eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
18.3هزار ویدیو
372 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🌺🍀🌼🍀🌺💐 وجود شخص مؤمن براى دیگر مؤمنین برکت و سبب رحمت مى‌باشد و نسبت به کفّار و مخالفین حجّت و دلیل است . 📚 تحف العقول ، صفحه ۴۸۹ 💐 یازدهمین اختر تابناک ولایت و امات 💐 💐 💐 🍀 🌺💐
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 دانش آموزان عزیز ، درس بخوانید و در درس خواندن کوتاهی نکنید و بدانید اگرخدای ناکرده در درس خواندن کوتاهی کنید در روز قیامت در پیشگاه خداوند و ولی خدا امام عصر (عج) و خانواده شهداء و خود شهداء و اسراء و مجروحین و معلولین شرمسار و سرافکنده هستید . 🌹 🕊 🌹 🌹 🕊 🌹🌴
🍀🌸🌺🌼🌺🌸🍀 شد ربیعُ الثانی و فصل شور ِ دلبری نغمه ی عالَم شده یا امام ِ عسگری ای امام ِ عالمین از همه خوبان سری بر فَلَک مولایی و از مَلَک دل می بری ای گل پیغمبری،یا امام ِ عسگری آیه ای از کوثری،یا امام ِ عسگری آمده ای عاشقان،نخل زهرا را ثمر شد ز الطاف ِ خدا،حضرت ِ هادی پدر آمده آنکه بُوَد دَه صدف را چون گوهر من مدیحه خوان شدم بهر ِ تو با چشم ِ تر میلاد با سعادت ، 🌺🌼 🌼🌺 🌺 💐🌼
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 یکى از روزها ، در منطقه عملیاتى « والفجر یک » در ارتفاع 112 فکه، محورى که نیروهاى گردان خندق لشکر 27 حضرت رسول صلى‌الله علیه وآله وسلم، عملیات کرده بودند، صحنه بسیار عجیبى دیدم که برایم جالب و تکان دهنده بود. از دور پیکر را دیدم که آرام و زیبا روى زمین دراز کشیده و طاق باز خوابیده بود؛ سال 72 بود و حدود 10 سال از مى‌گذشت؛ نزدیک که شدم، از قد و بالاى او تشخیص دادم که باید باشد حدود 17 - 16 ساله. بر روى پیکر، آنجا که زمانى قلبش در آن مى‌تپیده، برجستگى‌اى نظرم را به خود معطوف کرد؛ جلوتر رفتم و در حالى که نگاهم به استخوانى و اندام اسکلتى‌اش بود، در گودى محل چشمانش، دیدگانش را مى‌خواندم، آهسته و با احتیاط که مبادا ترکیب استخوان‌هایش بهم بریزد، دکمه‌هاى لباس را باز کردم؛ در کمال حیرت و تعجب، متوجه شدم یک و زیر لباسش گذاشته بوده؛ کتاب پوسیده را که با هر حرکتى، برگ برگ و دستخوش باد مى‌شد، برگرداندم؛ که 10 سال تمام، با همراه بوده است، فیزیک بود. یک که در صفحات اولیه آن بعضى از دروس نوشته شده بود؛ که لاى دفتر بود، ابهت خاصى به آنچه مى‌دیدم، مى‌داد؛ نام بر روى جلد کتاب نوشته بود. مسئله‌اى که برایم خیلى جالب بود، این بود که او قمقمه و وسایل اضافى همراه خود نیاورده و نداشت، ولى کسب علم و دانش آن قدر برایش مهم بوده که در بحبوحه عملیات و را با خود جلو آورده بوده تا هرجا از رزم یافت، را بخواند. شادی روح و بالاَخص دانش آموز 🌹 🥀🌴
🌹🌴🕊🌷🕊🌴🌹 بِسْمِ رَبِّ الشُهداء ... سـلام بـر که ‌چشمشان ‌به ‌در است و پسر نیامده ‌است . سـلام بـر شــبِ سـردِ مـدافـعِ حــرمی که عمـرِ او به ره عمـه جان سر آمده است شادی روح و سلامتی و طول عمر 🌹 🌹🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 در لحظات اول اسارت ما یک گوشه ای نشستیم و آنها مشغول کار خودشان بودند. تصمیم گرفتیم شناسایی ندهیم و تمام مدارکمان را در خاک پنهان کرده یا پاره کردیم. حتی آن لحظه هم متوجه نشدند که شهید تندگویان وزیر هستند.ما را سوار یک کامیونی که از بوشهر برای جبهه کفش فرستاده بود کردند. قبل از اینکه ما را سوار کامیون کنند راننده آن را کشتند و کمک راننده ه اش را اسیر کردند. راوی : 🕊 🕊 🌹 🥀🕊
🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷 نامه ای به همیشه در خاطرمان می ماند از نمی رود که چگونه رفتی بر تن ... بر کف ... بر کمر... بدون ذره ای ... من اما امروز هزاران دارم برای کاری که می دانم ذره ای در آن وجود ندارد وقتی می رفتی می خواهم بدانم به چه چیز میکردی ؟؟! الفبای کدام را آموختی ؟؟! که من نیاموخته ام !! که نمی دانم !! سر کدامین نشستی ..؟! کدامین تو را آموزنده بود ؟؟!! که با به جنگ با دشمن رفتی تو این همه و را به یکباره از کجا آورده ای که من ذره ای از آن را در نمی یابم . تو همانی که در باره اش فرموده : ما ... آری تو کسی که اینگونه به جنگ دشمن می رود نفسش را کرده زندگیش را کرده 🇮🇷🕊🇮🇷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊💐🌴🕊🌴💐🕊 فرمانده گروهان در گردان های انبیاء و چهارده معصوم (ع) 💐 💐 شادی روح و و سلامتی هشت سال دفاع مقدس و 🌺🕊💐
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 احمد مختاری، مجتبی سعیدی و علی سراج از عشایر مهدیشهر استان سمنان راهی جبهه می‌شوند. در بحبوحه جنگ، هر سه رفیق شفاعت‌نامه‌ای می‌نویسند و هر سه آن را امضا می‌کنند : اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان می‌بندیم بر اینکه هرکدام از ما سه تن به درجه رفیع شهادت نائل آمد، دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که از گناهان دو تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند از دو تن دیگر شفاعت نماید . مجتبی سعیدی ۲۵ فروردین ۶۵، علی سراج ۲۶ دی ماه ۶۵ شهید شدند و احمد مختاری در عملیات مرصاد و در واپسین روز‌های جنگ خودش را به دو رفیق شهیدش می‌رساند . 🇮🇷 🕊🇮🇷
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 رضا بچه ای دو روزه بود که من شهادت او را در رویا دیدم ، وقتی این بچه در بغلم شیر می خورد یک تصویر روی دیوار باز شد و در این تصویر دیدم که رضا در همین سنی که شهید شده قرار دارد و به شهادت رسیده است بدون اینکه جنگی در میان باشد و آن زمان موضوع جنگ و انقلاب در مملکت مطرح نبود . هرقدر که رضا رشد می کرد، فکر شهادت فرزندم در ذهنم بیشتر خطور می کرد تا اینکه جرقه های پیروزی انقلاب زده شد و رضا هشت سال داشت، اما در این سن فعالیت زیادی می کرد . راوی : 🇮🇷🕊🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا