🍀
🌹🕊🌴🌺🌴🕊🌹
#جوانان_عاشق
دشمن #شیمیایے زدہ بود ...
ماسک نداشتم !
هرلحظہ نفسم تنگ تر و چشمانم بستہ می شد ...
دوید سمتم ؛ ماسکش را گذاشت جلوے
صورتم !!!
و خودش رفت کمک بقیہ بچہ ها ...
با یک چفیہ خیس رفت......
وقتے آمد ولے .....
دیگر آن #باباے قبل نبود براے #دخترکش ...
دیگر #نفسے نداشت براے حرف زدن با #نفس زندگے اش ....
نہ #نفسے براے حرف زدن
نہ پولے براے #درمان تب سوزان تاول
و نہ پولے براے #شرمنده نشدنش
مقابل #خانواده_اش .....
#ایثار_جوانان_دیروز
#مردان_بی_ادعا
🥀🕊🌹