eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
34.7هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
! عالم جلیل القدر مرحوم سید نعمت الله جزائری در کتاب «الأنوار العمانیة» می‌نویسد: شیخ صدوق روایت کرده که شخصی به نام بزاز گفت: من با حمید بن قحطبه ی دوسی معاملاتی داشتم. در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان نزد او رفتم. حمید در اتاقی که آب در آن، جریان داشت، نشسته بود و از دیدن من بسیار خوشحال شد. سلام کردم و نشستم. حمید فرمان داد تا خادم آب و تشتی حاضر کند، دستان خود را شست و به من نیز گفت که دستانم را بشویم. به دستور حمید، سفره ی غذا گسترده شد و من چون روزه بودم از خوردن غذا خودداری کردم. حمید که چنین دید، پرسید: چرا غذا نمیخوری؟ گفتم: ای امیر؛ ماه مبارک رمضان است و من نیز بیمار نیستم و برای شکستن روزه‌ام عذر شرعی ندارم. حمید از سخنم به شدت گریست. چون از خوردن غذا فارغ شد، پرسیدم: ای امیر! چه چیز تو را به گریه انداخت؟ گفت: هنگامی که هارون الرشید در طوس بود، شبی مرا احضار کرد. وقتی بر هارون وارد شدم، دیدم نزدش شمعی روشن و شمشیری از نیام برآمده و خادمی ایستاده است. وقتی در برابر هارون ایستادم، از من پرسید: تا چه اندازه از امیر مؤمنان (هارون) اطاعت می‌کنی؟ گفتم: با فدا کردن جان و مال. هارون سر به زیر افکند و پس از مختصری تأمل، اجازه ی مرخصی داد و من به خانه رفتم. پس از دقایقی فرستاده ی هارون به خانه‌ام آمد و گفت: امیر مؤمنان (هارون) تو را به حضور طلبیده است. با خود گفتم: «إنا لله وإنا إلیه راجعون»، نکند هارون تصمیم به کشتن من گرفته است؟! با همین فکر و خیال نزد هارون رفتم. هارون از من پرسید: تا چه اندازه از امیر مؤمنان اطاعت میکنی؟ گفتم: با فدا کردن جان، مال، زن و فرزند. هارون خندید و اجازه ی مرخصی داد و من به خانه‌ام رفتم. پس از دقایقی فرستاده ی هارون به خانه‌ام آمد و گفت: فورا به محضر امیر مؤمنان شرفیاب شو. نزد هارون رفتم. هارون از من پرسید: تا چه اندازه از امیر مؤمنان اطاعت میکنی؟ گفتم: با فدا کردن جان، مال، زن، فرزند و دین! هارون با صدای بلند خندید و گفت: این شمشیر را بگیر و آنچه این خادم می‌گوید، اطاعت کن. خادم شمشیر را از هارون گرفت و به من داد. همراه خادم به خانه ای رفتیم که در آن، قفل بود. خادم قفل در خانه را باز کرد. خانه یک چاه و سه اتاق داشت. خادم در یکی از اتاق‌ها را باز کرد. در آن اتاق، بیست نفر از اولاد علی و فاطمه علیهما السلام در غل و زنجیر بودند. خادم رو به من کرد و گفت: هارون تو را مأمور کشتن این افراد کرده است. خادم آن بیست نفر را یکی پس از دیگری از اتاق بیرون آورد و من گردنشان را با شمشیر زدم. سپس خادم سرها و اجساد آنان را در چاه خانه انداخت. آن گاه خادم در یکی دیگر از اتاق‌ها را باز کرد. در آن اتاق نیز بیست نفر از اولاد علی و فاطمه علیهما السلام در غل و زنجیر بودند. خادم گفت: هارون تو را مأمور کشتن این افراد نیز کرده است. آن گاه خادم آن بیست نفر را یکی پس از دیگری از اتاق بیرون آورد و من گردنشان را با شمشیر زدم. سپس خادم سرها و اجساد آنان را در چاه خانه انداخت. سپس خادم در اتاق سوم را باز کرد. در آن اتاق نیز بیست نفر از اولاد علی و فاطمه در غل و زنجیر بودند. خادم گفت: هارون دستور داده این افراد را نیز بکشی. خادم آن بیست نفر را نیز یکی پس از دیگری از اتاق بیرون آورد و من گردن نوزده نفر از آنان را با شمشیر زدم در واقع پنجاه و نه نفر را کشتم و او اجسادشان را در چاه انداخت. وقتی خواستم گردن بیستمین نفر در واقع شصتمین نفر را - که پیرمردی بود - با شمشیر بزنم، به من گفت: وای بر تو ای بدبخت! در روز قیامت چه عذری خواهی داشت، هنگامی که در برابر جدمان رسول خدا قرار بگیری در حالی که قاتل شصت نفر از فرزندان بی گناه علی و فاطمه هستی؟! دستانم از سخن پیرمرد لرزید و بدنم سست شد. خادم که مرا با آن حال دید، نگاهی از روی خشم و غضب به من انداخت و من گردن آن پیرمرد را نیز زدم و خادم جسد او را در چاه انداخت. حمید بن قحطبه در ادامه به من گفت: ای بزاز! من با این حال که شصت نفر از اولاد بیگناه رسول خدا را به قتل رسانده و دینم را فروخته ام، با چه امیدی نماز بخوانم و روزه بگیرم؟! ای بزاز! شک ندارم که جاودانه در آتش جهنم خواهم ماند. شیخ صدوق می‌گوید: نظیر این جنایت به منصور عباسی نیز نسبت داده شده است. @Masafe_akhar
🔆 🔻از این ستون به آن ستون فرج است 🔹مردی گناهکار در آستانه دار زدن بود. او به فرماندار شهر گفت: «واپسین خواسته مرا برآورده کنید. به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است، خداحافظی کنم. من قول می‌دهم بازگردم.» 🔸فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند به او نگریستند. با این حال فرماندار به مردم تماشاگر گفت: «چه کسی ضمانت این مرد را می‌کند؟» 🔹ولی کسی را یارای ضمانت نبود. مرد گناهکار با خواری و زاری گفت: «‌ای مردم شما می‌دانید كه من در این شهر بیگانه‌ام و آشنایی ندارم. یک نفر برای خشنودی خدا ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.» 🔸ناگه یکی از میان مردم گفت: «‌من ضامن می‌شوم اگر نیامد به جای او مرا بكشید.» 🔹فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت. ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد. 🔸ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: «‌مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.» گفتند: «چرا؟»‌ گفت: «از این ستون به آن ستون فرج است.» 🔹پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریادزنان بازگشت.‌ 🔸محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت. 🔹فرماندار با دیدن این وفای به پیمان، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت. 🔸از همین رو، به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود؛ می‌گویند: «از این ستون به آن ستون فَرَج است.» یعنی تو کاری انجام بده هر چند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه رهایی و پیروزی تو شود. @Masafe_akhar
آورده اند: معاویه کنیز بسیار زیبایی را به صد هزار درهم خرید و به اطرافیان خود گفت: این کنیز برای چه کسی شایسته است؟ گفتند: برای شما. معاویه گفت: درست نگفتید؛ بلکه این بانو برای حسین بن علی(ع) شایسته است؛ زیرا این زن هم دارای شرافت و شخصیت است و هم بین من و پدر حسین اختلافاتی وجود داشت، امید آن که با اهدای این کنیز، اختلاف ما برطرف شود. معاویه با طرح این دسیسه ی سیاسی، کنیز را همراه اموال بسیار و لباس‌های فاخر به حضور امام حسین (ع) فرستاد. امام حسین دید کنیز زیبایی است، پرسید: اسمت چیست؟ کنیز گفت: «هون»، (آرزو و عشق). امام حسین فرمود: خودت هم مثل نامت هستی. سپس امام حسین از او پرسید: چیزی حفظ هستی؟ کنیز گفت: آری! قرآن بخوانم یا شعر؟! امام فرمود: قرآن بخوان. کنیز این آیه را خواند: «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ » کلیدهای غیب، تنها نزد خدا است و جز او کسی آن را نمیداند. او آنچه در خشکی و دریا است می‌داند. هیچ برگی از درختی نمی افتد، مگر این که از آن آگاه است، نه هیچ دانه ای در مخفیگاه زمین و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز این که در کتاب آشکار (کتاب علم خدا) ثبت است. امام حسین از او خواست شعری بخواند. کنیز این شعر عبرت انگیز را خواند: أنت نعم الفتی لو کنت تبقی غیر أن لا بقاء للانسان یعنی: تو جوان نیک و زیبایی، اگر بقاء داشته باشی؛ ولی بقایی برای انسان نیست. امام حسین بر سخت تحت تأثیر قرار گرفت و گریه کرد. آن گاه به آن کنیز با معرفت رو کرد و فرمود: تو را آزاد کردم، هر چه معاویه فرستاده مال خودت باشد. 📙فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ۸۱/۱ - ۸۳؛ به نقل از: دراسات وبحوث فی التاریخ و الاسلام ۱ / ۱۵۵. @Masafe_akhar
👤 استاد 💫 گاهی ذکرهای نماز را عوض می‌کنیم که به آنها عادت نکنیم اما هنر در همین تکرار و عادت است. @masafe_akhar
✨﷽✨ ✍ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند : لباسهایت را از تنت درمیاورند ، غسلت میدهند ، کفنت میکنند ، از خانه ات بیرونت میکنند و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) میبرند ؛ خیلیها برای تشییع جنازه ات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند ؛ از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد. کلیدهایت ، کتابهایت ، کیف و کفشهایت ، لباسهایت ، ... و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند. مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند. تجارت و اقتصاد ، استمرار می یابد. شغل و وظیفه ی تو به دیگری واگذار میگردد. اموال و دارایی هایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند. در حالی که تو از " ریز ریز " حساب گرفته میشوی ! اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری میگویند : " جناره ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! وقتی میخواهند بر تو نماز بخوانند میگویند : " جنازه کجاست؟ ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! و زمانی که میخواهند تو ‌را دفن کنند میگویند : " میت را نزدیک کنید ". تو را به اسم صدا نمیزنند. پس مواظب باش ؛ چهره ، اموال ، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم میباشد. بعد از وفاتت ، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود : 1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند : بیچاره ! 2- دوستانت چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خنده های خود میپردازند 3- عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود. خانواده ات یک هفته ، دو هفته ، یک ماه ، دو ماه و یا نهایتا یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند ! 🔺و اینچنین داستان تو در بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی تو شروع میشود : " آخرت ". 🔺جمال ، مال ، سلامتی ، فرزندان ، ... از تو زائل شد. از خانه و کاشانه ات جدا شدی ! و از همسرت نیز ... زندگی واقعی شروع شد. و سؤال اینست : " برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟ ". این حقیقتی است که جای تامل دارد. 🔺حریص باش بر : " فرائض ، نوافل ، صدقه ی پنهانی ، عمل صالح ، نماز تهجد ... ". شاید نجات یابی ! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ___________ @masafe_akhar
🔸️ امام علی علیه‌السلام: دنیا خانه گذر است، نه جای ماندن ... 💌 ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام و روز مرد مبارک... @masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقديم به پدري که ندارم..... ميان تمام نداشتن ها دوستت دارم ... شانس ديدنت را هر روز ندارم ... ولي دوستت دارم... وقتي دلم هوايت را ميكند حق شنيدن صدايت را ندارم... ولي دوستت دارم... وقت هايي كه روحم درد دارد و ميشكند شانه هايت را براي گريستن كم دارم... ولي دوستت دارم... وقت دلتنگي هايم , آغوشت را براي آرام شدن ندارم ... ولي دوستت دارم .... آري همه وجودمي ولي هيچ جاي زندگيم ندارمت و ميان تمام نداشتن ها باز هم با تمام وجودم... دوستت دارم  پدرم تقدیم به پدران آرمیده در خاک😔 ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌═══‌‌‌‌♥️ @masafe_akhar2 ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجری برنامه داشت از راه دور روز پدر را به پدرش می‌گفت که با صحنه‌ای زیبا و باورنکردنی مواجه شد @masafe_akhar
مناجات حضرت موسی (ع) در کوه طور! روزی حضرت موسی ( علیه السلام ) در کوه طور، به هنگام مناجات عرض کرد: ای پروردگار جهانیان! جواب آمد: لبیک! سپس عرض کرد: ای پروردگار اطاعت کنندگان! جواب آمد:‌ لبیک! سپس عرض کرد:‌ ای پروردگار گناه کاران! موسی علیه السلام شنید: لبیک، لبیک ، لبیک! حضرت گفت : خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یکبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهکاران، سه مرتبه جواب دادی؟خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیکوکاران به کار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهکاران جز به فضل من پناهی ندارند. اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟ ( قصص التوابین ، ص ١٩٨) ✍ @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند. این مسئولیتِ اوست. کارِ شما نیست. کارِ شما این است که به او اعتماد داشته باشید. آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید. خدای ما، خدای مافوقِ طبیعیست. او محدود به قوانینِ طبیعت نیست. در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده که خود به تنهایی حتی در رویا هم قادر به انجامش نبوده‌ایم. ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌═══‌‌‌‌♥️ @masafe_akhar2 ♥️═══ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | انبیا را ذکر اول یاعلی بود 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🔰 با زیر نویس عربی 🌸 ویژه ولادت (ع) @masafe_akhar2
❤️ شرط عشق عروس جوانی قبل از این که پا به خانه شوهر بگذارد، بیماری سختی گرفت و مدت ها بیمار شد. مرد به عیادت نامزد جوان رفت و در میان صحبت هایش گفت که چشم هایش بسیار درد می کند!بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورت او را پوشانده بود.مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزد خود می رفت و از درد چشم می نالید.عروسی نزدیک بود و زن جوان نگران صورت خود بود که آبله آن را از شکل انداخته بود، شوهر هم که کور شده بود و مردم همه می گفتند: چه خوب، عروس نازیبا همان بهتر که همسری نابینا داشته باشد!۲۰ سال بعد زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشم هایش را گشود! همه تعجب کردند، مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاورده ام♥️ ‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@masafe_akhar
می فرماید: روزگاری خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند. مسجدها در آن روزگار آباد اما از هدایت ویران است. مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد از بدترین مردم زمین میباشند که خودشان کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکاری اند هرکس از فتنه بر کنار است او را به فتنه بازگردانند و هرکس که ازفتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند که خدای بزرگ می فرماید: به خدا سوگند! برآنان فتنه ای بگمارم که انسان صبور هم در آن سرگردان ماند 📙 نهج البلاغه,حکمت ۳۶۹ ✍ @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنرانی حاج آقا دانشمند 🎥موضوع: آقای خونه خوش اخلاق باش ‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌═══‌‌‌‌♥️ @masafe_akhar ♥️═══ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات با امام رضا شب ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام @masafe_akhar2
رائفی پور - جاذبه‌های حضرت امیرالمومنین علی.MP3
14.64M
🔉 استاد 📝 جاذبه و دافعه حضرت علی (علیه‌السلام) 📆 ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ - مشهد @masafe_akhar