eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
34.6هزار ویدیو
310 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
01_Khotbe_Fadakieh_Hazrate_Zahra_Fatamieh_1390_Mashhade_Moghaddas.mp3
39.89M
🔈 🔉 * دو خطبه مهم حضرت فاطمه (س) * محور بحث خطبه فدکیه چیست؟ * دعای چه کسانی مستجاب نمی‌شود؟ * هدف خلقت انسان! * راهکارهای اساسی برای ورود به فرهنگ هر ملت * معنای فتنه * حضرت فاطمه س ، علمدار خلق واژه‌ها * ثواب و گناهان عالم برای چه کسانی نوشته می‌شود؟ * شیطان پرستی واقعی * وقتی مؤمن بودن سخت‌تر و کافر بودن آسان‌تر می‌شود! * روایت مهم از امام صادق(ع) در مورد طاغوت * ماجرای حدیث‌سوزی چیست؟ * جذابیت روز را چه کسی می‌سازد؟ * خروجی مکانیزم ولایی و طاغوتی چیست؟ * آثار جهانی سقیفه تا امروز * پیچیده‌ترین فتنه و ظلم تاریخ * قاعده کشف بدترین آدم‌های زمین * فتنه‌های فرعون ⏰ مدت زمان: ۱:۱۵:۲۴ ❗️برای دریافت مجموع جلسات خطبه فدکیه، از طریق لینک زیر اقدام نمایید 🌐 https://aminikhaah.ir/?p=3086 @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚عاقبت کبوتر مسجد عبدالملك بن مروان (پنجمين اموى ) قبل از آنكه بر مسند بنشيند، همواره در مسجد بود، و با و سر و كار داشت ، به گونه اى كه او را ((حمامة المسجد)) (كبوتر مسجد) مى ناميدند، وقتى كه پس از مرگ پدرش ، خلافت به او رسيد، در مسجد مشغول قرائت قرآن بود، خبر مقام خلافت را به او دادند، او قرآن را به دست گرفت و به آن خطاب كرد و گفت : سلام عليك هذا فراق بينى و بينك : ((خداحافظ، اكنون زمان جدائى بين من و تو است )). آنچنان او را مسخ و غافل كرد كه مى خورد، و يكى از استاندارانش ، (( )) بود كه دهها و صدها هزار نفر مسلمان را كشت ، خودش مى گفت : من قبل از سلطنت از كشتن اى مضايقه داشتم ولى اكنون حجاج براى من نوشته كه صدها نفر را كشته ام ، ولى اين خبر در من هيچ اثر نمى كند، و روزى يكى از دانشمندان زمان (بنام زهرى ) به او گفت : شنيده ام مى نوشى گفت : ((آرى ، مردم را نيز مى نوشم )). 📚 منبع : داستان دوستان ج1 ص36 ❥↬ @masafe_akhar2 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
‌ 📚تاثیر لقمه حرام شريك بن عبدالله نخعى از دانشمندان معروف اسلامى در قرن دوم بود، مهدى عباسى (سومين خليفه عباسى ) به و هوش شريك ، اطلاع داشت ، او را به حضور طلبيد و اصرار كرد كه منصب را قبول كند، او كه مى دانست قضاوت در دستگاه طاغوتى عباسيان ، بزرگ است ، قبول نكرد. مهدى عباسى اصرار كرد كه او فرزندانش گردد، او به شكلى از زير بار اين پيشنهاد نيز خارج شد و نپذيرفت . تا اينكه روزى خليفه عباسى به وى گفت : ((من از تو سه توقع دارم كه بايد يكى از آنها را بپذيرى : 1- قضاوت 2- 3- امروز من باشى و بر سر سفره ام بنشينى )). شريك ، تاءملى كرد و سپس گفت : اكنون كه به انتخاب يكى از اين سه كار مجبور هستم ترجيح مى دهم كه مورد سوم (مهمانى ) را بپذيرم . قبول كرد و به آشپز خود، دستور داد: لذيذترين ها را آماده نمايد و از شريك ، به بهترين وضع ممكن پذيرائى نمايد. پس از آماده شدن غذا، شريك كه آن روز از آن غذاهاى لذيذ و گوناگون نخورده بود، با حرص و ولع از آنها خورد، در همين حال يكى از نزديكان خليفه به خليفه گفت : ((همين روزها، شريك ، هم منصب قضاوت را مى پذيرد و هم منصب آموزگارى فرزندان شما را، و اتفاقاً همين طور هم شد و او عهده دار هر دو مقام گرديد)). از طرف دستگاه ، و ماهيانه مناسبى برايش معين كردند، روزى شريك با متصدى پرداخت حقوق ، حرفش شد. متصدى به او گفت : ((مگر گندم به ما فروخته اى كه اين همه توقع دارى ؟)). شريك ، جواب داد: ((چيزى بهتر از گندم به شما فروخته ام ، من دينم را به شما فروخته ام )). آرى# غذاى_حرام و ، آنچنان او را تيره و تار كرد، كه او به راحتى جزء درباريان دستگاه ظلمه گرديد، و به اين ترتيب انسان خوبى بر اثر غذاى آلوده ، منحرف و عاقبت به شر شد. 📚 منبع: داستان دوستان، ج1 ❥↬ @Masafe_akhar ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
‌ 📚تاثیر لقمه حرام شريك بن عبدالله نخعى از دانشمندان معروف اسلامى در قرن دوم بود، مهدى عباسى (سومين خليفه عباسى ) به و هوش شريك ، اطلاع داشت ، او را به حضور طلبيد و اصرار كرد كه منصب را قبول كند، او كه مى دانست قضاوت در دستگاه طاغوتى عباسيان ، بزرگ است ، قبول نكرد. مهدى عباسى اصرار كرد كه او فرزندانش گردد، او به شكلى از زير بار اين پيشنهاد نيز خارج شد و نپذيرفت . تا اينكه روزى خليفه عباسى به وى گفت : ((من از تو سه توقع دارم كه بايد يكى از آنها را بپذيرى : 1- قضاوت 2- 3- امروز من باشى و بر سر سفره ام بنشينى )). شريك ، تاءملى كرد و سپس گفت : اكنون كه به انتخاب يكى از اين سه كار مجبور هستم ترجيح مى دهم كه مورد سوم (مهمانى ) را بپذيرم . قبول كرد و به آشپز خود، دستور داد: لذيذترين ها را آماده نمايد و از شريك ، به بهترين وضع ممكن پذيرائى نمايد. پس از آماده شدن غذا، شريك كه آن روز از آن غذاهاى لذيذ و گوناگون نخورده بود، با حرص و ولع از آنها خورد، در همين حال يكى از نزديكان خليفه به خليفه گفت : ((همين روزها، شريك ، هم منصب قضاوت را مى پذيرد و هم منصب آموزگارى فرزندان شما را، و اتفاقاً همين طور هم شد و او عهده دار هر دو مقام گرديد)). از طرف دستگاه ، و ماهيانه مناسبى برايش معين كردند، روزى شريك با متصدى پرداخت حقوق ، حرفش شد. متصدى به او گفت : ((مگر گندم به ما فروخته اى كه اين همه توقع دارى ؟)). شريك ، جواب داد: ((چيزى بهتر از گندم به شما فروخته ام ، من دينم را به شما فروخته ام )). آرى# غذاى_حرام و ، آنچنان او را تيره و تار كرد، كه او به راحتى جزء درباريان دستگاه ظلمه گرديد، و به اين ترتيب انسان خوبى بر اثر غذاى آلوده ، منحرف و عاقبت به شر شد. 📚 منبع: داستان دوستان، ج1 ❥↬ @masafe_akhar ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
4_73710507906826597.mp3
1.77M
🔘ماجرای دختر حضرت علی(ع) با ثانی 👤 استاد رائفی پور @Masafe_akhar