eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
34.6هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در موقع ایراد خطبه بر تنه ی درخت خرمایی که در مسجد باقی مانده بود تکیه می دادند، اما وقتی جمعیت زیاد شد، منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد. در اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن تنه ی نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفتند، یک باره صدای ناله ی تنه ی خشکیده همانند زنِ فرزند مرده بلند شد. با ناله ی تنه ی نخل، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست. رسول خدا از منبر به زیر آمدند؛ تنه ی نخل را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: “آرام باش”. و او آرام شد. سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردم، باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند! اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد. آری، درخت خشک لحظه ای از پیامبر دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با این که آن حضرت را می دید. ما را چه شده است که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم؛ امّا به زندگی عادی خویش سرگرم ایم؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم؛ جز امام زمانمان! 📚بحارالأنوار، ج17، ص326 @Masafe_akhar
زندانی زندان غیبتیم اباصلت می‌گوید: پس از دفن حضرت رضا علیه السلام به دستور مامون زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بیخوابی شبها به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله متوسل شدم. از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی حاصل کند. هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت جواد علیه السلام، نجات‌بخش گرفتاران عالم، وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی‌تاب شده‌ای؟ عرض کردم به خدا سوگند سخت بی‌تابم! فرمود: برخیز ! سپس دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. آن گاه دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره می‌کردند، توان سخن گفتن نداشتند و به راحتی از زندان خارج شدم. سپس امام جواد علیه السلام فرمود: برو در امان خدا که هرگز دست مامون به تو نخواهد رسید! اباصلت می‌گوید: همان گونه که حضرت فرمود دیگر هرگز مامون را ندیدم! 📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ​و این داستان امروز ماست... شاید اگر زودتر از تنگنای این زندان غیبت بی‌تاب شده بودیم و از صاحب الزمان درخواست کرده بودیم... زودتر از این زندان نجات می‌یافتیم... @Masafe_akhar
🔻 💢دیشب به سفارش خانومم رفتم توی یک شیرینی فروشی خوب، توی دور و زمونه الان هر فروشگاهی اسمش خارجی تر باشه تو ذهن بعضی ها باکلاس تره. 💢 اسم این شیرینی فروشی “نورالقائم” بود. شاید ما توجه نکنیم. اما اسم ها خیلی اثر دارند. 💢بعضی از اسم ها بار تبلیغی دارند. خیلی حس خوبی داشتم توی این قنادی. 💢با خودم گفتم چکار کنم که صاحب قنادی تشویق بشه و در ضمن نامی از امام زمان علیه السلام هم برده باشم. 💢 توی صف صندوق وقتی نوبت من شد در حال کارت کشیدن گفتم: “درود بر شما. عجب اسم قشنگی برای قنادی خودتون انتخاب کردید” 💢پاسخ داد: بله. اسم امام زمان علیه السلام خیلی قشنگه. 💢از قنادی که می اومدم بیرون با خودم فکر کردم چه راحت میشه بعضی وقت ها از امام زمان علیه السلام صحبت کرد. @masafe_akhar