eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
34.3هزار ویدیو
308 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 استاد مسعود عالی 🔴علت تبدیل شراب به شیر 🌹امام صادق عليه السلام : إنّ أهلَ الرَّيِّ في الدُّنيا مِن المُسْكِرِ يَموتونَ عِطاشا ، و يُحْشَرونَ عِطاشا ، و يَدخُلونَ النّار عِطاشا "آنان كه در دنيا از مسكرات سيراب شوند ، تشنه كام مى ميرند و تشنه كام محشور مى شوند و تشنه كام به دوزخ مى روند ." @masafe_akhar
‌ 🌹داستان آموزنده ابن عبّاس گويد: من و سلمان در زير درختى نشسته بوديم؛ سلمان شاخه درختى را كه برگ‌هايش خشك شده بود، جنباند و همه برگ‌ها به زمين ريخت. جناب سلمان فرمود: اى ابوعثمان ، از من نمى‌پرسى كه چرا چنين كردم؟ گفتم: سبب اين كار چه بود؟ فرمود: با پيامبر (صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم) در زير اين درخت نشسته بوديم، آن حضرت چنين كرد كه من كردم و سپس به من فرمود: اى سلمان ، از من نمیپرسى كه چرا چنين كردم؟! من عرض كردم: يا رسول اللّه، سبب چه بود؟ حضرت فرمود: مؤمن چون آنطور كه دستور داده شده وضو بگيرد و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بريزد همانند اين برگ‌ها كه از اين درخت فرو ريخت . آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: و اقم الصلوة طرفى النّهار و زلفا من اللّيل ... . (هود/۱۱۴) و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره‌هايى از شب... 📙(تفسير منهاج الصادقين،ج۴ص۴۶۲). ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌ @masafe_akhar
🔸 و قَالَ (عليه السلام) لِبَعْضِ مُخَاطِبِيهِ وَ قَدْ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ يُسْتَصْغَرُ مِثْلُهُ عَنْ قَوْلِ مِثْلِهَا: لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً. 🔹 امام علی (عليه السلام) به شخصى كه در حضورش سخنى بالاتر از شأن خود گفت، فرمود: پيش از پردرآوردن پرواز كردى و هنوز بالغ نشده بانگ برآوردى. ------------------------------------ 🔸 حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمودند : « إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانَ لا يَقومُ من مَجلِسٍ ، و إنْ خَفَّ ، حتّى يَستَغْفِرَ اللّه َ عزّ و جلّ خَمْسا و عِشرينَ مَرّةً . » 🔹 پيامبر خدا هرگاه از مجلسى برمى خاست، اگر چه زمانى كوتاه در آن جا نشسته بود، بيست و پنج مرتبه از خدا آمرزش مى طلبيد. ------------------------------------ 🔸 حضرت امام باقر (عليه السلام) فرمودند : « قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما آمَنَ بي مَن باتَ شَبْعانَ و جارُهُ جائعٌ . قالَ : و ما مِن أهلِ قريةٍ يَبِيتُ و فيهِم جائعٌ ، يَنظُرُ اللّه ُ إليهِم يومَ القِيامَةِ . » 🔹 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به من ايمان نياورده است آن كه شب را با شكم سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد. فرمود: اهل هر آبادى كه شب را بگذرانند و در ميان ايشان گرسنه اى باشد ، روز قيامت خداوند به آنان نظر رحمت نمى افكند. ------------------------------------ 🔸 عنِ الْكَاهِلِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّ يَعْقُوبَ علیه السلام لَمَّا ذَهَبَ مِنْهُ بِنْيَامِينُ نَادَی يَا رَبِّ أَ مَا تَرْحَمُنِي أَذْهَبْتَ عَيْنَيَّ وَ أَذْهَبْتَ ابْنَيَّ فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تـَعـَالَی لَوْ أَمـَتُّهـُمـَا لَأَحـْيـَيـْتـُهُمَا لَكَ حَتَّی أَجْمَعَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمَا وَ لَكِنْ تَذْكُرُ الشَّاةَ الَّتـِي ذَبـَحـْتـَهـَا وَ شَوَيْتَهَا وَ أَكَلْتَ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ إِلَی جَانِبِكَ صَائِمٌ لَمْ تُنِلْهُ مِنْهَا شَيْئاً 🔹 کاهلی گويد شنيدم حضرت صادق علیه السلام می‌فرمود: که چون بنيامين از دست يعقوب رفت عرض کرد: بار پروردگارا به من رحم نمی‌کنی؟ چشمم را که گرفتی و فرزندم را که بردی؟ پس خدای تبارک و تعالی به او وحی کرد: که اگر من آن دو را (يعنی يوسف و بنيامين را) ميرانده باشم برايت زنده‌شان می‌کنم ولی آيا به ياد داری آن گوسفندی که سر بريدی و بريان کردی و خوردی و فلان و فلان در همسايگی تو روزه بودند و چيزی به آنها ندادی؟. ------------------------------------ 🔸 حضرت امام کاظم (عليه السلام) فرمودند : « لَيسَ حُسنُ الجوارِ كَفَّ الأذى ولكِن حُسنُ الجَوارِ الصَّبرُ عَلَى الأذى » 🔹 خوشْ همسايگى [تنها] خوددارى از آزار دادن [همسايه] نيست ، بلكه شكيبايى بر آزار [ديدن از همسايه] است. ------------------------------------ 🔸 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند : « وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة. » 🔹 به خدا سوگند معاويه از من سياستمدارتر و زيرک تر نيست; ولى او نيرنگ مى زند و مرتکب انواع گناه مى شود (سياستش بى قيد و شرط است و هر کار خلافى را براى پيشبرد اهداف سياسى خود مجاز مى شمرد). اگر غدر و خيانت ناپسند نبود من سياستمدارترين مردم بودم; ولى هر گونه عذر و پيمان شکنى منتهى به فجور و گناه مى شود و هر گناهى سر از کفر در مى آورد (همان گونه که رسول خدا فرمود:) «هر غدّار و پيمان شکنى روز قيامت پرچم خاصى دارد که به وسيله آن شناخته مى شود (و در صحنه محشر رسوا مى گردد) ولى به خدا سوگند (با اينکه اهل اين گونه سياستها نيستم; ولى) با کيد و مکر دشمن اغفال نمى شوم و در برابر شدايد زانو مى زنم. ------------------------------------ 🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : « لَيسَ مِنّا مَن غَشَّ مُسلِماً أو ضَرَّهُ أو ماكَرَهُ » 🔹 هر كه به مسلمانى خيانت كند يا بدو زيان رساند و يا بدو نيرنگ زند ، از ما نيست. ------------------------------------ 🔸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : « مَن غَشَّ أخاهُ المسلِمَ نَزَعَ اللّه ُ مِنهُ برَكةَ رِزقِهِ ، و أفسَدَ علَيهِ مَعيشَتَهُ ، و وَكَلَهُ إلى نَفسِهِ . » 🔹 هر كس سرِ برادر مسلمان خود كلاه بگذارد، خداوند بركت را از روزى او بگيرد و زندگى او را تباه و پريشان سازد و او را به خودش وا گذارد. ------------------------------------ @masafe_akhar
▫️ روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از بازار مدینه می گذشتند، به غذائی که جلوه می نمود بر خوردند و آن را پاکیزه یافتند، و از قیمتش پرسیدند، خدای تبارک و تعالی به وی وحی رساند که دست به زیر کالا ببرد، حضرت چنین کرد و جنسی پست یافت. ▫️ فروشنده چهره های زیبای کالا را بالا گذاشته بود و ردیف های زیرین رااز جنس نامرغوب پر کرده بود، حضرت به صاحب کالا فرمودند: « ما اراک الّا وَ قَدْ جَمَعْتَ خِیانةً وَ غِشّاً لِلْمُسْلِمینَ » 🔹 نمی‌بینم تو را مگر اینکه، خیانت و غشّ به مسلمانان را با هم جمع کرده ای. ------------------------------------ 🔸 حضرت امام کاظم (عليه السلام) فرمودند : « لَمّا مَرَّ بهشامِ بنِ الحَكَمِ و هو يَبِيعُ السَّابِرِيَّ فِي الظِّلالِ ـ : يا هِشامُ ، إنّ البَيعَ فِي الظِلِّ غِشٌّ ، و إنَّ الغِشَّ لا يَحِلُّ . » 🔹 چون بر هشام بن حكم كه در سايه (تاريكى) مشغول فروختن پارچه شاپورى بود، گذشت ـ فرمود : اى هشام! فروختن كالا در سايه، دغلى است، و دغلى [در معامله] روا نيست. @masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
4_6012513937302488710.mp3
35.16M
🔊 سخنرانی استاد رائفی‌پور 📁 ایران، سرزمین نجیب‌زادگان (بررسی شخصیت کوروش) 🗓 ۱۳۹۷/۱۱/۶ - - مرودشت 🆔 @Masafe_akhar
💠 آیت‌الله بهجت:اکثر بدبختی ما همین است که عِلممان، با عَملمان هماهنگ نیست! 📚 برگی از دفتر آفتاب، ص۱۳۴ @Masafe_akhar
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣این همه خبر از کجا میاره این دختر؟؟!😳 🔹دختر دهه هفتادی قمی که از همه اتفاقات قم خبر داره🤔😃 ❌❌ببینید چه خبرایی تو کانالش گذاشته!!!😱 http://eitaa.com/joinchat/1056899072C2528af41ae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ علیه‌السلام میفرماید: 🍃 هرکس بعداز وضو ، یک بارآیت الکرسی بخواند ، خداوند ثواب چهل سال عبادت به وی بخشیده و مقامش را چهل درجه مرتفع میکند. 📖 جامع الاخبار، ص 45 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Masafe_akhar
📚آیا اسلام برای همه امور بشر پاسخ دارد؟ شهید مطهری:بعضی‌ها جمود به خرج می‌دهند، خیال می‌کنند که چون دین اسلام دین جامعی است، پس باید در جزئیات هم تکلیف معینی روشن کرده باشد. نه، اینطور نیست. یک حساب دیگری در اسلام است. اتفاقاً جامعیت اسلام ایجاب می‌کند که اساساً در بسیاری از امور دستور نداشته باشد؛ نه اینکه هیچ دستور نداشته باشد، بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند. از جمله حدیثی است به این مضمون: خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند؛ یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی در نیاورند، آن را که رخصت است آزاد بدانند. امیرالمؤمنین می‌فرماید: خدا یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است، به آنها تجاوز نکنید. خدا درباره بعضی از مسائل سکوت کرده است. البته فراموش نکرده، بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند. در آنچه که خدا مردم را آزاد گذاشته است، شما دیگر تکلیف معین نکنید. 📚اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص175 @Masafe_akhar
🔰کار کم و بهره زیاد نیت‌ها این خاصیت و این توانایی را دارند که از کارهای کم بهره‌های زیادی را به انسان می‌دهند، حتی به خوابیدن و نشستن و رفت و آمد تو جهت می‌دهند. من اگر بخيلم و فكر مى ‏كنم با دادن هزار تومان در راه خدا كم مى ‏آورم، وقتى با آن معرفت اين حالت من تركيب شد، مى ‏بينم آن چه در راه خدا داده ‏ام برايم مانده است و غير از آن رفته است. مثل آن گوسفندى كه پيامبر به همسرش دستور داد كه در راه خدا به فقرا بدهد و بعد از سؤال از همسر و جواب او كه مقدارى ماند و بقيه را داديم فرمودند كه بقيه ماند و مقدار باقى مانده رفته است. اگر اين بينش بيايد سخاوت صفت انسان مى‏ شود، كه اميرالمؤمنين از جايى عبور مى ‏كردند و غذاى گنديده ‏اى ديدند فرمودند: «هذا ما بخل به الباخلون». آنچه در اين عالم بكار نگيرى مى ‏گندد. اين يقين و معرفت و اين محبت و ايمان وقتى با امكانات ما تركيب مى ‏شود، وضعيت عوض مى ‏شود. ❛❛ استاد علی صفایی حائری( عین‌صاد) 📚 شرحی بر دعای مکارم الاخلاق | ص 73 @Masafe_akhar
📚 شکایت از روزگار مفضل بن قیس، سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی، او را آزار می داد. یک روز در محضر امام صادق (علیه السلام) لب به شكایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح كرد. گفت فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا كنم؟ فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم. بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام. به هر در بازی می روم، به رویم بسته می شود. در آخر از امام تقاضا كرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فروبسته او بگشاید. امام صادق (علیه السلام) به كنیزكی كه آنجا بود فرمود برو آن كیسه اشرفی را كه منصور برای ما فرستاده بیاور. كنیزک رفت و فورا كیسه اشرفی را حاضر كرد. آنگاه به مفضل بن قیس فرمود در این كیسه چهارصد دینار است و كمكی است برای زندگی تو. گفت مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود. امام فرمود بسیار خب، دعا هم می كنم، اما این نكته را به تو بگویم، هرگز سختی ها و بیچارگی های خود را برای مردم تشریح نكن. اولین اثرش این است كه وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شكست یافته ای. در نظرها كوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود. 📚 بحارالانوار، جلد 11، صفحه 114 @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست. وقتی تعمیرکار ماشین با دست های چرب و چیلی و در حالیکه عرق پیشانی اش را پاک می کند، برای تعویض یک پیچ که حق العمل اش پنج هزار تومان است از شما دویست هزارتومان می گیرد؛ این دزدی است. وقتی کارمند مملکت به جای کار کردن وقت اش را صرف دیدن فیلم و دانلود موسیقی می کند؛ این دزدی است... وقتی راننده تاکسی، مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و دو برابر کرایه می گیرد؛ این دزدی است. وقتی پزشکی برای خیر رساندن به همکار و رفیق رادیولوژیست اش، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله می کند؛ این دزدی است... وقتی استاد دانشگاه بدون مطالعه سرکلاس حاضر می شود و برای پر کردن وقت کلاس از دانشجوها می خواهد یکی یکی بیایند و کنفرانس بدهند؛ این دزدی است. اخلاقی و آموزنده و های @Masafe_akhar
| | • • حسن بن الجَهم از اصحاب امام رضا علیه السلام از امام علیه السلام سوال کرد: - دلم میخواهد بفهمد من در دل شما چه مقامی دارم؟ من در دل شما چگونه هستم؟♥️🌙° . امام جواب دادند به دل خودت نگاه کن ببین من در دل تو چگونه هستم هر طوری که من در دل تو هستم تو هم در دل من همانطور هستی.🌱•💚•• . اخلاق اسلامی/صفحه۱۰۱ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
🌹داستان آموزنده🌹 روزی روزگاری یک هیزم شکن خیلی قوی برای کار سراغ یک تاجر الوار رفت؛ تاجر او را استخدام کرد و دستمزد خوبی برایش تعیین کرد. همچنین شرایط کاری بسیار خوب بود، بنابراین هیزم شکن تصمیم گرفت کارش را به نحو احسن انجام دهد، تا محبت صاحب کار خود را جلب کند. رئیس جدید به او یک تبر داد و محل کارش را نشان داد. روز اول هیزم شکن ۱۸ درخت را قطع کرد. رئیسش به او تبریک گفت و از او خواست به همین روش به کار خود ادامه دهد. تاجر بسیار هیجان زده بود تا ببیند روز بعد هیزم شکن چند درخت قطع می کند. اما روز بعد او توانست فقط ۱۵ درخت را بیندازد. روز بعد هیزم شکن تلاش خود را بیشتر کرد، ولی فقط ۱۰ درخت قطع کرد… هر روزی که می‌گذشت، هیزم شکن با تمام تلاشی که می‌کرد تعداد کمتری می‌توانست قطع کند. هیزم شکن با خود فکر کرد من باید قدرت خود را از دست داده باشم. بنابراین پیش رئیس خود رفت و از او معذرت خواهی کرد و گفت نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده است که هر روز توانایی من در قطع درختان کمتر می‌شود. تاجر در جواب پاسخ داد: « آخرین باری که تبر خود را تیز کردی کی بود؟ » هیزم شکن پاسخ داد: تیز کردن؟ من وقتی برای تیز کردن تبر نداشتم چون خیلی مشغول… در این لحظه هیزم شکن به فکر فرو رفت و در کمال شرمندگی به اشتباه خود پی برد. . آیا شما نیز تبر زندگی خود را با استفاده از تجربيات و عبرت گرفتن از گذر ايام تیز می‌کنید؟ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ سـ❤️ـلام دوست عزیزم ✨ امروزت پر از شادی و سلامتی و ثروت .... ازت می‌خوام به مدت یک هفته: •جنگ با خودتو تموم کنی و از سرزنش کردن خودت دست برداری. •به دنبال سؤال‌های که چرا رفت؟ چرا فلانی اون کار رو کرد؟ یا چرا فلان اتفاق افتاد نباشی! •همه‌ی حسرت‌ها و کمبودهات رو فراموش کنی. •خودت رو با دیگران مقایسه نکنی. •منتظر آینده بهتر نباشی و سعی کنی از الانت لذت ببری. •تو این یه هفته نه حسرت گذشته رو بخور نه به آینده فکر کن، تنها چیزی که باید برات وجود داشته باشه زمان حاله. •و تو باید از تک تک نفس‌هات و تمام کار هایی که می‌کنی لذت ببری. این چالش یه هفته‌ای رو امتحان کن. @Masafe_akhar
امام حسین علیه السلام: هرگز سخن بيهوده مگوى؛ زيرا بيم گناه براى تو دارم و نيز هرگز سخن سودمند مگوى، مگر اين كه آن سخن به جا باشد @Masafe_akhar
✅ داستان حضرت علی علیه سلام ثروتمند شدن فقیر این داستان رو فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده است که یک روز يكى از طلبه‌هاى حوزه علمیه نجف از نظر معيشت در تنگنا شدید و دشوارى غير قابل تحملى بود که روزى از روى شكايت و فشار روحى زیاد كنار ضريح مطهر حضرت علی علیه‌السلام رفت و به حضرت گفت : شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بی‌بديل را به چه سبب در حرم خود گذاشته ايد ، در حالی كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين عليه‌السلام را در خواب می بیند كه آن حضرت به او می‌فرمايد : اگر می‌خواهى در نجف مجاور من باشى ، اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى می‌خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدر آباد به خانه فلان كس مراجعه كنى. چون در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : « به آسمان رود و كار آفتاب كند » پس از اين خواب دوباره به حرم مطهر مشرف می‌شود و به حضرت عرضه می‌دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله می‌دهيد ؟! بار ديگر حضرت را خواب می‌بيند كه می‌فرمايد : سخن همان است كه گفتم اگر در جوار ما با اين اوضاع می‌توانى استقامت ورزى ؛ اقامت كن ، اگر نمی‌توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : « به آسمان رود و كار آفتاب كند » پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن طلبه كتاب‌ها و لوازم مختصرى كه داشت را به فروش می‌رساند و اهل خير هم با او مساعدت می‌كنند تا خود را به هندوستان می‌رساند و در شهر حيدر آباد سراغ خانه آن راجه را می‌گيرد مردم از اينكه طلبه‌اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب می‌كنند !!!وقتى به در خانه آن راجه می‌رسد در می‌زند چون در را باز می‌كنند می‌بيند شخصى از پله‌هاى عمارت در حال پایین آمدن است ، طلبه وقتى با او روبرو می‌شود می‌گويد : « به آسمان رود و كار آفتاب كند » ناگهان راجه فوراً پيش خدمت‌هایش را صدا می‌زند و می‌گوید : اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگی‌اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس‌هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد. سپس مراسمی به صورتى نيكو انجام می‌گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى می‌شود .فردا که شد طلبه ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر از زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند .طلبه از شخصى كه كنار دستش بود با تعجب پرسيد : چه خبر است ؟! فردی که کنارش بود گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است ... طلبه پيش خودش گفت : عجب پس من وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش و شادی را آماده کرده اند .هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد و همگان به احترامش از جاى برخاستند ، راجه نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست سپس رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ می‌شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه‌ از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم و همه می‌دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است ، لذا يكى از آنها را هم كه هر یک از ديگری زيباتر است براى او عقد می‌بندم و شما اى عالمان دين هم اكنون صيغه عقد را پس از انتخابش جارى كنيد ...چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود از راجه پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟! راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين عليه‌السلام شعرى بگويم که یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ، به شعراى فارسى زبان در هندوستان مراجعه كردم ، مصراع های گفته شده آنها چندان مطلوب نبود و به شعراى ايران نیز مراجعه كردم ، مصراع های آنان هم چندان چنگى به دل نمی‌زد ؛ پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر اميرالمؤمنين علیه‌السلام قرار نگرفته است لذا نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او درآورم که پس از مدتی شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد . ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل است و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟!  راجه گفت : من گفته بودم : « به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند » طلبه در حالی که بغض در گلو داشت گفت : مصراع دوم از من نيست بلكه لطف خود حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام است . راجه سجده شكر كرد و خواند👇 « به ذره گر نظر لطف بوتراب كند به آسمان رود و كار آفتاب كند » @Masafe_akhar
💚امام رضا عليه السلام: آدم پيمان شكن از پيشامد بد در امان نيست لا يَعْدَمُ المرءُ دائرةَ السّوءِ مَعَ نَكْثِ الصَّفْقةِ 📘ميزان الحكمه جلد2 صفحه 84 @Masafe_akhar