#اطلاع_رسانی
🌷 با عرض سلام خدمت شما خادمین و رهروان راه شهدا
✨ با توجه به سوالات خادمین در مورد نحوه ورود به صفحه شخصی در سامانه خادمین و اخطار سامانه، به اطلاع می رساند پس از وارد نمودن آدرس سامانه خادمین شهدا khademin.koolebar.ir در مرورگر فایر فاکس، طبق تصویر فوق اقدام نموده و پس از وارد نمودن نام کاربری و رمز ورود، وارد صفحه شخصی خودتان بشوید.
با تشکر
#خادم_مثل_قاسم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#راهیان_نور
🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇
@khademinekoolebar
فرم معرفی نامه روحانی-پاسدار.pdf
406.6K
💠 با سلام خدمت داوطلبین گرامی #خادمی_شهدا
🔸با توجه به مشکل داوطلبین در زمان دریافت #فرم_معرف از سامانه؛ #فرم_معرف را از همین جا دریافت نمایید.
🔻پس از #دانلود #فرم_معرف را بر روی کاغذ a5 پرینت گرفته (نیاز به پرینت رنگی نمی باشد و پرینت ساده کفایت می کند) و به یک #پاسدار؛ یا یک #روحانی و یا یک #معتمد_محلی بدهید تکمیل نماید و در زمان #مصاحبه با خودتان همراه داشته باشید و تحویل #مصاحبه_گر نمایید.
🔺لازم به ذکر می باشد #تکمیل #فرم_معرف توسط یک #معرف کفایت می کند و نیاز به #تکمیل توسط دو معرف نیست.
✅ همچنین نیازی به #دانلود و #تکمیل #فرم_سلامت نیست.
#راهیان_نور
#خادم_الشهدا
#منا_اهل_البیت
#خادم_مثل_قاسم
🔶کمیته مرکزی خادمین شهدا👇
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅┄
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@khademinekoolebar
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•
بسیجی باید کاری کنه
که حتی خونهشم بشه پایگاه بسیج
حتی محل کارشم بشه
پایگاه #بسیج
#حسین_یکتا
بیرقی که در علقمه ماند،
عصر جمعهای بر دوش مهدی فاطمه
به سمت حرم برخواهد گشت.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسین_یکتا
باور داشته باش
که کوچکترین محبتها
از ضعیفترین حافظهها
پاک نمیشود!
#توئیت
#حسین_یکتا
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی از مسیرهای به ظاهر دور، اگر قصد هجرت و رحلت به سمت خدا کرده باشیم، نزدیکتر از مسیرهای به ظاهر نزدیکه! مهم اینه که جاده جادهی سیرِ الی الله باشه... . «و أن الراحل الیک قریبالمسافة»
#حسین_یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به موقع و برکتی عمل کن!
#حسین_یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خون شهدا داره اثر میکنه...
#حسین_یکتا
برای نفس خودتون نقشه بکشید
وگرنه نفس برای شما نقشه میکشه.
#مراقبه
#حسین_یکتا
بیمارستان شهید لبافینژاد تهران بستری بودم. قرار بود چشمم را تخلیه کنند و کردند. مجید تا شنید خودش را رساند.
تا میخواستم از تخت پایین بیایم زیر بغلم را میگرفت. با پانسمان قلنبه روی چشمم، داخل حیاط بیمارستان قدم میزدم و مجید هم پا به پایم.
این قدر از ترس افتادن نگاهش به نامحرم سرش را پایین میانداخت که خندهام میگرفت.
سر به سرش گذاشته، میگفتم: من با همین یک چشم، هم باید تو را راه ببرم و هم مواظب باشم که به در و دیوار نخوری!
#شهید_مجید_صنعتی
#حسین_یکتا