eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
34.2هزار ویدیو
308 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 ✍ ایمان، اعتماد، اميد 🔹روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند. در روزی كه براى دعا جمع شدند تنها يک پسربچه با خود چتر داشت. این یعنی ایمان... 🔹كودک يک ساله‌اى را تصور كنيد. زمانی كه شما او را به هوا پرت می‌كنيد، او می‌خندد زيرا می‌داند او را خواهيد گرفت. اين يعنى اعتماد... 🔹هر شب ما به رختخواب می‌رويم و هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برمی‌خيزيم. با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوک می‌كنيم. اين يعنى اميد... 🔰 برايتان "ایمان، اعتماد و امید به خدا" را آرزو می‌کنم. ☑️ @Masafe_akhar
1400-06-27(gharaati).mp3
12.96M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: نکاتی درمورد پرداخت خمس 🗓 شنبه بیست و هفتم شهریور ماه ۱۴۰۰ 🗂 حجم : ۱۲ مگابایت @Masafe_akhar
✍امـام علی علیه السلام: تعـــجّب است از ڪسى ڪه دعـــــا مى کند و اجابتِ آن را كُند میشمارد در حالى كه راه‌اجابت را با بســـته است! 📚 تذڪرة الخواص صفحه ۱۳۷ @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امام على (ع) : ✨رسول خدا (ص) مرا براى قضاوت به يمن فرستاد. عرض كردم: اى رسول خدا! مرا كه هنوز جوانم و قضاوت نمى دانم مى فرستى؟ فرمود: خداوند بزودى دل تو را هدايت خواهد كرد و زبانت را استوار. هر گاه دو خصم در مقابل تو نشستند، از قضاوت كردن خوددارى كن مگر آن گاه كه همچنان كه به سخنان اوّلى گوش كرده اى سخنان نفر دوّم را نيز بشنوى؛ زيرا در اين صورت كار داورى براى تو روشن تر مى شود. امام على (ع) فرمود: پس از اين رهنمود، من پيوسته درست قضاوت كردم يا [فرمود:] ديگر در هيچ قضاوتى دچار شك نشدم ! @Masafe_akhar
✨﷽✨ 💢 حضرت خضـر و امام زمان(ع) ✍خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که دربارة طول عمر امام زمان(ع) دچار شکّ و تردید شود، به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفة انسان‌ها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر(ع) بیشتر است. علاوه بر این، او در دورة غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دل‌سوز در خدمت امام عصر(عج) خواهد بود امام رضـا علیه السلام :«خضر (ع) از آب حیات نوشید و بنابراین تا روز قیامت زنده خواهد بود، او به نزد ما می‏آید و بر ما سلام می‏کند و ما صدای او را می‏شنویم، گرچه او را نمی‏بینیم و او در هر جا که یاد شود، حضور می‏یابد. پس هر کس از شما که او را یاد نمود به او سلام کند. او در هنگام حج در مکّه حضور می‏یابد و جمیع عبادات و مناسک را به جا می‏آورد و در عرفه، وقوف می‏کند و برای مؤمنان دعا می‏نماید و به زودی خداوند در هنگام ظهور قائم ما وحشت و تنهایی او را، به انس مبدّل می‏سازد و او در کنار حضرت مهدی(عج) حضور می‏یابد.»[١] 📚١. کمال‌الدّین و تمام‌النّعمه،ج‏۲، ص ۳۹۰ @Masafe_akhar
☘ شیخ اسماعیل دولابی (ره): ☘ هروقت تو زندگیت مشکلی پیش آمد، و راه بندان شد بدان خدا کرده است، ❤️ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هرکس گرفتار است، در واقع گرفتار یار است ☘ هرچه غیر خداست را از دل بیرون کن.در الا تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه الله را بگو تا همه ی دلت را تصرف کند. ❤️ زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد،نماز بعد ، ذکر بعد وعبادت بعد حفظ کن، کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و.... نکن و آن را سالم به بعدی برسان، اگر این کار را بکنی، دائمی می شود، دائم در زیارت و نماز و ذکر خواهی بود. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@Masafe_akhar
⭕️ 🔸امام باقر (ع): 🔹گرامى‌ترین شما نزد خدا، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد. (وسایل الشیعه ج ۲۱، ص ۳۱۱، ح ۲۷۱۵۷) @masafe_akhar
Part05_صلح امام حسن.mp3
5.37M
موقعیت سیاسی در زمان بیعت *بیعت مردم با امام حسن (ع) در روز ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری *تخلف معاویه از بیعت با امام *خطبه امام حسن (ع) پس از بیعت مردم *سه دلیل پذیرش بیعت توسط امام حسن علیه السلام @masafe_akhar
شبکه خبرایران سه دقیقه59.mp3
34.62M
✖️شرح و بررسی کتاب ▫️جلسه 59 🔺تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📚 شرح و بررسی رخدادهای کتاب و احاديث و روايات مرتبط با موضوع کتاب 👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه @masafe_akhar
روزمان را با آغاز کنیم ✳️👈مقاومت و ایستادگی رمز پیروزی هر ملتی است 👈سوره 48. فتح آيه 22 و 23 وَ لَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيّاً وَ لَا نَصِيراً سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَدخَلَت مِن قَبلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلا 👈ترجمه و اگر كسانى كه كفر ورزیدند با شما كارزار كنند، (توان مبارزه با شما را ندارند و) عقبنشینى و پشت كرده و آنگاه هیچ سرپرست و یاورى نخواهند یافت. 🌹👈امام خامنه ای در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی۱۳۹۷/۰۹/۰۴ ملّتهایی که فکری دارند، هویّتی دارند، انگیزه‌ای دارند، متّکی به خدا هستند، متوکّل علی‌الله هستند، می‌ایستند و خدای متعال به آنها کمک خواهد کرد. وَلَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لایَجِدونَ وَلِیًّا وَلا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَدخَلَت مِن قَبلُ وَلَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلا؛این سنّت الهی است؛ اگر مسلمانها بِایستند، بر همه‌ی سازوبرگ قدرتهای طاغوتی و مستکبر پیروز خواهند شد. امروز مردم یمن سخت‌ترین شکنجه‌ها را دارند از ناحیه‌ی دولت سعودی و همراهانش و آمریکا -پشتیبانش- تحمّل میکنند لکن بدانید قطعاً ملّت یمن و انصارالله پیروز خواهند شد؛ آنها شکست نمیخورند؛ ملّت فلسطین شکست نمیخورند ؛ 👈تنها راه، مقاومت است و آن چیزی که امروز آمریکا را و متحدّینش را دستپاچه کرده که به حرفهای یاوه متوسّل میشوند، به کارهای غلط متوسّل میشوند، ایستادگی ملّتهای مسلمان است و این ایستادگی نتیجه خواهد داد. ✍ @masafe_akhar
ملکوت ترجیح حب دنیا به قرآن 💠 اگر فردی قرآن را بخواند، ولی بنای عمل به آن را نداشته باشد و حب دنیا را به مطالبی که از قرآن خوانده است، ترجیح دهد، این فرد مستحق غضب خداوند شده و هم درجه یهود و نصارا خواهد بود و باآنها محشور خواهد شد. @masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پناهیان: من خودم واکسن زدم، واکسن برکت هم زدم. علی‌رغم توصیه‌های "علمی" فراوانی که می‌کردند نزنید، چون قدرت قضاوت نداشتم، واکسن را زدم @masafe_akhar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | رهبر انقلاب: بنده اگر در پی قهرمانی‌های گوناگون ورزشکارانمان یک پیام کوتاهِ دوکلمه‌ای عرض میکنم، بدانید از عمق جان است. 🔺 گزیده بیانات در دیدار قهرمانان المپیک و پارالمپیک ایران در بازی‌های ۲۰۲۰ توکیو. ۱۴۰۰/۶/۲۷ 🏆 @khamenei_ir
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
دنیا دار مکافات نیست.mp3
1.59M
🎙️ ❗ دنیا دار مکافات نیست! 📌برگرفته از جلسات «سبک زندگی از منظر المیزان» @masafe_akhar
. ✍مسلمان شدن جوان یهودی بدست امام علی(ع) امام رضا (ع) از پدرانش نقل می کند که: جوانی یهودی پیش ابوبکر آمد و گفت: السلام علیک یا ابابکر! مردم به او هجوم آوردند و گفتند: چرا او را خلیفه نخواندی؟! ابوبکر گفت: چه می خواهی؟ گفت: پدرم بر دین یهود مرده و اموال زیادی بر جای نهاده است، ولی ما جای آنها را نمی دانیم. اگر جای آن اموال رل بگویی، به دست تو مسلمان می شوم. و غلامت می گردم و یک سوم مالم را به تو می دهم و یک سوم آن را به مهاجر و انصار می بخشم و یک سوم دیگر را خودم بر می دارم. ابوبکر گفت: ای خبث! جز خدا، هیچ کس از غیب خبر ندارد. ابوبکر برخاست و رفت. یهودی پیش عمر رفت و بر او سلام کرد و گفت: پیش ابوبکر رفتم و از او چیزی را سؤال کردم ولی مأیوس برگشتم، و اکنون از تو می پرسم و جریان را گفت. عمر نیز گفت: غیر از خدا کسی غیب را نمی داند. عاقبت، جوان یهودی در مسجد پیامبر پیش علی(ع) رفت و گفت: السلام علیک یا امیرالمؤمنین! و این سخن را به گونه ای گفت که ابوبکر و عمر نیز شنیدند. مردم او را زدند و گفتند: ای خبیث! چرا بر علی، همچون ابوبکر سلام نمی کنی، مگر نمی دانی که ابوبکر خلیفه است. یهودی گفت: به خدا سوگند از طرف خود این گونه نگفتم، بلکه در تورات اسم او را این گونه دیدم. حضرت فرمود: چه می خواهی؟ جوان گفت: پدرم بر دین یهود مرد و اموال زیادی را باقی گذاشت ولی جای آن را به ما نگفت. اگر آنها را بیرون بیاوری به دست تو ایمان می آورم. حضرت فرمود: به آن چه می گویی پایبند هستی؟ جوان گفت: بلی خدا و ملایکه و تمام حاضران را شاهد می گیرم. حضرت برگ سفیدی خواست و چیزی در آن نوشت. سپس فرمود:آیا می توانی خوب بنویسی؟. جوان یهودی گفت: بلی. فرمود: لوحه هایی را با خودت بردار و به طرف یمن برو، وقتی آنجا رسیدی صحرای برهوت را بپرس. وقتی که آنجا رفتی، هنگام غروب خورشید، بنشین. کلاغ هایی می آیند که منقارشان سیاه و سروصدا می کنند و دنبال آب می روند. وقتی که آنها را دیدی اسم پدرت را ببر و بگو: ای فلانی! من فرستاده وصی محمد(ص) هستم، با من سخن بگو! پدرت جوابت را می دهد از گنجینه ها سؤال کن، جایش را می گوید و هر چه گفت بنویس. وقتی که به خیبر برگشتی، هر آنچه در آنها نوشته ای عمل کن. یهودی رفت تا این که به یمن رسید و در جایی که علی(ع) فرموده بود نشست و کلاغ های سیاهی آمدند و صدا کردند. جوان یهودی نام پدرش را برد. پدرش جواب داد و گفت: وای بر تو چه چیزی تو را به اینجا آورده؟ چون اینجا یکی از جاهای اهل جهنم است. پسرش گفت: آمدم جای گنج ها را از تو بپرسم که کجا مخفی کرده ای. گفت: در فلان باغ در فلان مکان در فلان دیوار. جوان همه را نوشت. آن گاه پدرش گفت: وای بر تو! از محمد(ص) پیروی کن. کلاغ ها برگشتند. و جوان یهودی به سوی خیبر روانه شد و غلامان و نوکران و شتر و جوال ها را برداشت و دنبال آنچه نوشته بود رفت و گنج هایی که در ظرف های نقره و ظرف های طلا بود را بیرون آوردند، سپس آنها را بر دراز گوش بار کردند و خدمت علی(ع) آوردند. جوان نزد علی(ع) شهادتین را گفت و مسلمان شد و گفت: براستی که تو وصی محمد(ص) هستی و به حق امیرالمؤمنین هستی، چنانچه این گونه نامیده شده ای. این کاروان و درهم ها و دینارها را در جایی که خدا به تو دستور داده مصرف کن. مردم جمع شدند و گفتند: این را چگونه دانستی؟ حضرت فرمود: از رسول خدا(ص) شنیده ام. اگر می خواهید بالاتر از این را نیز به شما خبر دهم. گفتند: بلی. فرمود:روزی با رسول خدا(ص) زیر یک سقف نشسته بودیم، و من شصت و شش جای پا شمردم که همه آنها مال ملایکه بودند و تمام جای پای آنها را می شناختم و اسم و خصوصیات و زبان یک یک آنها را هم می دانستم. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙گفتاری درباره حجاب 📛دلایل عدم تعارض مطالبه حجاب با عدالت اجتماعی ✅حجاب موید و مفهوم عدالت اجتماعی ✅حجاب و عفاف مصداق عدالت است @Masafe_akhar
🖤 عليه السلام فرمودند: 🍃 در فريب آرزوها، عمرها به پايان مى‌رسد. 📖 غررالحكم، حدیث ۶۴‌۷۱ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @masafe_akhar
. ✍"نقاش مشهوری" در حال اتمام نقاشی اش بود. آن نقاشی بطور باورنکردنی "زیبا" بود و میبایست در مراسم "ازدواج شاهزاده" خانمی نمایش داده میشد. نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی اش بود که ناخودآگاه در حالیکه آن نقاشی را تحسین میکرد، چند قدم به طرف "عقب رفت" نقاش هنگام عقب رفتن "پشتش" را نگاه نکرد که یک قدم به "لبه پرتگاه" ساختمان بلندش فاصله دارد. شخصی متوجه شد که نقاش چه میکند میخواست "فریاد" بزند، اما ممکن بود نقاش بر حسب ترس "غافلگیر شود" و یک قدم به عقب برود و نابود شود، مرد به سرعت "قلمویی" را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را "خط خطی" کرد نقاش که این صحنه را دید با "سرعت و عصبانیت" تمام جلو آمد تا آن مرد را بزند اما آن مرد تمام جریان را که شاهدش بود را برایش تعریف کرد که چگونه "در حال سقوط" بود. * براستی گاهی آینده مان را بسیار زیبا ترسیم میکنیم، اما گویا "خالق هستی" میبیند چه "خطری در مقابل ماست" و "نقاشی زیبای ما" را خراب میکند.* ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@Masafe_akhar
. ❌❌❌شرط جالب و عجیب پیرزن ⛔️سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها! گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم که خیلی عالی بود . فقط یه شرط داشت که هممونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به  مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی هممون مونده بودیم من پسری بودم که همیشه دوستامو کهنماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید. خلاصه وسایل خودمونو بردیم توی خونه ی پیرزن.شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود.پاشد رفت و پیرزنو همراهی کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. هممون خندیدیم. شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنه پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم از فردا ساعتمونو کوک کردیم صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب بعد از مسجد پیر زن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیر زن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت. هرسه تامون تغییر کرده بودیم. بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar