🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
📌" پادشاه و پیرزن"
📌نقل است که پادشاهی از پادشاهان خواست تا مسجدی در شهر بنا کند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی و نه هر چیز دیگری هیچ کمکی نکند...
چون میخواست مسجد تماما از دارایی خودش بنا شود بدون کمک دیگران و دیگران را از هر گونه کمک برحذر داشت...
شبی از شب ها پادشاه در خواب دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت!!
چون پادشاه از خواب پرید، هراسان بیدار شد و سربازانش را فرستاد تا ببینند آیا هنوز اسمش روی سر در مسجد هست؟!
سربازان رفتند و چون برگشتند، گفتند:
آری اسم شما همچنان بر سر در مسجد است...
مقربان پادشاه به او گفتند که این خواب پریشان است.!
در شب دوم پادشاه دومرتبه همان خواب را دید...
دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت...
صبح پادشاه از خواب بیدار شد و سربازانش را فرستاد که مطمئن شوند که هنوز اسمش روی مسجد هست...
رفتند و بازگشتند و خبرش دادند که هنوز اسمش بر سر در مسجد هست.
پادشاه تعجب کرد و خشمگین شد...
تا اینکه شب سوم نیز دوباره همان خواب تکرار شد!
📌پادشاه از خواب بیدار شد و اسم زنی که اسمش را بر سر در مسجد مینوشت را از بر کرد، دستور داد تا آن زن را به نزدش بیاورند...
"پس آن زن که پیرزنی فرتوت بود حاضر شد"
پادشاه از وی پرسید:
آیا در ساخت مسجد کمکی کردی؟
گفت: ای پادشاه من زنی پیر و فقیر و کهن سالام و شنیدم که دیگران را از کمک در ساخت بنا نهی میکردی، من نافرمانی نکردم...
پادشاه گفت تو را به خدا قسم میدهم چه کاری برای ساخت بنا کردی؟!!
گفت: بخدا سوگند که مطلقا کاری برای ساخت بنا نکردم جز...
پادشاه گفت: بله!! جز چه؟
گفت: جز آن روزی که من از کنار مسجد میگذشتم، یکی از احشامی ( احشام مثل اسب و قاطری که به ارابه میبندند برای بارکشی و...) که چوب و وسایل ساخت بنا را حمل میکرد را دیدم که با طنابی به زمین بسته شده بود...
تشنگی بشدت بر حیوان چیره شده بود و بسبب طنابی که با آن بسته شده بود هر چه سعی میکرد خود را به آب برساند نمیتوانست...
برخواستم و سطل را نزدیکتر بردم تا آب بنوشد بخدا سوگند که تنها همین یک کار را انجام دادم...
📌پادشاه گفت : آری!!
این کار را برای "رضای خدا" انجام دادی و من مسجدی ساختم تا بگویند که مسجد پادشاه است و خداوند از من قبول نکرد!
🌷"پس پادشاه دستور داد که اسم آن پیرزن را بر مسجد بنویسند..."🌸🍏🌸
👈 * از اکنون شروع کن، هر کاری را که انجام می دهی برای رضای خدا انجام بده و نتیجه ی آن را در دنیا وقطعا در قیامت خواهی یافت.! 🌸🍏🌸🍏🌸
@masafe_akhar
👌داستان کوتاه پند آموز
💭 ابوعثمان مى گوید:
من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت .
💭 آنگاه به من گفت: نمى پرسى چرا چنین كردم؟ گفتم : چرا این كار را كردى؟
💭در پاسخ گفت: یک وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم، حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت.
💭 سپس فرمود: سلمان! سوال نكردى چرا این كار را انجام دادم؟
گفتم: منظورتان از این كار چه بود؟
💭 فرمود: وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت.
@masafe_akhar
00-07-29 ameli.mp3
13.88M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_عاملی
📚 موضوع: کلمات جامعه رسول اکرم صلی الله علیه و آله
🗓 پنج شنبه بیست و نهم مهر ماه ۱۴۰۰
🗂 حجم : ۱۲ مگابایت
@Masafe_akhar
وحدت اسلامی.mp3
47.91M
#صوت_کامل
#وحدت
#هفته_وحدت
🔹 تفاوت،تحمل،تعامل
( #وحدت_اسلامی ، "نه" به "سنی آمریکایی" و "شیعه انگلیسی" )
کاروان برادران #سنی در #زیارت پیاده #اربعین ،مسیر نجف به #کربلا، ۱۳۹۷
استاد #حسن_رحیم_پور ازغدی
#روشنا
#شبکه_افق
📅 پخش: 1400/7/29
@Masafe_akhar
✅چرا نماز ازبهترین راه های ترک گناهه
✍نماز دارویی برای ترک گناه
است،اما روشن است که
دارو وقتی اثر میگذارد که
طبق دستورش مصرف شود
درحدیث جالبی ازامام صادق(ع)نقل شده: هر کس دوست دارد بداندآیا نمازش قبول شده یا نه،بنگرد که آیا نمازش اورا ازگناهان و زشتیها باز داشته یا نه؟
به هرقدرکه نمازش،اورا ازبدیها بازداشته،
به همان قدر نمازش پذیرفته شده است
📚:بحار،ج:82
@Masafe_akhar
شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
...وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موسس دانشگاه امام صادق را بهتر بشناسید
@Masafe_akhar
CQACAgQAAx0CWTEf3AACYPRhSgiHM3IkUAyHkznX2vRgFo2uQgACSQEAAsxiiVJhYrpsljs8HSEE.mp3
16.55M
🏴 شب جمعه با یک زیارت عاشورای زیبا
🎙️ با صدای: حسین حقیقی
⏰ زمان ۱۱ دقیقه
@Masafe_akhar
✖️برو کشکت را بساب
✍️ میگویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و پاتیل و پیاله ای میخرد شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همان کشکت را بساب.»
@Masafe_akhar
✨﷽✨
✅راه جلوگيري از افکار شهوانی
✍هر کسی به طور طبیعی و غریزی، تمایلات جنسی دارد و خواه ناخواه گاهی افکارش به این سمت کشیده می شود؛ آنچه مهم است برخورد با این مسئله و در کنترل داشتن آن است. کنترل ذهن، تا حد زیادی به کنترل دیگر حواس انسان وابسته است. یکی از دلائل اینکه فرموده اند چشم و گوشتان را از نامحرم و مسائل شهوانی دور بدارید، همین است.
بنابراین اصلِ اینکه گاهی دچار چنین افکاری می شوید، طبیعی ست؛ منتها مراقب باشید که اولا خودتان به آن دامن نزده و تلاش کنید تا با راهکارهایی که در ادامه عرض خواهد شد، مسیر ذهنتان را تغییر دهید. ثانیا برای پیشگیری و کمتر شدنِ چنین افکاری، تمام تلاشتان را بکنید که واردات و صادرات ذهنتان که همان حواس ظاهری ست را کنترل کرده و از امورِ شهوانی حرام دور نگاه دارید.
🔰برخی راهکارهای کنترل افکار شهوانی:
1⃣ در اولین قدم اضطراب و نگرانی را حتی الامکان از خودتان دور کنید. فکر گناه، تا زمانی که به مرحله عمل نرسیده، عقوبتی ندارد؛ هرچند فکر کردن به گناه موجب سنگینی روح و ای بسا سلب توفیق انسان شود. دلیل آن هم غیر ارادی بودن آن است. هیچکس نمي تواند كاري كند كه حتي فكر بد هم به ذهنش خطور نكند، مگر معصومين و كساني كه به مقام مخلَصين رسيده اند. بنابراین مضطرب نشده و احساس گناه را کنار بگذارید.
2⃣ فعالیت های فیزیکی و تمریناتی که باعث تحریک مغز شود نیز برای هدایت و تغییر مناسب الگوهای فکری موثر است. وقتی افکار مزاحم به ذهنتان هجوم آورد، تلاش کنید که موقعیت خودتان را تغییر داده و به یک کار فیزیکی شدید یا یک مسئله ذهنی مثل محاسبات ریاضی، حد جدول، تمرکز کردن بر یک برنامه تلوزیونی و امثال اینها مشغول شوید. به این ترتیب ذهن با یک مسئله جایگزین مشغول شده و افکار مزاحم را فراموش خواهد کرد.
3⃣ ورزش مستمر و روزانه باعث بهبود عملکرد ذهن می شود. پزشکان تاکید دارند پیادهروی منظم و مداوم در تقویت حافظه نقش قابل ملاحظهای دارد. این متخصصان میگویند ۴۰ دقیقه پیادهروی آرام به مدت سه نوبت در هفته میتواند باعث افزایش اندازه غده هیپوکامپ در مغز شود که بخش حافظه و خاطرات را در این عضو مهم در کنترل دارد و عملکرد ذهن را در انسان حتی با بالا رفتن سن، بهبود بخشد.
4⃣ تحریک کننده های خود را بشناسید. بعضی مواقع خستگی و بی حوصلگیِ مداوم و نداشتن تفریح سالم، سبب می شود ذهن برای رفع خستگی به دنبال سرگرمی بگردد و بسیاری مواقع افکار جنسی اولین راه حلی است که یافت شده و فرد به این صورت تحریک می شود.
5⃣کمک گرفتن از اعتقادات مذهبی هم بسیار موثر است. وقتی افکار مزاحم به شما هجوم می آورند، دو رکعت نماز بخوانید و از اهل بیت علیهم السلام بخواهید که به شما در کنترل افکارتان کمک کنند. امکان ندارد که کسی در راه رضای خداوند و برای انجام فرمان الهی تلاش کرده و از واسطه های فیض الهی هم مدد بطلبد، ولی کمکی دریافت نکند.
قرآن می فرماید: اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مى كند و گامهايتان را استوار مى دارد.(۱)
کنترل ذهن یکی از مراحل سخت خودسازی ست و پیامبر عظیم الشان اسلام فرموده اند: أفضل الأعمال أحمزها؛ با فضیلت ترین كارها سخت ترين آنهاست.(۲)
امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده اند: خدا رحمت کند انسانی را که همیشه پروردگارش را در نظر داشته باشد. از گناه کناره گیرد و با خواهش دل بجنگد؛ و آرزوی دنیایی خود را تکذیب کند. آن انسانی که نفس سرکش خود را با تقوا و پرهیزکاری مهار کند و با لگام ترس از پروردگار بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوی طاعت و فرمان برداری خدا کشاند و از نافرمانی و معصیت بازش دارد.(۳)
📚پی نوشت:
۱. سوره محمد، ۷.
۲. بحار، ج ۶۷، ص۲۳۷.
۳. کافی، ج۸، ص ۱۷۲
↶【به ما بپیوندید 】↷
@Masafe_akhar
⭕️شهدای مدافع حرم اهل سنت
🔻شهدای مدافع حرم اهل سنت، وحدت رو به بهترین شکل معنا کردن.
✅کسانی که وقتی حرف اسلام و دین به میدان اومد بدون لحظه ای درنگ لبیک به امام جامعه گفتند.
✍🏼ماسو
#اهل_سنت
#هفته_وحدت
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
امام على عليه السلام:
هرگاه گناهى مرتكب شدى، به محو آن با توبه بشتاب
إنْ قارَفْتَ سَيّئةً فعَجِّلْ مَحْوَها بالتَّوبةِ
تحف العقول صفحه81
@masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
solhe_emam_hasan_match_1852(1).pdf
3.65M
✅ فایل #pdf
#بخش_سوم کتاب صلح امام حسن(ع)
"پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ"
مولف شیخ راضی آل یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
سه دقیقه در قیامت 90 - @Aminikhaah.mp3
35.86M
✖️شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
▫️جلسه 90
🔺تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📚 شرح و بررسی رخدادهای کتاب و احاديث و روايات مرتبط با موضوع کتاب
👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه
@Masafe_akhar
📚فروختن بهیمه ی مسافر را جهت سماع خر برفت
این داستان از این قرار است که در خانقاهى دراویشی فقیرو آزمند زندگى مى کردند. روزی درویشى مسافر، به خانقاه رفت
و االغ خود را به نگهبان خانقاه سپرد. درویشان فقیر و حریص، خر مسافر را پنهانی فروختند و با پول آن بزم شبانه مفصلی
ترتیب دادند و پس از مدتها شکمی از عزا در آورده و به پایکوبی و مراسم سماع پرداختند. مسافر قصه هم گرسنه و خسته بود
و با اشتیاق تمام، دعوت شرکت در مراسم درویشان را پذیرفت. ذکر مجلس "خر برفت ..." بود که تا آغاز صبح ادامه داشت و
درویش صاحب الاغ از همه جا بى خبر با آنها دم گرفته و همان ورد را با شوق تکرار می کرد. صبح، درویش صاحب الاغ، بیرون
آمد و الاغ خود را از نگهبان خانقاه طلبید. او گفت : "صوفیان گرسنه دیشب الاغ شما را فروخته ، سفره دیشب را به راه انداختند
و خود شما نیز در مراسم ضیافت شرکت داشتید." درویش بینوا گفت : "چرا مرا از این کار آگاه نکردی؟ من الان یقه چه کسی
را بگیرم؟ و از کی شکایت کنم؟" نگهبان گفت : " به خدا سوگند من خواستم بیایم تا ترا آگاه سازم ، حتى وارد خانقاه شدم ،
ولى دیدم تو نیز مانند دیگران با شوقى بیشتر، این جمله را تکرار می کنی و مى گوئى "خربرفت ، خربرفت ..." من گفتم البد
خود این مرد از اوضاع خر آگاه است و مى داند چه بلایى به سر خر آمده است؛ و گرنه معنى ندارد یک مرد عارف جمله اى را
نسنجیده بگوید و نفهمد که چه مى گوید و براى چه مى گوید ." درویش بینوا گفت : "من دیدم دیگران این جمله را مى
گویند؛ من نیز خوشم آمد و گفتم. این بلا که سر من آمده نتیجه تقلید بیجاى من از درویشان بود."
@Masafe_akhar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌸 نشست و برخاست با مردم و فقرا
🔻 رهبر انقلاب: پیامبر با غلامان نشستوبرخاست میکرد و با آنها غذا میخورد. او بر روی زمین نشسته بود و با عدهیی از مردمان فقیر غذا میخورد. زن بیاباننشینی عبور کرد و با تعجب پرسید: یا رسولالله! تو مثل بندگان غذا میخوری؟! پیامبر تبسمی کردند و فرمودند: «ویحک ای عبد اعبد منّی»؛ از من بندهتر کیست؟ ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
🎐 #اسوه_حسنه
🔍 مجموعه گزیده بیانات را بخوانید👇
https://khl.ink/f/48872
💠مقام حضرت عباس علیه السلام در دیدگاه علامه امینی قدس سره
🌺در ایام بیماری مرحوم علامه امینی (قدس سره) صاحب کتاب شریف الغدیر ، فردی برای عیادت به منزل موقت ایشان واقع در پیچ شمیران تهران رفت ؛ و علامه سخت بیمار و به پشت خوابیده بود.
👈آن فرد در ضمن حرف ها گفت : آقا ، مثلا اگر انسان به حضرت عباس (علیه السلام) علاقه و محبت نداشته باشد ، به کجای ایمان او صدمه می خورد؟
🌺علامه امینی متغیر شده و با آن حالت نقاهت ، نشست و فرمود : به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) که سهل است ، اگر به بند کفش من که نوکری از نوکران حضرت ابوالفضل (علیه السلام) هستم ، از این جهت که نوکرم علاقه نداشته باشد ، والله به رو در آتش خواهد افتاد...
📚منبع: کتاب کرامات العباسیّه (معجزات حضرت اباالفضل العباس بعد از شهادت)
💠
@Masafe_akhar
🍃🌺🍃
عالمى را براى نماز میت دعوت کرده بودند.
پرسید: میت زن است یا مرد؟
گفتند: مرد.
دستور داد بندهاى کفن را باز کردند، آنگاه رو کرد به بستگان و آشنایان و گفت: خوب نگاه کنید! چشمهاى او نمى بیند، شما که چشمتان مى بیند خیانت نکنید. ببینید زبانش بسته است، شما که می توانید حرف بزنید ناحق نگوئید.
گوشهاى او نمى شنود، شما که مى توانید بشنوید صدای حرام گوش نکنید.
آرى آن چند لحظه موعظه، از ساعتها پند روى منبر اثرش بیشتر بود.
✍ @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لذت روضه را به چند نفر منتقل کردی؟
🔻راز رونق روزافزون جلسات هیئت و روضه در دانشگاههای کشور در چیست؟
👈 سخنان عجیب و کمتر شنیده شده از امام خمینی (ره) در مورد اثرات روضه
@Masafe_akhar
🕊🕊
صاحب دلی برای اقامۀ نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و آن ها را پند گوید. او نیز پذیرفت.
نماز جماعت تمام شد.
چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست.
بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت:”مردم! هرکس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.”
کسی برنخاست.
گفت:”حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد.”
باز کسی برنخاست
سری به نشانۀ تاسف تکان داد و گفت:”!
شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید.
@Masafe_akhar
حضرت شعیب میگفت :
گناه نکنید که
خدا بر شما بلا نازل میکند..
یکی آمد و گفت من خیلی هم گناه
کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده!
خداوند به حضرت
شعیب وحی میکند که به او
بگو اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی..
آن فرد از حضرت
شعیب درخواست نشانه میکند.
خداوند میگوید به او بگو
که عباداتش را فقط به عنوان تکلیف
انجام میدهد و هیچ لذتی از آنها نمیبرد..
امام صادق (ع)فرمودند:
خداوند كمترين كاري كه درباره
گناهکار انجـام مـیدهد اين است كـه
او را از لـذّت مـناجـات محـروم ميسـازد.
📚|معراجالسعادة صفحه۶۷۳
@Masafe_akhar