استاد شهریار؛ شاعر شیرین سخن آذربایجان، شبنشینیهای زمستان و نقل داستانها و روایات را در منظومه پایدار «حیدربابایه سلام» چنین به تصویر منظوم کشیده است:
قــــاریننه گئجـه نــاغیل دینـــده ( آن زمانکه مادر بزرگ شبها قصه تعریف میکند)
کولک قالخوب قاپ باجانی دوینده (و آن هنگام که برف و بوران بلند شده و خود را به درو دیوار میکوبد)
من قــاییدوب بیرده اوشــاق اولیدیم (ای کاش دوباره به گذشته باز میگشتم و بچه میشدم)
بیر گول آچوب اوندان سورا سولیدیم (و مانند گل میشکفتم و بعد از آن پژمرده میشدم)
در میان عامه مردم نیز «بایاتی»ها و اشعار منظوم متنوعی رواج دارد که از جمله آنها میتوان به این «بایاتی» اشاره کرد:
چیله چیخار بایراما بیر آی قالار (وقتی چله تمام شد یکماه به عید باقی میماند. (منظور چله کوچک است)
پینتی آرواد قوورمانی قـــورتارار (زن بدسلیقه گوشتهای ذخیره شده خود را تمام میکند)
گئدر باخار گودول ده یارماسینا (به بلغورهای انبار روی میآورد)
باخ فلکین گردش و غوغاسینا (نظاره کن گردش و غوغای فلک)
#یلدای _وطن