eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42هزار عکس
18.2هزار ویدیو
371 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
༻﷽༺ 🌤 امروز ۴ اردیبهشت ‌۱۴۰۱ مصادف است با سالروز شهادت: 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🌻شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
اگرمدافعان حرم نبودن: ⭕️شهادت ۱۹ مدافع‌وطن در چهارم اردیبهشت ۱۳۸۸ توسط گروهک پژاک شامگاه جمعه ۴ اردیبهشت ۸۸ حادثه‌ای تروریستی در پاسگاه پلیس راه روانسر - پاوه توسط گروهک تروریستی پژاک به وقوع پیوست که در این حادثه سه‌نفر از عوامل این گروهک منفور، با حقه و نیرنگ وارد پاسگاه شدند و پس از منفجر کردن نارنجک‌هایی که با خود به همراه داشتند، راه را برای ورود دیگر عوامل این گروهک تروریستی باز کردند و سایر اعضای پژاک که خود را مخفی کرده بودند، پس از شنیدن صدای انفجار وارد پاسگاه شدند و دست به ترور ۱۹نفر از پرسنل انتظامی پاسگاه پلیس راه زدند. 🌹شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🌹 ✵اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد✵ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
امام صادق عليه السلام: سرنوشت (مُقَدَّر شدن)، در شب نوزدهم است و محكم ساختن، در شب بيست و يكم و امضا (حتمى سازى)، در شب بيست و سوم التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ، والإبرامُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ، وَالإِمضاءُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ الكافی جلد4 صفحه159 🌐شبکه رسانه ای مجمع هماهنگی نیروهای جبهه انقلاب استان قم
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا شرمنده‌ایم 😭😭😭😭 *💢صحنه‌های دیده‌نشده از* *مناجات عارفانه شهید جاویدالأثر* *مصطفی ردانی‌پور* فرمانده لشکر امام حسین(ع) *شب ۲۱ رمضان* *در جمع رزمندگان*
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 روزه‌داری در گرمای ۵۰ درجه شهر رومادیه آب سرد نداشتیم. گاهی بدون آب روزه می‌گرفتیم و برای افطاری مقداری آب برای نوشیدن داشتیم. همین مقدار آب هم بسیار گرم بود. بچه‌ها با ابتکار و خلاقیت خاصی شیشه‌های دارو را از سطل‌های زباله درمانگاه می‌آوردند و به دور آن پارچه می‌بستیم تا بتوانیم به این وسیله آن، آب خنک داشته باشیم. یکی از روزهای ماه مبارک در سال ۶۴ را خوب به یاد دارم. نزدیک به ۱۰۰ شیشه با پوشش پارچه، گوشه بازداشتگاه برای ۶۳ نفر گذاشته بودیم. همه چشم انتظار بودیم تا افطار شود و آب خنک بنوشیم. پنج دقیقه قبل از افطار، بعثی‌ها به داخل آسایشگاه ریختند و دستور دادند همه را بیرون از آسایشگاه بریزیم. لب‌های روزه‌دار اسرا با دیدن این صحنه، کویری‌تر شد. موقع افطار صحنه عجیبی رخ داد، بچه‌ها از تشنگی روی موزاییک‌های خیس زبان می‌کشیدند تا از باقی مانده‌های آب و نمناکی زمین حداقل بتوانند زبان و لب‌های خود را خیس کنند! هنوز که هنوز است موقع افطار موقع نوشیدن آب این صحنه را به خاطر می‌آورم. به سبب همین سرد بودن غذاها و نداشتن جایی خنک برای نگه‌داری آن‌ها، اسیران ایرانی دچار امراض گوارشی از قبیل اسهال خونی و غیره شدند، به همین دلیل بعثی‌‌ها به زور دهانمان را باز می‌کردند و قرص‌های مختلفی به داخل دهانمان می‌ریختند تا مثلاً ما را معالجه کنند ولی در اصل می‌خواستند تا ما روزه‌های خود را افطار کنیم. راوی : شادی روح و و سلامتی و 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀 بسیاری از ، با زبان روزه شدند. برخی از رزمندگان ، سهمیه ناهارشان را می گرفتند، اما آن را به هم رزم هایشان می دادند و خودشان روزه می گرفتند. اولین بار که در جبهه رفتم، نزدیک بود. که رسید، به اتفاق چندین تن از هم رزم هایم، به محل برگزاری مراسم رفتم. از مجموع ۳۵۰ نفر افراد گردان، فقط بیست نفر آمده بودند. تعجب کردم. شب دوم هم همین طور بود. برایم سؤال شده بود که چرا بچه ها برای نیامدند، نکند خبر نداشته باشند. از محل برگزاری بیرون رفتم. پشت مقر ما بود که و تل زیادی داشت. به سمت حرکت کردم، وقتی نزدیک رسیدم، دیدم در بین هر ، رزمنده ای رو به قبله نشسته و را روی گرفته و زمزمه می کند. چون صدای مراسم از بلند گو پخش می شد، بچه ها صدا را می شنیدند و در و حفره ها، با خدای خود و می کردند. بعدها متوجه شدم آن بیست نفر هم که برای مراسم عزاداری و آمده بودند، مثل من تازه وارد بودند. این اتفاق یک بار دیگر هم افتاد. بین دزفول و اندیمشک، منطقه ای بود که درخت های پرتقال و اکالیپتوس زیادی داشت، ما اسمش را گذاشته بودیم جنگل. نیروهای بعثی بعد از آنکه پادگان را بمباران کرده بودند، نیروهایشان را در آن جنگل استتار کرده بودند. آنجا دیگر نداشت، اما بچه ها خودشان کنده بودند و داخل آن می رفتند و در عجیبی با خدا و می کردند. 🏴 🕊🥀