هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
حضرت امیر(ع):
راستگویی تو را نجات میدهد هر چند از آن بیمناک باشی؛ و دروغ تو را نابود میکند، هر چند به آن امیدوار باشی.
غررالحکم:1118
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
4_5810175506842127334.mp3
28.34M
🔈#گریز_از_رجیم
▪️شب بیست و نهم محرم ۱۴۴۴
🔈 فصل دوم
📣 جلسه نهم
* اگرشیطان در ما روزنه نفوذ بیابد...
* وسواس، زمینه ی بسیار خوب برای نفوذ شیطان
* با خود عمل، حواسمان را از عمل پرت می کند
* هر چه کوتاه بیایی، شیطان بیشتر جولان می دهد
* کاپ اخلاق یا...
* دیدی جواب داد ...
* وقتی ایستادی، شیطان به عقب نشینی وادار می شود
* تمام امید شیطان این است که بگویی پس نمی شود
* شیطان نمی تواند در عرصه عمل کاری کند
* اختلال در عرصه تحلیل و محاسبات ما
* روایتی که جنبه توصیفی دارد نه راهبردی
* سعی کن از اینجا که هستی، عقب تر نروی
* اگر امیرالمومنین را دوست داری...
* اولین قدم در سیر و سلوک
* توهمات کمال گرایانه
* اگر در این مسیر به خودت تکیه کنی، مثل این است که...
* به کی می خوای بسپری؟
* همه اضطرار باید این باشد که به خودمان واگذار نشویم
* گر می برندت واصلی
* از خودت ناامید باش
* اگر فکر می کنی می توانی سر سوزنی عیب را از خودت دور کنی، به خدا افترا بستی
* توهم تحت کنترل استاد بودن
* معایب چشم برزخی
* توهمات ما در تجربیات نزدیک به مرگ
* چه بوده، چی فهمیدیم
* ماجرای بَرصیصای عابد
* شیطان هیچ رحمی ندارد
* فرق عالم و عابد
* اگر عالمی از دنیا برود، به اندازه چین و هند شیطان آزاد می شود
* اگر خاموشی لااقل خلاص نباش
* حر پای محبتش ایستاد و از اولیا شد
* نقطه ای که غیرت خدا به جوش می آید
* خال کوبی، نشانه شیطان است
* فقط غلاف چاقو به عشق اباعبدالله
⏰ مدت زمان:۶۵:۳۲
📆1401/06/04
#وسواس
#شیطان
#سلوک
https://aminikhaah.ir/?p=6797
@masafe_akhar
✨﷽✨
⁉️ سؤال:چطور ممکن است که بعضی از امامان در کودکی به امامت برسند؟
✍پاسخ حاج آقا قرائتی: بعضی از امامان ما در کودکی امام شدند. یکی از آنها امام جواد(ع) بود، یکی هم امام زمان(ع) است و سؤال این است که آیا بچه میتواند امام بشود، یا نه؟
فلش کامپیوتر جواب امامت امام زمان(ع) است.
یک سانت در یک سانت است. حالا بچهی سه ساله وجود کاملی است. این یک سانت در یک سانت است. دوم اینکه فلز است. عقل و شعور هم که ندارد. همین فلش کامپیوتر وصل به یک کامپیوتر که شد، در فاصلهی چند لحظه صدهزار صفحهی کاغذ از اون فلز به این فلز منتقل میشود. این را چه کسی ساخته است؟ انسان! یعنی بشر چیزی ساخت که در چند لحظه صدهزار صفحه از آن فلز به این فلز، از آن جماد، به این جماد منتقل میشود. وقتی انسان میتواند یک چنین کاری بکند، خدای انسان نمیتواند علم امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به یک بچهی سه ساله منتقل کند؟ انسان علم را از فلز به فلز منتقل میکند. خدا نمیتواند علم را از انسان به انسان منتقل کند؟ این را من برای امام زمان(علیهالسلام) گفتهام. برای امام جواد(علیهالسلام) هم همینطور است.
📚از بیانات استاد قرائتی
↶【به ما بپیوندید 】↷
__________________
@Masafe_akhar
مطربی که در صحن امام رضا مدفون شد!!
پدر ما، در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت
او تابستانها مرا به دم دکان خود میبرد و آنجا شاگردی میکردم
در همانجا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن میکرد، یکی از مشتریهایش من بودم. جیگی جیگی فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی میزد.
موسیقیاش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت. جیگی جیگی هرگز دنبال پول نبود.
در آن زمان که کودکی ۱۰-۱۲ ساله بودم، حرکات او که با ساز انجام میداد برایم شگفتانگیز بود و شاید علاقهای که به عروسک نمایشی او داشتم باعث شد بعدها سراغ تئاتر بروم.
در همان زمان بچه دیگری هم بود به نام محمدرضا که محو مضراب جیگی جیگی میشد. پدر محمدرضا قاری قرآن بود و در مغازهاش به او تمرین قرآن میداد و این کودک کسی نبود جز محمدرضا شجریان که در دوره کودکیاش هرکس صدای قرآن خواندن او را میشنید میخکوب میشد.
جیگی جیگی مطرب بود و به حرم امام رضا راهش نمیدادند اما زمانی که فوت کرد همزمان با او مردی والا مقام در مشهد درگذشت که برایش مراسم ویژهای گرفتند، اما جالب اینجا بود که پیکرهای آنها در غسالخانه با هم جابجا شد.
قرار بود آن مرد والا مقام در حرم حضرت امام رضا (ع) دفن شود که هزینه بسیار بالایی هم داشت و می خواستند جیگی جیگی را که مُطرب بود به قبرستانی خارج از شهر ببرند، اما وقتی پیکرهای آنها با هم جابجا شد، جیگی جیگی با مراسم خاصی در حرم امام رضا و در زیر سقاخانه اسماعیل طلا دفن شد. بعدا خانواده آن مرد والا مقام درخواست نبش قبر کردند، اما آیت الله میلانی که مرجع تقلید بود اجازه این کار را نداد و قسمت این شد که هرکه به زیارت امام رضا میرود جیگی جیگی را هم زیارت میکند.
🖌به نقل از رضا کیانیان
┏━━✨✨✨━━┓
🍁 @Masafe_akhar 🍁
┗━━✨✨✨━━┛
✅اهل دلی چه زیبا می گفت:
⚡️ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!
⚡️ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
⚡️ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
⚡️ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
⚡️ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!
⚡️ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!!!
⚡️ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...!!!
⚡️ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!!
⚡️ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!
⚡️ﺭﺍﺳﺘﯽ ، عشق قدیمی ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...!
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ گریه هایش ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ...!
⚡️ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...!
⚡️ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ...!!!
⚡️ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ
✅ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ
ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند...!!!
✅من می مانم و خدا.....
با احساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو ترسانده اند..
@Masafe_akhar
هرگز به شریک مالی خود ستم نکن و به اموال شریک خود طمع نداشته باش
📖سوره ص، آیه ۲۴
@Masafe_akhar
✅ناامیدان این داستان راازدست ندهید
بانوی مومنی در یکی از خاطرات خود میگوید:
با جوانی بسیار متدین ازدواج کردم. با پدر و مادر همسرم زندگی میکردیم. همسرم نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. خداوند پس از یک سال دختری به ما عطا کرد که اسم او را اسماء نهادیم.
مسؤولیت همسرم به غرب عربستان انتقال یافت و یک هفته در اداره کار میکرد و یک هفته استراحت.
در حالی که دخترم پا در چهار سالگی نهاده بود همسرم هنگام بازگشت به خانه در ریاض در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از مدتی پزشکان مغز و اعصاب ابراز کردند که 95% از مغزش از کار افتاده است.
برخی از نزدیکان پس از 5 سال از گذشت این حادثه سخت به من پیشنهاد کردند که میتوانید از شوهرت جدا شوی، اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرتب به شوهرم در بیمارستان سر میزدم و جویای احوال او میشدم.
به تربیت و پرورش دخترم بسیار اهتمام میورزیدم، بنابراین او را در دارالتحفظ ثبت نام کردم و در سن 10 سالگی تمام قرآن را حفظ کرد.
دخترم 19 سالش شده بود و 15 سال پس از سانحه ای که برای شوهرم پیش آمده بود، زمانی که به اتفاق به ملاقات پدرش رفتیم، اصرار میورزید که شب نزد پدرش بماند و پس از اصرار زیاد او و مخالفت من، سرانجام به پیشنهاد او تن دادم.
دخترم برای من نقل کرد که در کنار پدرم سورهی بقره را از حفظ خواندم، سپس خواب من را فراگرفت و خود را در خواب بسیار خوشحال و مسرور دیدم. سپس برخاستم و تا توانستم نماز شب خواندم و پس از مدتی به خواب فرو رفتم. کسی در خواب به من میگفت: «چطور میخوابی در حالی که خدا بیدار است؟ برخیز! اکنون وقت قبول شدن دعاست، پس دعاکن، خداوند دعاهایت را میپذیرد.» با عجله رفتم وضو گرفتم، با چشمانی پر از اشک به صورت پدرم مینگریستم و اینچنین با خدا به راز و نیاز پرداختم:
«یا حی یا قیوم، یا جبار، یا عظیم، یا رحمان یا رحیم... این پدر من و بندهای از بندگان توست که چنین گرفتار شده است و ما نیز در مقابل این مصیبت آرام گرفته و به قضا و قدر تو راضی شدهایم. خداوندا! پدرم اکنون در سایهی رحمت و خواست توست. خداوندا! همانگونه که ایوب را شفا دادی، همانگونه که موسی را به آغوش مادرش برگرداندی، همانگونه که یونس را در شکم نهنگ و ابراهیم را در کورهی آتش نجات دادی پدرم را نیز شفا ده. خداوندا! پزشکان ابراز داشتهاند که هیچ امیدی به بازگشت او وجود ندارد، اما امیدواریم که تو او را به میان ما باز گردانی.»
قبل از اینکه سپیدهی صبح بدمد خواب بر چشمانم چیره شد و باز در خواب فرو رفتم، همینکه چشمانم گرم شدند، شنیدم که صدای ضعیفی من را صدا میزد و میگفت: تو کی هستی؟ اینجا چکار میکنی؟ این صدا من را بیدار کرد و به طرف راست و چپ نگاه کردم. آنچه که من را در بهت و حیرت فرو برد این بود که صدای پدرم بود! با عجله و شور و شوق و گریه و زاری او را در آغوش گرفتم.
او من را پس زد و گفت: دختر تو محرم من نیستی، مگر نمیدانی در آغوش گرفتن نامحرم حرام است؟
گفتم: من اسماء، دخترت هستم و با عجله و شکر و شور و شوق پزشک و پرستاران را باخبر کردم. همه آمدند و چون پدرم را با هوش دیدند شگفتزده شدند و همه میگفتند: سبحان الله. این کار خداوند است که مرده را زنده میگرداند.
پدر اسماء پس از 15 سال کما به هوش آمد، در بارهی آن رویداد تنها این را به یاد میآورد که قبل از سانحه خواستم توقف کنم و نماز چاشتگاه را به جا آورم و نمیدانم نماز چاشتگاه را خواندم یا نه.
بدینصورت همسرم پس از 15 سال کما و از دست دادن 95% از مغزش به آغوش خانوادهی ما بازگشت و خداوند پسری به ما عطا کرد و زندگی به روال عادی خود بازگشت.
✅پس هرگز از رحم خدا ناامید نشوید، هرکاری نزد خدا آسان است.
✍
@Masafe_akhar
‼شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است
و به هر موجودی روزی رسان است.
به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد.
به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد.
هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و...
از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن.
مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود.
ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت:
«هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد.
وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت:
«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟
شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!»
فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد.
اگر خواهان تغییرات هستی
همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند.
🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶
@Masafe_akhar
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
دردم به جز وصال تو درمان نمی شود
بی تو عذابِ فاصله آسان نمی شود
افسانه نیست آمدنت، لیک در عیان
این قصه بی حضور تو امکان نمی شود.
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
@Masafe_akhar
🔹در عصر ظهور احکام دینی چگونه اجرا میشوند؟
اولین مرحله رسالت امام موعود، #تحریف_زدایی از ساختار دین در حوزه معرفت دینی است؛ آموزههای دینی در طول تاریخ آرامآرام به فراموشی سپرده میشوند و یا منحرف میگردند. ازاینرو وظیفه اصلی حضرت، احیای احکام فراموش شده و پاککردن زنگار از چهره مقدس دین اسلام است تا طعم دینداری به ذائقه دینداران شیرین افتد و از ثمره دینداری بهره ببرند.
مرحله بعدی، اجرای صحیح احکام دین است؛ با انجام اعمالی چون:
⚜. اجرای حد بر #ربا_خواران و غاصبان حقوق و اموال مردم؛
⚜. پیراستن تزیینات و تشریفات از ساختار مساجد؛
⚜. كشیدن خط بطلان بر تفسیرهای غلط و تأویلهای ناصواب از آیات و ارائه تفسیر صحیح؛
⚜ احیای بخشهای متروک مانده از کتاب و سنت پیامبر و سیره امامان.[۱]
📚الغیبة، نعمانی، ص۲۵۳ و ص۲۳۱
@Masafe_akhar