eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
13.8هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
36.3هزار ویدیو
317 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️امام سجاد عليه السلام: 📩در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سید و سرور مردم پرهیزکاران خواهند بود. 📚مشكاةالانوار، ص۲۳۲ 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
17.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 👇 سید بن طاوس در مهج الدّعوات از حضرت امیرالمؤمنین‌ علیه السلام نقل کرده است که حضرت رسول‌ صلى الله علیه وآله این دعا را تعلیم من نمود و امر کرد مرا که براى هر شدّت و رخا این دعا را بخوانم و تعلیم نمایم به خلیفه بعد از خود و ترک ننمایم این دعا را تا حقّ تعالى را ملاقات نمایم و فرمود که یا على هر صبح و شام این دعا را بخوان که گنجى است از گنجهاى عرش الهى. به جهت دفع بلا، شر دشمنان و فتنه ها از عزیزان و خانواده ی خود هر روز این دعا رو قرائت می‌کنیم که توصیه مؤکد بزرگان است. حتما هر روز خوانده شود و در آن کوتاهی نفرمائید ♨️ متن و صوت 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
3.mp3
6.64M
کتاب صوتی " من ، محمدعلی رجایی" " زندگینامه داستانی شهید رجایی" نویسنده : نشر : شاهد تولید ایران صدا با صدای 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
📚نماز جماعت به امامت کنیز مست ولید بن یزید در سال ۱۲۵ هجری قمری به خلافت رسید. او به شراب‌خواری شُهره بود و دستور داد در دارالخلافه حوضی از شراب برایش بسازند! شبی در حالی که مست بود، با کنیز خود هم‌بستر شد. هنگام سحر، صدای اذان صبح را شنید.  عمامه خود را بر سر کنیز نهاد و عبایش را به دوش او انداخت و دستور داد که کنیز، صورت خود را بپوشاند و به جای او به محراب نماز رفته و نماز جماعت بخواند. کنیز هم اطاعت امر کرد و با همان حالت مستی و جنابت به مسجد رفت. هوا تاریک بود و کسی متوجه قضیه نشد و مردم هم به کنیز مست، اقتدا کردند و نماز خواندند. یک سال بعد و پس از قتل ولید بن یزید، با اعتراف کنیز و اطرافیان، این راز، آشکار شد و مردم شام تازه فهمیدند که در یک نماز صبح، به کنیز مست ولید اقتدا کرده‌اند! 📚الاغانی(چاپ دارالفکر)جلد ۶، صفحه ۵۷ 📚حیاة الحیوان الکبری، جلد۱، صفحه ۱۰۸ @masafe_akhar
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 📛کلیپ بسیار تکان دهنده چرا انسان وقتی می میرد چشم و دهانش باز می ماند و بسته نمی شود؟؟!! ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ @masafe_akhar
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃کلیپ.عذاب قبر مرد گناهکار وقتی مارهای خشمگین منتظر جنازه هستند تا به آن حمله ور شوند. سبحان الله... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امام صادق (علیه السلام): همانا خوش خویی گناه را می گدازد، همچنان که آفتاب یخ را و بدخویی کردار را تباه می سازد، همچنان که سرکه عسل را. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله): چهار چیز است که هرکس داشته باشد، اگر سر تا پا غرق گناه باشد، خداوند آن گناهان را به حسنه و نیکی تبدیل می کند: راستی، شرم، خوشخویی و سپاسگزاری. در حدیث می‌خوانیم: شخصی پس از نماز، خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت: من خلافکارم! مرا حدّ زده و تنبیه کنید! حضرت فرمود: چون در نماز جماعت شرکت کرده‌ای خدا تو را می‌بخشد؛ (البته حساب مال مردم جداست.) @masafe_akhar
📚داستان مرد ادارى و همكارش‏ يكى از رفقايمان نقل مى‏كرد كه روز اول ماه رمضان بود، روزه گرفتيم رفتيم اداره و تازه با يك آقايى به اصطلاح هم ميز و آشنا شده بوديم. او هم روزه مى‏گرفت. بعد از يكى دو ساعت آن رفيقم گفت: فلانى! من مى‏خواهم يك تذكرى به شما بدهم. گفتم: بفرماييد. گفت: من خيلى از شما معذرت مى‏خواهم كه اين تذكر را مى‏دهم ولى خوب لازم مى‏دانم كه اين تذكر را بدهم، از اخلاق بد خودم است، چه عرض كنم. من يك چنين اخلاق بدى دارم كه در ماه رمضان كه روزه مى‏گيرم عصبانى مى‏شوم، خيلى هم عصبانى مى‏شوم. وقتى هم كه عصبانى مى‏شوم ديگر هرچه به دهانم مى‏آيد مى‏گويم، حرف بد مى‏گويم، فحش مى‏دهم، توهين مى‏كنم. ممكن است در اين ماه رمضان به جنابعالى جسارتى بكنم. خواهش مى‏كنم اگر چنين شد، ديگر روزه است، اخلاق من است، خيلى ببخشيد.  اين آقاى رفيق ما گفت: گفتيم عجب كارى شد! اين مرد روز اول ماه رمضان آمد با ما اتمام حجت كرد. حالا ما يك ماه رمضان تمام بايد از او فحش بشنويم، چون روز اول ماه رمضان گفته اخلاق من اين است. گفت: من هم گفتم كه عجب تذكر بجايى دادى! اتفاقاً اخلاق من هم همين‏طور است و بلكه بدتر، در حال روزه عصبانى مى‏شوم، يك وقت مى‏بينى كه اين دوات را برداشتم و پراندم به سرت. گفت: عجب! خيلى اخلاق بدى است. پس خوب است هر دومان مواظب باشيم. شهید این داستان را در تبیین معیار کار اخلاقی از نظر راسل بیان کرده است که معتقد هستند اخلاق را باید رعایت کرد تا دچار عکس العمل های منفی آن نشویم. 📚مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى ج‏22 / 484 @masafe_akhar
📚غيبت در حال روزه دو زن در عهد پيامبر روزه دار بودند، در آخر روز حالشان از شدّت گرسنگى و تشنگى وخيم شد و نزديك بود كه تلف گردند، پس فرستادند كسى را پيش رسول خدا9 كه تا از آن حضرت اذن افطار بگيرند، پيامبرظرفى را فرستاد براى آن زنان، فرمود: به ايشان بگو در داخل اين ظرف قىّ كنيد آنچه كه خورديد، پس يكى از آن دو قى كرد نيمى از آن ظرف را از لخته هاى خون و گوشت خالص پُر كرد، ديگرى نيز با قىّ و استفراغ خويش بقيه ظرف را پر نمود، مردم از اين ماجرا به شگفت درآمدند و تعجب كردند. پيامبر فرمود: اين دو زن از آنچه كه بر آنها حلال بود امساك نمودند، و بر آنچه كه بر آنان حرام بود روزه خويش را باطل نمودند، به اين صورت كه نشسته در كنار همديگر، از مردم غيبت كردند. و اين است آنچه كه پشت سر مردم گفتند كه در اين ظرف است، از گوشتهاى آنان. 📚 روزه از ديدگاه قرآن و عترت، ص 70.  @masafe_akhar
‌ ️جبران توی قیامت... بعضی وقتها خدا به بنده هاش توی همین دنیا پاداش کاراشون رو میده. می فرماید می خوام روز قیامت باهاش بی حساب باشم... اونجا حسابش رو میرسم...آخه این خیلی نامرد بود... آدم عاقل از خدا میخواد که پاداش رنج های دنیاییش رو، روز قیامت بده و توی این دنیا هم خدا از "کرم و رحمتش" بهش بده... پس از این به بعد مراقب باش یه موقع نداشته باشی که جواب خوبی هات رو حتماً توی دنیا ببینی! یه موقع نگی "بشکنه این دست که نمک نداره..." قرار ما بر این شد که از این به بعد هر خوبی کردی پاداشش رو توی قیامت بگیری... 🌸«وَ الآخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبقی‌‌- و آخرت‌ بهتر و پاینده‌تر ‌است‌.» 📖سوره اعلی آیه ی 17. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ @masafe_akhar
📚 جوانی طلبه استادش گفت، برو فلان کتاب را بخر و بخوان، 10 روز بعد از تو امتحان خواهم گرفت. طلبه برای خرید کتاب به بازار رفت و انگور فروشی دید با انگورهایی طلایی. شدید هوس انگور کرد. با خود گفت: اگر انگور بخرم پولی برای کتاب نخواهم داشت و اگر انگور نخرم و کتاب بخرم، هوس انگور مرا از خواندن کتاب باز خواهد داشت و خواندن کتاب بی‌فایده خواهد بود. پس از ساعت‌ها کلنجار رفتن با خودش، یک خوشه انگور خرید و پولش برای کتاب نرسید. به منزل برگشت. از شدت ناراحتی از این که نتوانسته بود تسلیم نفس نشود ، بر خود می‌پیچید. برای تنبیه نفسش و این که علم را فدای شکم کرد، انگور را بر چوب سقف منزل آویزان کرد و تماشا کرد و نخورد و دانه های انگور سیاه و خراب شده و یک یک بر زمین افتادند. 10 روز بعد استاد خواست از او امتحان بگیرد. طلبه، داستان نخریدن کتاب را گفت. استاد گفت: نمره قبول گرفتی، موضوع آن کتاب در مورد مبارزه با نفس و کشش‌های نفسانی و راه‌های مقابله با آن بود که تو عملی آن را تجربه کردی، برو آنچه در این 10 روز دیده‌ای فکر کن و بنویس. طلبه رفت و اندیشه کرد و نوشت. کتابی که او در مورد غلبه و جهاد با نفس نوشت بسیار شیرین‌تر و حقایقش عینی‌تر از کتابی بود که باید می‌خرید. @masafe_akhar