eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14.3هزار دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
32.8هزار ویدیو
300 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
✍داستان تشرف جناب شیخ علی حلاوی در شهر حله شیخ علی حلاوی، مردی عابد و زاهد بود که همواره منتظر بوده است. آن جناب در مناجات هایش به مولایمان می گفت: «مولا جان، دیگر دوران غیبت تو به سر آمده و هنگامه ظهور فرار رسیده است. یاوران مخلص تو به تعداد برگ درختان و قطره های باران در گوشه و کنار جهان پراکنده اند. اینک بیا و بنگر که در همین شهر کوچک حله یاوران پا به رکاب تو بیش از هزار نفرند. آقا جان، پس چرا ظهور نمی کنی تا دنیا را لبریز از عدل و داد نمایی؟» شیخ علی حلاوی، عاقبت روزی از رنج فراق سر به بیابان می گذارد و ناله کنان به امام زمان (عج) می گوید: «غیبت تو دیگر ضرورتی ندارد. همه آماده ظهورند. پس چرا نمی ایی؟» در این هنگام، مردی بیابان گرد را می بیند که از او می پرسد: «جناب شیخ، روی عتاب و خطابت با کیست؟» او پاسخ می دهد: «روی سخنم با امام زمان(عج) حجت وقت است که با این همه یار و یاور که بیش از هزار نفر آنان در حله زندگی می کنند و با وجود این همه ظلم که عالم را فراگرفته است، ظهور نمی کند.» مرد می گوید: «ای شیخ، منم صاحب الزمان(عج)! با من این همه عتاب مکن! حقیقت چنین نیست که تو می پنداری. اگر در جهان 313 نفر از یاران مخلص من پا به عرصه گذارند، ظهور می کنم، اما در شهر حله که می پنداری بیش از هزار نفر از یاوران من حاضرند، جز تو و مرد قصاب، احدی در ادعای محبت و معرفت ما صادق نیست. اگر می خواهی حقیقت بر تو آشکار شود، به حله بازگرد و خالص ترین مردانی را که می شناسی، به همراه همان مرد قصاب، در شب جمعه به منزلت دعوت و برای ایشان در حیاط خانه خویش مجلسی آماده کن. پیش از ورود مهمانان، دو بزغاله به بالای بام خانه ات ببر و آن گاه منتظر ورود من باش تا حقیقت را دریابی!» شیخ علی حلاوی، با شادی و سرور فراوان، بلافاصله به حله باز می گردد و یک راست به خانه مرد قصاب می رود و ماجرای تشرفش را می گوید. این دو نفر، پس از بحث و بررسی فراوان، از میان بیش از هزار نفر که همه از عاشقان و منتظران حقیقی مهدی موعود (عج) بودند، چهل نفر را انتخاب و برای شب جمعه به منزل شیخ دعوت می کنند تا به فیض دیدار مولایشان نایل شوند. شب موعود فرا رسید و چهل مرد برگزیده پس از وضو و غسل زیارت، در صحن خانه شیخ جمع شدند و ذکر و صلوات فرستادند و دعا برای تعجیل فرج خواندند، چون شب از نیمه گذشت، به یک باره تمام حاضران نوری درخشان دیدند که بر پشت بام خانه شیخ فرود آمد. قدری نگذشت که صدایی از پشت بام بلند شد. حضرت مرد قصاب را به بالا بام فرا خواند. مرد قصاب بلافاصله به پشت بام رفت و به دیدار مولای خویش نایل گشت. پس از دقایقی امام زمان(عج) به مرد قصاب دستور داد که یکی از آن دو بزغاله روی بام را در نزدیکی ناودان سر ببرد، به گونه ای که خون آن در میان صحن جاری شود. وقتی آن چهل نفر خون جاری شده از ناودان را دیدند، گمان کردند حضرت سر قصاب را از بدن جدا کرده است. در همان هنگام، حضرت جناب شیخ را فرا خواند. جناب شیخ بلافاصله به سوی بام شتافت و ضمن دیدار مولایش، دریافت خونی که از ناودان سرازیر شده، خون بزغاله بوده است، نه خون قصاب. امام زمان (عج) بار دیگر به مرد قصاب امر فرمود تا بزغاله دوم را در حضور شیخ ذبح کند. قصاب نیز طبق دستور بزغاله دوم را نزدیک ناودان ذبح کرد. هنگامی که خون بزغاله دوم از ناودان به داخل حیاط خانه سرازیر شد، چهل نفری که در صحن حیاط حاضر بودند، دریافتند که حضرت گردن جناب شیخ علی را زده و قرار است گردن تک تک آن ها را بزند. با این پندار، همه از خانه شیخ بیرون آمدند و به سوی خانه هایشان شتافتند. در آن حال، امام زمان (عج) به شیخ علی حلاوی گفت: «اینک به صحن خانه برو و به این جماعت بگو تا بالا بیایند و امام زمانشان را زیارت کنند!» جناب شیخ، غرق شادی و سرور، برای دعوت حاضران پایین آمد، ولی اثری از آن چهل نفر نبود. پس با ناامیدی و شرمندگی نزد امام بازگشت و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند. امام زمان(عج) فرمود: «جناب شیخ، این شهر حله بود که می پنداشتی بیش از هزار نفر از یاوران مخلص ما در آن هستند. چه شد که تنها تو و این مرد قصاب ماندند؟ پس شهرها و سرزمین های دیگر را نیز به همین سان قیاس کن.» حضرت این جمله را فرمود و ناپدید شد. اینک در خانه جناب شیخ علی حلاوی، بقعه ای موسوم به مقام صاحب الزمان (عج) ساخته شده که روی سر در ورودی آن، زیارت مختصری از امام زمان(عج) نگاشته شده است. مردمان آن سامان، از دور و نزدیک برای دعا و تضرع به بارگاه الهی به سوی این مکان می شتابند. 📚منابع: ➖نهاوندی، شیخ علی اکبر، العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان علیه السلام، ج 2، ص 77-78. @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
⭕️ 🔸امام رضا (ع): 🔹مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقينَ لَم يَشكُرِ اللّه عَزَّوَجَلَّ؛ 🔹هر كس در مقابل خوبى مردم تشكر نكند، از خداى عزّوجلّ تشكر نكرده است/عيون الاخبارالرضا ج۲، ص۲۴ @Masafe_akhar
روزمان را با آغاز کنیم ✅جنگ ترکیبی (۲) [سوره آلعمران (3): آيه 173] الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ (173) مؤمنان كسانى هستند كه (چون) مردم (منافق) به ايشان گفتند: بى شك مردم (كافر مكّه) بر ضد شما گرد آمده (و بسيج شده) اند، پس از آنان بترسيد، (آنها به جاى ترس) بر ايمانشان بيافزود و گفتند: خداوند ما را كفايت مىكند و او چه خوب نگهبان و ياورى است. ⭐️🌙امام خامنه ای در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۵/۰۳/۱۴ این انقلاب با کودتا به وجود نیامد، با حرکت نظامی به وجود نیامد؛ مثل بعضی از انقلابها که یک عدّه افسر نظامی رفتند یک حکومتی را برداشتند، حکومت دیگری به جایش گذاشتند؛ نه، این انقلاب به‌وسیله‌ی مردم به وجود آمد؛ با عزم مردم، با نیروی انقلاب مردم، با ایمان مردم به وجود آمد؛ با همین نیرو از خود دفاع کرد، با همین نیرو هم باقی ماند و ریشه دواند. این مردم بودند که نترسیدند؛ این مردم ایران عزیز بودند که ایستادگی کردند و مصداق این آیه‌ی شریفه شدند: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعُوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالُوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل. مدام تهدید شدیم، مدام گفتند حمله میکنیم، مدام گفتند تحریم میکنیم، مردم نه از تهدید نظامی ترسیدند، نه از تحریم ترسیدند، نه از تحریم فلج شدند؛ نترس، شجاع، سربلند، حرکت را ادامه دادند؛ از این پس هم باید همین باشد. مردم ما، قشرهای مختلف ما، جوانهای ما، روحانیّون ما، پیشه‌وران ما، دانشگاهیان ما، محقّقین ما، مسئولان ما، دولتی‌های ما، مجلسی‌های ما باید انقلابی بمانند و انقلابی حرکت بکنند -که شاخصهایی را عرض خواهم کرد- و همه انقلابی باشند تا بتوانیم این راه را با موفّقیّت پیش برویم و ادامه بدهیم. ✍ @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️ چرا بعضی از مردها اینجورین ؟ از کلام آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه‌الله‌علیه @Masafe_akhar
✍امام صادق عليه السلام: از نيك بختى مَرد، اين است كه تكيه گاه خانواده اش باشد. 📚الکافی جلد۴ صفحه۱۳ @Masafe_akhar
4_5793908747705256709.mp3
5.84M
🎧 👤 صدای هل من ناصر امام زمانت رو میشنوی؟🤔 برای امام زمانت چیکار کردی؟! @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ اذان گفتن حاج آقای فرحزاد برای نورا خانم ( یکی از متولدین طرح فرزندان غدیر ) @Masafe_akhar
1400-12-01(sharifian).mp3
13.05M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: آشنایی با برخی از مفاهیم بنیادی قرآن کریم ( اخوت ایمانی ) 🗓 یک شنبه یکم اسفند ماه ۱۴۰۰ 🗂 حجم : ۱۲ مگابایت @Masafe_akhar
❌ طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت! ✍️فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده: 🌸 یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرضه مى دارد: 🍃 شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! 🌹شب امیرالمؤمنین (ع) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: 🌟به آسمان رود و کار آفتاب کند.🌟 🍃 پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! 🌹بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)" 🍃 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد، 🔹مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!! وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید:"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید" 🌼 مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. 🦋 فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ 🌳 گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. 🍃پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. 🌳 هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید. 🌺 چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ 🌷راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. 🌿شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" 🍃طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: 🌻به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند 🌻به آسمان رود و کار آفتاب کند 💙به عشق امیر مومنان علی به اشتراک بگذارید 📚 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان ✅ @masafe_akhar
💠 نماز استخاره ذات الرّقاع 🔻 کیفیتش چنین است که هرگاه کاری را اراده کردی شش ورقه آماده کن، در سه ورقه بنویس: بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ، خِيرَةٌ مِنَ اللّٰهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ لِفُلانِ ابْنِ فُلانَةِ افْعَلْ. به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، خیرخواهی است از خداوند عزیز حکیم برای فلان فرزند فلان، انجام بده. ▫️ و در سه ورقه دیگر بنویس: لاتَفعَل [بجاى إِفْعَلْ] انجام نده ▫️ سپس آن‌ها را زیر جانماز خود می‌گذاری و دو رکعت نماز به جا می‌آوری، چون از نماز فراغت یافتی، سجده می‌کنی و در سجده صد بار می‌گویی: أَسْتَخِيرُ اللّٰه بِرَحْمَتِهِ خِيرَةً فِي عافِيَةٍ. خیر می‌خواهم از خداوند به رحمتش، خیرخواهی در تندرستی. ▫️ آنگاه می‌نشینی و می‌گویی: اللّٰهُمَّ خِرْلِي وَاخْتَرْلِي فِي جَمِيعِ أُموْرِي فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَعافِيَةٍ. خداوندا برایم خیر بخواه و در همه امورم در آسانی و عافیت از جانب خود، خیر برگزین. 🔹 سپس ورقه‌های زیر جانماز را با هم مخلوط می‌کنی و یکی‌یکی بیرون می‌آوری، هرگاه سه «إِفْعَلْ» دنبال هم بیرون آمد، آن کار را که اراده کرده‌ای به جای می‌آوری و اگر سه «لا تَفْعَلْ» بیرون آمد به جا نیاور و اگر یکی «إِفْعَلْ» بیرون آمد و دیگر «لا تَفْعَلْ»، تا پنج ورقه بیرون بیاور و به آن دقت کن، اگر سه «إِفْعَلْ» است و دو «لا تَفْعَلْ» بجا آور و اگر برعکس است انجام نده. @Masafe_akhar
1400-12-02(farahzad).mp3
13.56M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: شرح دعای ۳۳ صحیفه سجادیه ( دعا برای استخاره ) 🗓دوشنبه دوم اسفند ماه ۱۴۰۰ 🗂 حجم : ۱۲ مگابایت @Masafe_akhar
💠 احادیثی که در برنامه حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد با موضوع " شرح دعای ۳۳ صحیفه سجادیه (دعا برای استخاره) " خوانده شد. ▫️ روزی شخصی خدمت حضرت امام علی (علیه السلام) می‌رود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم، چه کنم؟ ▫️ حضرت امام علی (علیه السلام) فرمودند : خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی. 🔸 الحمدلله علی کل نعمه 🔹 خدا را سپاس و حمد می‌گویم برای هر نعمتی که به من داده است. 🔸 و اسئل الله من کل خیر 🔹 و از خداوند درخواست میکنم هر خیر و خوبی را 🔸 و استغفر الله من کل ذنب 🔹 و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم. 🔸 واعوذ بالله من کل شر 🔹 و خدایا به تو پناه می‌برم از همه بدی‌ها. ------------------------------------ 🔸 از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: « کانَ أَبى‏ اذا أَرادَ الْاسْتِخارَةَ فى‏ الْامْرِ تَوَضَّا وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَ إِنْ کانَتِ الْخادِمَةُ لَتُکَلِّمُهُ فَیَقُولُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ لایَتَکَّلَمُ حَتَّى یَفْرُغَ » 🔹 هر گاه پدرم پیوسته براى کارى خواست استخاره نماید وضو می‌گرفت و دو رکعت نماز می‌خواند و اگر خدمتکار با او سخن می‌گفت می‌فرمود : خداوند منزّه است و گفتگو نمی‌کرد تا به پایان برسد. ------------------------------------ 🔸 در حدیث آمده : نخست از خدا درخواست خیر کن و ازخدا بخواه آنچه خیر است در زبان طرف مشاوره من قرار بده سپس مشورت کن. ------------------------------------ 🔸 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند : « مَا حَارَ مَنِ اِسْتَخَارَ وَ لاَ نَدِمَ مَنِ اِسْتَشَارَ » 🔹 هر كه از خدا طلب خير كرد سرگردان نشد و هر كه مشورت نمود پشيمان نگشت. ------------------------------------ 🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : إذا جاءَكُم مَن تَرضَونَ خُلُقَهُ و دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ «إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتنَةٌ في الأَرضِ و فَسادٌ كَبيرٌ» 🔹 هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مى‌پسنديد به خواستگارى نزد شما آمد، به او زن بدهيد كه «اگر چنين نكنيد در روى زمين فتنه و فساد بزرگى پديد آيد». ------------------------------------ 🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : « مَن صَلّى عَلَيَّ مَرَّةً فَتَحَ اللّه ُ عَلَيهِ بابا مِنَ العافِيَةِ » 🔹 هر كس يک بار بر من صلوات فرستد، خداوند درى از عافيت به رويش بگشايد. @Masafe_akhar
🌷امام‌صادق‌ (علیه السلام) : ☀️ هركس سوره را در شب‌هاے جمعہ بخواند بہ مرگ شهادت از دنیاخواهد رفت..؛ یا خداوند او را حساب آورده و باشهدا مبعوث کند... 📘ثواب الاعمال۱۰۷ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: آیا به زیارت اموات برویم؟ فرمود: آری. پرسیدم: آیا وقتی به زیارتشان می‌رویم، متوجه آمدن ما می‌شوند؟ فرمود: آری به خدا قسم، آمدن شما را می‌فهمند و خوشحال می‌شوند و با شما انس می‌گیرند. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌@Masafe_akhar