هدایت شده از واحد معماری و شهرسازی مصاف
📌 نقد و بررسی دیدگاه مکاتب فکری پیرامون شناخت شناسی
📝 بررسی و ارزیابی دیدگاه شک گرایان
🔸 با پذیرش نوادری از خطا پذیری حواس پنجگانه در ادراک عالم طبیعت در نقطه مقابل میلیاردها تجربه واقعی هر انسان در طول زندگی خود و انسانها در مسیر تاریخ داشته و دارند که آن را از فطرت واقعیت های خارج آگاه نموده و محفوظ داشته و از فواید و لذت های آن آگاه و برخوردار نموده است.
🔸 در صورت پافشاری شکاکان بر نظریات خود میتوان آنها را با یکی از خطرات حسی ، نظیر فرو کردن یک سوزن به بدن آنها ، یا نزدیک نمودن آنها به حرارت آتش ، واقعیت های حسی نظیر احساس درد و گرسنگی و تشنگی را به آنها یاد آوری نمود
🔸 از نظر منطقی نیز به شکاکان ، که می گویند : سراب را آب دیدن ، دلیل خطا ناپذیری حواس است ، میتوان گفت پس شما حداقل آب را میشناسید ، آنجا که تشخیص میدهید، سر آب ، آب نیست و شکاک مطلق نیستید .
🔸 از منظر اسلامی ضمن پذیرش نوادری از خطاپذیری حواس در ادراک عالم دنیا و طبیعت خداوند متعال غير از حواس ، درسی ، ابزار بسیار قوی تری نظیر عقل و قلب را به انسان داده است ، که با بهره برداری از آنها خطا پذیری میتوان خطا پذیری حواس را جبران نمود و دلايل آنرا تشخیص داد و سیر تکاملی انسان را ، از قوه به فعل تحقق بخشید و به ادراک بدیهیات اولیه عقلی و فلسفی، نظیر علت داشتن هر معلولی یا بزرگ بودن کل از جزء راه یافت.
🔸 شک به ادراکات درونی و روحی انسانها ، که حضوری و بدیهی است ، نظير احساس غم و شادی وحیات ، نیز راه ندارد
🔸 نکته بسیار مهم دیگر از منظر اسلامی ، وجود دو نوع هستی است ، موجودی که هستی است ، موجودی که هستی آن بالذات است که به آن واجب الوجود می گویند و موجوداتی که تجليات آن موجود هستند و به آنها ممکن الوجود می گویند. مانند نور خورشید و نور ماه ، که نور خورشید از ذات خودش می باشد و نور ماه تجلی و انعکاس نور آن است.
🔸 انسان که خود بالقوه کاملترین تجلی ذات الهی میتواند باشد ، ولی بدلیل محدودیت وجودی ، نمیتواند احاطه ادراکی به وجود لایتناهی و نامحدود الهی داشته باشد ، اما با ابزار قلب و ادراک شهودی ، میتواند در نهایت به مشاهده وجه رب نائل گردد. این مرتبه عالی از ادراک را عرفای اسلامی ، مقام حیرت مینامند . و مقام حیرت کاملا ، مقابل شکاکیت است ، در این مقام ، عارف از ادراک و احاطه وجودی ذاتي الهي ، پر خود به عالیترین مقام یقین و در عین حال حیرت از مشاهده پروردگار خود می گردد.
📌 دکارت (پدر فلسفه مدرن)؛ شک دکارتی شکی است که بنای فلسفه رنه دکارت بر آن نهاده شده است و بنای معماری مدرنیته هم سوار بر همین فلسفه دکارتی است.
#مبانی_نظری_معماری
💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف
💠 @masaf_memari
هدایت شده از واحد معماری و شهرسازی مصاف
🔶 کتاب محمد (رسول الله) برای معماران
🔸اساساً معماری با ساختمانسازی متفاوت است و تفاوت این دو به نگاه پشت سر معماری باز میگردد و به همین علت است که هر مکتبِ معماری، آفریده شده یک مکتب فکری و یا ایدئولوژی است.
🔸 به تازگی تفکر پشت مکاتب معماری دارای اهمیت والاتری شده و کتابهای زیادی در این زمینه چاپ شده که از معروفترین آنها، ترجمه ده جلد کتاب با موضوع "اندیشمندان (همچون فروید و نیچه و کانت و...) برای معماران" است و این مسئله بسیار حائز اهمیت و ارزشمندی است که باعث میشود معماری در ایران به جایگاه واقعی خود نزدیکتر شود.
🔸 اما سوال اساسی اینجاست؛ در جهانبینی جامعهی تخصصی معماری، نظر هایدگر و کانت و... برای معماران قابل قبول است! در حالی که نگاه حضرت محمد رسول الله یا همان نگاه اسلام و قرآن برای معماران قابل پذیرش نیست!
نعوذ بالله به هیچ عنوان رسولالله صل الله علیه و آله با این متفکران نه تنها در یک تراز نیستند، حتی اصلاً قابل قیاس نیستند، اما برای اینکه درد مشخص شود باید مثال بزنیم تا نگاه تبعیضانهی این جامعه به این دو تفکر کاملاً مشخص شود.
🔸 آیا حضرت رسول صلی الله علیه وآله مکتب معماری بهوجود آورده؟
برخی میگویند حضرت رسول صلی الله علیه وآله (بخوانید قرآن و اسلام) نمیتواند پشتوانهی فکری یک مکتب معماری باشد، چراکه در قرآن از معماری صحبتی نشده است!
🔸 بگذارید نگاهی به فیلسوف آفریننده مکتب مدرن یعنی کانت بیاندازیم، آیا کانت معماری بیان کرده؟ خیر، هیچ فیلسوفی این کار را نمیکند و اگر کند اشتباه است، چون مبانی فکری، ذهنی هستند نه عینی! در واقع معماران در جایگاه یک مبدل مبانی به معماری پا به میان میگذارند و نگاه و جهانبینی فلاسفه و علما را به عنوان پشتیبان فکری معماری خود در نظر میگیرند و آن را به معماری تبدیل میکنند.
🔸 آیا قوس و گنبد اسلامی است؟
برخی قوس و گنبد را از المانهای تفکیک ناپذیر معماری اسلامی میدانند و چون این المانها به قبل از اسلام بازمیگردد، میگویند: پس مشاهده کنید که اسلام معماری نیاورد! پس معماری ایران، ایرانی است نه اسلامی!
اساساً مکاتب فکری قرار نیست معماری بیان کنند، بلکه این نگاه از بنیاد اشتباه است. معماری از لحاظ شکل و فرم و رنگ که متعلق به سبک خاصی نیست! یا روی اشکال و فرمها که ننوشتند اسلامی یا مدرن یا پست مدرن! بلکه این اشکال، فرمها و رنگها؛ ابزار معماری برای بیان مکاتب فکری میباشند که هر کدام از این سبکها میتوانند از هر کدام از این ابزار استفاده کنند. لذا این اشکال متعلق به سبک خاصی نیستند و نخواهند بود!
🔸 آیا مکتب اسلام پاسخگوی معماری امروزی هست؟
حالا ممکن است برخی بگویند نگاه قرآن متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش است و برای این زمانه قابل بسط نیست که باید در جواب بیان کنیم:
در طبیعت، پدیدهها متغیرند نه قانونها و اسلام. مبانی نظری قانون است نه پدیده!
برای همین است که نه تنها جهانبینی اسلام، بلکه نگاه افلاطون و ارسطو نیز که دو برابر اسلام سابقه دارند هنوز که هنوز است قابل پذیرش و مورد استفاده است و تقریباً میتوان دیدگاه غالب فلاسفه شرقی و غربی را ذیل دیدگاه همین دو بزرگوار دانست برای همین است که این دو استاد بزرگ، به پدران فلسفه شهرت پیدا کردهاند.
🔸سخن آخر
سخن آخر اینکه چنانچه منصف باشیم حداقل نعوذبالله پیامبر (بخوانید همان سخن خداوند و قرآن و روایات) را در حد کانت که آفریننده مکتب مدرن است و امثال کانت، میپذیریم و از نگاه قرآن و اسلام و سنت معصومین نیز در معماری به عنوان یک مکتب فکری تمام عیار که نه مثل مکاتب دیگری که هر چند دهه تغییرات اساسی میکنند، بهره میگیریم.
#مبانی_نظری_معماری
💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف در:
تلگرام | ایتا | توییتر | اینستاگرام
هدایت شده از واحد معماری و شهرسازی مصاف
🔶 فرمالیسم و هنر برای هنر
🔸 نظریهی «هنر برای هنر» ناظر بر این امر است که اصولاً هنر هیچ گونه دغدغهای نسبت به محتوا و پیامی که در ورای تکنیک و قواعد زیباشناختی مستتر است ندارد و در اصل هنر واقعی، هنری فارغ از دغدغهی محتواست و این هنر هیچ مدلولی الا خودش ندارد. نتیجهی این روند به فرمالیسم یا پیدایش فرم ناب منجر میشود که غایت آن حظ زیباشناختی صرف است تا انتقال پیام فرهنگی به مخاطب.
🔸 بنیادهای این روش در تحلیل کانت از فرم نهفته است. تا قرن هجده آثار هنری و به طور کلی هنر بر حسب کارکرد آن به عنوان وسیلهای برای تحصیل دانش یا تقویت مبانی مذهبی مورد ارزیابی قرار میگرفت. کانت برای نخستین بار هنر را بر حسب ارزش گوهری آن تحلیل کرد و گفت ارزش اثر هنری را نباید صرفاً بر حسب اعتبار معرفتی یا اخلاقی و یا عملی آن مورد توجه قرار داد، بلکه باید داوری هنری را از فرجامها و اغراض دیگر رها ساخت و تأکید کرد که تجربهی هنری به طور کلی واجد خودپایندگی و استقلال است. وقتی ما اثر هنری را میستاییم، ستایش ما به گوهر ذاتی اثر معطوف است. غایت هنر در درون اثر هنری است. کسانی چون کلایو بل
(۱۸۸۱-۱۹۶۴)، راجر فرای (۱۹۳۴-۱۸۶۶) و کلمنت گرینبرگ (۱۹۰۹) در غرب این رهیافت را مبنای پژوهش خود قرار دادند. (محمد ضیمران، ۱۳۷۷).
🔸 شهید مطهری اصولاً اصالت مطلق را برای فرم قائل نیست و فرم هنری را غایت خود فرم نمیداند، ضمن آن که در کنار فرم محتوا را نیز موجد زیبایی میداند. او با طرح حافظ به مثابه یک متفکر عمیق، یک کشاف و یک عارف الهی میکوشد رمز جاودانگی غزلیات او را نشان دهد. او با طرح غزلیاتی ناب از حافظ میکوشد اثبات کند محال است حافظ صرفاً با تسلط بر تکنیک و صناعات شعری قادر باشد چنین غزلیاتی هنرمندانه خلق کند. (مطهری، تماشاگه راز). به عقیدهی او تنها صنایع شعری سبب ایجاد زیبایی نمیشود، بلکه «معانی این الفاظ [نیز] هست که روح را به سوی خود جذب میکند».
🔸 با مرور آثار بعضی شعرا، خاصه شعرای معاصر که کوشیدهاند خود را از قراردادهای دست و پاگیر شعر عروضی خلاص کنند، میبینم که زیبایی شعر آنها صرفاً به دلیل صنایع کلامی مانند قافیه نیست، بلکه محتوای این آثار است که به سبب خیال انگیزی در مخاطب و سوق او به دنیای خیالی موجبات زیبایی را فراهم میکند. شعر صدای پای آب "سهراب سپهری" به نثر نزدیکی بیشتری دارد تا شعر، اما نفوذ و زیبایی آن از بسیاری از اشعار به سبک سنتی که بر صناعت کلامی استوار است، بیشتر است.
🔸 واقعیت این است که اگر صناعات کلامی و موسیقی مکنون در عبارت به تنهایی موجد زیبایی میشد، تمام اشعار و نثرها به سمت بیمعنی بودن گرایش پیدا میکرد و برای شنونده تفاوتی نمیکرد که شعر یا قطعهی ادبی زیبا دارای معنی و پیامی هم باشد. استاد مطهری از زیبایی قرآن و کلام حضرت امیر (ع) مثال میآورد که گذشته از فصاحت و موسیقی آنها که سبب زیبایی شده، محتوای آنها نیز به شدت در ایجاد زیبایی دخیل است.( مطهری، آشنایی با قرآن فلسفه ی اخلاق).
#مبانی_نظری_معماری
💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف:
گپ | سروش | ایتا | تلگرام | اینستاگرام
هدایت شده از واحد معماری و شهرسازی مصاف
🔶 کمال هنرمند
🔸 در تمدنهای سنتی، هدف هنر یا صناعت، نفس هنر، نمایش زیبایی اثر یا مهارت هنرمند نیست؛ بلکه هنر و پیشه، بهانهای است برای خودسازی، پالايش و سلوک معنوی هنرمند. این مهم در تمدنهای گوناگون قابل مشاهده است به نقل از سوزوکی، محقق بودائیسم و ذن، «غرض از مطالعه هنر، روشن شدن و بیداری دل است نه هنر برای هنر. اگر هنر نتواند به چیزی ژرفتر و بنیادیتر راه یابد...حیف از آن عمر که به آموختن آن صرف شود» (سوزوکی، ۱۳۷۸: ۱۴)
🔸 مهمترین اصل در هنروری در آیین فتوت، «رسیدن به کمال نیستی و بیخودی است. سالک بیوقفه بر استحالههای درونیاش ادامه میدهد تا هرچه از آنِ او نیست، نابود شود» (موسوی گیالنی و شکیبادل، ۱۳۹۵: ۲۱۴).
#مبانی_نظری_معماری
💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف در:
تلگرام | ایتا | توییتر | اینستاگرام
هدایت شده از واحد معماری و شهرسازی مصاف
🔶 زیبایی و تناسب در کلام علامه طباطبایی
🔸 از گذشته تاکنون، فرمهای اصلی زیبایی را نوعاً نظم و تناسب میدانستهاند (هنفلینگ/۶۳).
در نظر افلاطون، زیبایی عبارت است از:
«اندازه و تناسب که هم نسبت به زیبایی محسوس و هم در مورد زیبایی فوق محسوس به کار میرود.» ارسطو نیز در برخی تعبیرات خود، زیبایی را اندازه و نظم میداند. (مددپور، ۲/۱۸۲، ۲۴۱ و ۲۴۲)
🔸 به نظر میرسد علامه طباطبایی نیز به همین نظر گرایش دارد که زیبایی همان تناسب اجزاست. البته او در کنار تناسب اجزا، تناسب مجموع آنها با هدف وجودی آن شیء را نیز مورد توجه قرار داده است و آن را از عناصر حُسن و زیبایی میداند. وی مینویسد:
«حقیقت حسن و زیبایی آن است که اجزاء یک چیز نسبت به هم سازگار باشد و نیز مجموعه این اجزاء با هدف و غرضی که خارج از حدود آنهاست، همساز باشد. بنابراین زیبایى چهره به معناى متناسب بودن اجزاء آن مانند چشم، ابرو، بینى و دهان است و حسن عدالت، سازگاریاش با غرضى است که در یک جامعه مدنی دنبال میشود. به این گونه که هر صاحب حقى به حق خود برسد و همچنین است حسن هر چیز دیگر.» (طباطبایی، ۱۶/۲۵۴)
🔸 علامه طباطبایی در جای دیگر مینویسد:
«بازگشت زیبایى در نهایت به آن است که یک چیز با آنچه از نوع او به طور طبیعی انتظار میرود، سازگار باشد. پس زیبایى صورت یک انسان برگشتش به آن است که هر یک از اعضاى صورت از چشم، ابرو، گوش، لب، دهان، گونه و دیگر اجزاء طورى آفریده شده باشند و یا به رنگ و صفتى باشند که هم تکتک آنها جا دارد آن طور باشد و هم در نسبتسنجی با یکدیگر. اینجاست که نفس و دل بیننده چهره، مجذوب آن مىشود و در صورتى که چنین نباشد با توجه به اختلاف اعتباراتی که در نظر گرفته میشود به جاى زیبایی به زشتی و بدترکیبی متصف میشود.» (همان، ۵/۱۰)
#مبانی_نظری_معماری
💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف در:
تلگرام | ایتا | توییتر | اینستاگرام