eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14.1هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
34.1هزار ویدیو
306 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸✨ڪسـے ڪہ مـےخـواهد زمـان معینے از خواب بیدار شود آیہ آخر 《سوره ڪهف》را بخواند✨ ✺ قل انما انا ... ➣ 📚 مکارم الاخلاق ۵۶۳ @Masafe_akhar2
🔅 رحمت صلى الله عليه و آله: ✍️ منْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ 🔴 كسی كه برای برآوردن حاجت شخص بيماری کوشش کند -خواه آن حاجت برآورده شود یا نه- همه گناهانش آمرزيده می‌شود، همانند روزی كه از مادر متولد شده است. 📚 بحارالانوار، جلد ۷۸، صفحه ۲۱۸ @Masafe_akhar2
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی دردناک از خاکسپاری شهید قاسم سلیمانی که به تازگی منتشر شده است کمتر از ۱۰ روز تا سالگرد سردار دلها... @Masafe_akhar
🌷 آیت الله فاطمی نیا : ☘ عالمی کتابی نوشته بود و نسخه ی خطی آن ، به دست کسی افتاد و آن شخص رفت و آن کتاب را به نام خود چاپ و منتشر کرد! ♨️ پس از مدتی شنید که نویسنده ی اصلی کتاب، دنبال اوست و از ترسش،سعی میکرد از دست او فرار کند. 🌺تا این که سرانجام آن عالم در جائی شخص مذکور را یافت و به او گفت: غرض و هدف من از نوشتن آن کتاب ، تنها این بود که آن سخنان در جامعه منتشر شود 💠و دنبال تو بودم که بگویم : جلد دومی هم بر آن کتاب نوشته ام. تو که آن کتاب را به نام خود چاپ کردی،بیا و جلد دومش را هم ببر و به نام خود چاپ کن... اخلاص یعنی این! @Masafe_akhar2
🔆 🔴 «حکایت مرد زاهد و ریاکاری» 🔸مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد. 🔹بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به‌جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست. 🔸پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟ 🔹پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم. 🔸پسر با شنیدن شرح ریاکاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید! @Masafe_akhar2
‌ 🕋تعامل اسلام باسایرادیان ابراهیمی ۱ قرآن کریم خطاب به نصاری (مسیحیان) درسوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴ می فرماید: «قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ». ترجمه بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم.» 🌹 اسلام دین رأفت و رحمت 🌹 بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط با آیه فوق اسلام علیه ادیان دیگر نیست. اسلام همان دینی است که وقتی بر مناطق غیر مسلمان مسلط شد، اصحاب ادیان از رحمت اسلام شکرگزاری کردند و گفتند شما بر ما از حکام قبلی خودمان مهربانتر هستید. در همین منطقه‌ی شامات، وقتی فاتحان اسلامی وارد شدند، یهودیان و مسیحی‌هایی که در منطقه بودند، به آنها گفتند شما مسلمانها بر ما مهربانید. آنها با مردم مهربانی کردند. اسلام دین رأفت است، دین رحمت است؛ رحمةً للعالمین است. اسلام به مسیحیت می‌گوید: «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم» مشترکات را با آنها مورد ملاحظه قرار می‌دهد. اسلام علیه ملتهای دیگر نیست، علیه ادیان دیگر نیست؛ علیه زور است، علیه ظلم است، علیه استکبار است، علیه سیطره‌جوئی است...۱۳۸۶/۰۱/۱۷ → → ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌@masafe_akhar2
🔴 «حکایت مرد زاهد و ریاکاری» ✍مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد. بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به‌جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست. پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟ پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم. پسر با شنیدن شرح ریاکاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید! @masafe_akhar2
‼امام سجاد (علیه السلام) خطاب به ابو خالد کابلی : ای ابوخالد! همانا اهل زمان غیبت او که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند از مردم همه زمانها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها بمنزله مشاهده است، خداوند آن ها را در آن زمان مثل كسانى قرار داده كه با شمشير در پيش روى پيغمبر (عليه دشمنان دين) پيكار كرده‏ اند، آن ها مخلصان حقيقى و شيعيان راستگوى ما هستند كه مردم را به طور آشكار و نهان به دين خدا مي‌خوانند. و هم فرمود: انتظار فرج از بزرگترين گشایش ها است. 📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1،ص319 🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶 🔸🔸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
99-10-04 ameli.mp3
13.02M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: سلوک الهی و دوری از تشخّص 🗓 پنج شنبه چهارم دی ماه ۱۳۹۹ 🗂 حجم : ۱۳ مگابایت @Masafe_akhar2
🔆 🔴 وفای سگ بِه از پادشاه 🔹پادشاهی دستور داد 10 سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری که از او اشتباهی سر زد، او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام او را بخورند. در یکی از روزها یکی از وزرا نظری داد که مورد پسند پادشاه نبود و دستور داد که او را جلوی سگ‌ها بیندازند. 🔸وزیر گفت: ۱۰ سال خدمت شما را کرده‌ام حالا اینطور با من معامله می‌کنی؟ خوب حالا که چنین است ۱۰ روز تا اجرای حکم به من مهلت بده. پادشاه پذیرفت. وزیر رفت پیش نگهبان سگ‌ها و گفت: می‌خواهم به مدت ۱۰ روز خدمت اینها را من بکنم. او پرسید: از این کار چه فایده‌ای می‌کنی؟ گفت: به زودی به تو می‌گویم. 🔹 نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگ‌ها؛ از دادن غذا، شستشوی آنها و غیره. ۱۰ روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید، دستور دادند که وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره‌گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد و دید همه سگ‌ها به پای وزیر افتادند و تکان نمی‌خورند. پادشاه پرسید: با این سگ‌ها چه کار کردی؟ 🔸 وزیر جواب داد: ۱۰ روز خدمت اینها را کردم و فراموش نکردند ولی ۱۰ سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی. پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی او داد. ✅ @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
🔆 برخیز! دیگر انتظار به سرآمده؛ باید به زمین بازگردی... و تو سال‌هاست که منتظر این لحظه‌ای. چه لحظه باشکوهی است آن هنگام که با او به نماز می‌ایستی 🔺اینک تو و تمام جهانیان حواریون مهدی شده‌اید 🌸 ولادت حضرت عیسی مبارک @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻چرا حاج قاسم می‌توانست در دل خطر حضور پیدا کند و به سلامت برگردد؟ 🔸اخلاص چه اثری در مقدرات انسان‌ها می‌گذارد؟ ⏰ ۹ روز تا سالگرد شهادت سپهبد سلیمانی @Masafe_akhar
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🌷 آیت ﺍﻟﻠﻪ العظمے بهجت (ره) فردمودند🌷 ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺎ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺍﺳﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ. ﻋﻨﺎﻭﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ، ﭘﺴﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ و ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻭﺯﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺻﻼ ﻣﻼﮎ ﻧﻴﺴﺖ، 🔶ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺯﻳﺮ ﺍﺳﺖ : 1⃣ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ. 2⃣دوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ. 3⃣سوم ﺁﻧﻬﺎﻳﻲ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﺍﻱ امام حسین و ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ و عمل صالح انجام دادند ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ. ﺳﭙﺲ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ : ﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭘﺲ ﺷﻬﺪﺍ ﻭ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﭼﻪ؟ 🌸🌷ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﻨﺪ : ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮐﻨﻴﻢ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ ﻭ ﮐﺠﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ؟ 🦋"اللهم ﺍﺭﺯﻗﻨﺎ ﺷﻬﺎﺩﺓ ﻓﻲ ﺳﺒﻴﻠﮏ🦋 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@masafe_akhar2
روزی حضرت موسی برای عبادت به کوه طور می‌رفت؛ در راه، جوانی سالم و سرحال ایشان را دید و گفت: ای موسی برو به خدایت بگو من نه تنها تو را عبادت نمی‌کنم بلکه هر آنچه به عنوان گناه مشخص کرده ای انجام می‌دهم، هر عذابی میخواهی بکن! حضرت موسی به کوه رفت؛ پس از مناجات، خداوند به ایشان فرمود: «ما پیغام آن جوان را که به تو داده بود تا به ما برسانی شنیدیم گرچه تو شرم داشتی که آن پیغام را به ما برسانی؛ از طرف ما نیز این پیام را به آن جوان برسان و به او بگو: چه عذابی سخت تر از اینکه لذت مناجات با خود را از تو گرفته ایم و تو حتی متوجه آن نیستی!». آمده است جوان پس از شنیدن جواب، آهی کشید و بر زمین افتاد و دیگر هیچگاه بلند نشد! @masafe_akhar2
🌺 مردی از اولاد خلیفه دوم در مدینه بود که پیوسته حضرت موسی بن جعفر(ع ) را آزار می کرد و دشنام می داد . هر وقت با آن جناب روبرو می شد به امیرالمؤمنین (ع ) جسارت می کرد . روزی عده ای از بستگان حضرت عرض کردند : اجازه بدهید تا این فاجر را به سزای عملش برسانیم و از شرش راحت شویم . موسی بن جعفر(ع ) آنها را از این کار منع کرد . حضرت محل کار آن مرد را پرسید . معلوم شد در جایی از اطراف مدینه به زراعت اشتغال دارد . حضرت سوار شد از مدینه برای ملاقات او خارج گردید . هنگامی به آنجا رسید که شخص در مزرعه خود کار می کرد . موسی بن جعفر علیه السلام همان طور سواره با الاغ داخل مزرعه شد ، آن مرد بانگ برداشت که زراعت ما را پایمال کردی . از آنجا نیا ! امام کاظم (ع ) همان طور می رفت تا به او رسید . با گشاده رویی و خنده شروع به صحبت کرد . سؤ ال نمود : چقدر خرج این زراعت کرده ای ؟ گفت : صد اشرفی . پرسید : چه مقدار امیدواری بهره برداری کنی ؟ جواب داد : غیب نمی دانم . فرمود : گفتم چقدر امیدواری عایدت شود ؟ گفت : امیدوارم دویست اشرفی عاید شود . حضرت کیسه زری که سیصد اشرفی داشت به او داد و فرمود : این را بگیر ، زراعتت هم برای خودت باقی است . خداوند آنچه امیدوار هستی به تو روزی خواهد داد . مرد برخاسته و سر آن حضرت را بوسید و از ایشان در خواست کرد که از تقصیرش بگذرد و او را عفو نماید . حضرت تبسم نموده و به دیار خود بازگشتند . بعد از این پیشآمد روزی آن مرد را دیدند در مسجد نشسته است . همین که چشمش به موسی بن جعفر(ع ) افتاد و گفت : الله اعلم حیث یجعل رسالته ، خدا می داند رسالتش را در کجا قرار دهد . همراهان او گفتند : تو را چه شده ، پیش از این رفتارت این طور نبود ؟ گقت : شنیدید آنچه گفتم ، باز بشنوید و شروع به دعا کردن نسبت به آن حضرت نمود و . . . موسی بن جعفر(ع ) به بستگان خود فرمود : کدام یک بهتر بود ، آنچه شما میل داشتید یا آنچه من انجام دادم ؟ همانا من اصلاح کردم امر او را به مقدار پولی و شرش را به خیر خود تبدیل نمودم . ✍ @masafe_akhar