eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14.5هزار دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
40.6هزار ویدیو
329 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️امیرالمؤمنین عليه السلام: 📩چيزى چون بهشت نديدم كه طالب آن خفته باشد؛ و چيزى همانند آتش نديدم كه گريزانِ از آن، در خواب رفته باشد 📚تحف‌العقول، صفحه۱۵۲ 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
💠 جهت تعجیل در ظهور حضرت ولیعصر اروحنا لتراب مقدمه الفدا و در امان ماندن از بلایای آخرالزمان و پیروزی جبهه ی مقاومت و رزمندگان اسلام قرائت روزانه دعای و دعای ی سجادیه را حتما در اعمال روزانه خویش قرار دهید 🙏💠 تعجیل در ظهور صلوات: اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
@Aminikhaah1437540096_2100807280.mp3
زمان: حجم: 30.24M
🔉 🔰 فصل چهارم؛ به وقت ایران | جلسه چهل و هفت در روزگاری که خواص حوزه مردد بودند، آیت‌الله‌بهاءالدینی از ابتدا با امام موافقت کامل داشت. [1:07] صبر الهی امام در شهادت حاج‌آقا مصطفی، نگاه حوزویان را نسبت به ایشان تغییر داد. [03:35] توصیه عرفا: اگر تمام کره زمین مقابل رهبری ایستاد، شما در جبهه حق بمانید. [07:50] سیر و سلوک حقیقی از مسیر سیاست می‌گذرد؛ عارف کسی است که جبهه حق را بشناسد. [09:25] عبرت‌ زمانه؛ سقوط از حوزه انقلابی‌گری تا قهقرای سخنرانی در همایش سلطنت‌طلبان!. [11:11] دلیل بوسه عارف فرزانه، بر دستان رهبری: اگر ذره‌ای هوای نفس در این مرد بود، هرگز چنین نمی‌کردم. [17:40] روایت عجیب آیت‌الله‌بهاءالدینی از عالم رؤیا: امام خمینی در مرگ و حیات مختار بود و به انتخاب خود رفت. [20:00] توصیف عرشی بهاءالدینی از امام خمینی:« او عین البتول و نور چشم رسول‌الله بود و اهل بیت به او افتخار می‌کردند». [35:20] خطاب به منکران؛ اگر امام نبود، قرآنی باقی نمی‌ماند تا بر سر قبری خوانده شود. [48:44] امنیت اربعین، ثمره خون سلیمانی‌هاست؛ با لگد زدن به نظام، در زمین دشمن بازی نکنید. [53:30] ⏰مدت زمان:۵۷:٠٠ 📆1404/06/24 🌐 دریافت سایر جلسات 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 🔮 توصیه های مهم آقای قرائتی در خصوص تربیت دینی فرزندان نمیشه یه دفعه ای کاری رو از فرزندمون بخوایم که تا حالا انجام نداده ... 🔹 🌷🎙کانال جامع اساتید انقلابی 📚👇 🕯 @masafe_akhar2
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🍃 ماجرای روضه‌های ساده پیرزنی که حضرت زهرا سلام الله علیها مهمانش بودند. 🔹 🌷🎙کانال جامع اساتید انقلابی 📚👇 🕯 @masafe_akhar2
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 آثار صدقه برای امام زمان (عج) 🌱 🎙استاد مسعود عالی 🔹 🌷🎙کانال جامع اساتید انقلابی 📚👇 🕯 @masafe_akhar2
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 🥀 گریه بر اهل بیت(علیهم السلام) 🎙 آیت الله مجتهدی تهرانی 🔹 🌷🎙کانال جامع اساتید انقلابی 📚👇 🕯 @masafe_akhar2
📜 کاروانی عازم مکه بود که در میان کاروان پسر جوانی به نیابت از پدر مرحوم خود برای به جای آوردن اعمال حج به مکه می‌رفت. پسر جوان را عمویش به پیرمردی مؤمن در کاروان سپرده بود که مراقب او باشد تا پسر جوان حج و اعمال آن را کامل به جای آورد و در طول سفر هم عبادت خدا کند و هم این‌که عمر را به بطالت نگذراند. همراه کاروان مرد میانسالی بود که از اجنه آسیب دیده و اندکی شیرین عقل گشته بود و او را برای شفاء به کعبه می‌بردند. در منزلی در کاروانسرایی کاروان حجاج برای ساعاتی اتراق کردند و پیرمرد مؤمن قصد کرد تا زمان ظهر قدری بخوابد. چون از خواب برخاست، دید جمعی با مسخره کردن آن شیرین عقل با او مزاح می‌کنند و این پسر جوان هم چشم پیرمرد از خود دور دیده بود و با آنان در گناه جمع شده بود. پسر چون پیرمرد را دید از جمع باطلان جدا شد و نزد او آمد. پسر جوان چون ناراحتی پیرمرد را دید به او گفت: زیاد سخت نگیر، در طول چهل روزی که منزل‌مان مرکب حیوانات است و در سفریم من هیچ تفریحی نداشته‌ام. ما این همه رنج بر خود داده و عازم خانۀ خدا هستیم، خداوند از یک گناه ما می‌گذرد نباید بر خود سخت بگیریم، مگر چه کردیم؟ یک مزاح و شوخی برای روحیه گرفتن‌مان برای ادامۀ پر شور سفر لازم است. پیرمرد در جواب پسر جوان به نشان نارضایتی فقط سکوت کرد. ساعتی گذشت مردم برای نماز ظهر حاضر شدند. نماز را به جماعت در کاروانسرا خواندند. پیرمرد دید پسر جوان زمان گرفتن وضو که پای خود بر زمین گذاشت خار ریزی بر پای او رفت و پسر نشست تا آن خار از پای خود برکند ولی خار آنقدر ریز بود که میان پوست شکسته و مانده بود. پیرمرد گفت: بلند شو حاجی جوان برویم که نماز جماعت شروع شد. پسر جوان گفت: نمی‌توانم خار در پایم آزارم می‌دهد و توان راه رفتن مرا گرفته است. نمی‌توانم پای بر زمین بگذارم. پیرمرد گفت: از تو این سخن بعید است جوانی به این سرو قامت و ابهت را که همه جای تن او سالم است خاری که به این کوچکی است و دیده نمی‌شود از پای درآورد و نتواند راه برود. بلند شو و بر خود سخت نگیر، این خار چیزی نیست که مانع راه رفتن تو شود!!! سخن پیرمرد که اینجا رسید پسر جوان از کنایه بودن کلام او آگاه گشت و از گفتۀ خویش سرش را به پایین انداخت. پیرمرد گفت: پسرم! به یاد داشته باشیم نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: همانا ابليس به گناهان خرد انگاشته شما خشنود است ... 🔹 🌷🎙کانال جامع اساتید انقلابی 📚👇 🕯 @masafe_akhar2
📜 ✍️آورده اند که شیخ جنید بغداد به عزم سفر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او. شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داد و پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می کنی؟ عرض کرد آری. بهلول فرمود طعام چگونه می خوری؟ عرض کرد اول «بسم الله» می گویم و از پیش خود می خورم و لقمه کوچک برمی دارم، به طرف راست دهان می گذارم و آهسته می جوم و به دیگران نظر نمی کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم و هر لقمه که می خورم «بسم الله» می گویم و در اول و آخر دست می شویم. بهلول برخاست و فرمود تو می خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی دانی و به راه خود رفت. مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه کسی هستی؟ جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی داند. بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. سخن به قدر می گویم و بی حساب نمی گویم و به قدر فهم مستمعان می گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می کنم و چندان سخن نمی گویم که مردم از من ملول شوند بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی دانی. پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی دانید. باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب می شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (ص) رسیده بود بیان کرد. بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی دانم، تو قربه الی الله مرا بیاموز. بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود، هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در خواب ، اینها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد. جنید گفت: جزاک الله خیراً! 🔹 🌷🎙کانال جامع اساتید انقلابی 📚👇 🕯 @masafe_akhar2