eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14.3هزار دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
32.8هزار ویدیو
300 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا کسی که در شب و روز جمعه از دنیا برود نسبت به بقیه امتیاز دارد ⁉️ بنابر روایات شیعه و اهل سنت،‌ مردن در شب و روز جمعه دارای امتیازاتی است: 1. پیامبر خدا(ص): «هر کس در روز و یا شب جمعه بمیرد؛ از عذاب قبر رها می‌شود و در روز قیامت نشانِ شهیدان برای او خواهد بود».[1] 2. پیامبر خدا(ص): «هیچ مسلمانی در روز و یا شب جمعه از دنیا نمی‌رود؛ مگر این‌که خداوند عذاب قبر را از او برمی‌دارد».[2] 3. امام باقر(ع): «شب جمعه، شبى است نورانى و روز جمعه، منوّر است و بر روى زمین روزى نیست که آفتاب در آن غروب کند و بیش از جمعه، افرادی در آن روز از آتش دوزخ رها شوند. هر کس روز جمعه وفات یابد خداوند برایش برائت و دوری از عذاب قبر می‌نویسد، و هر کس روز جمعه درگذرد از آتش دوزخ آزاد می‌گردد».[3] 2. امام صادق(ع): هرکس بین ظهر پنج‌شنبه تا ظهر جمعه جان سپارد خداوند او را از فشار قبر در امان می‌دارد.[4] 🔴 با وجود این روایات؛ به جهات مختلف این روایات را به صورت کلی پذیرفت، بلکه باید آنها را به وجود شرایط مختلف کرد؛ زیرا اصل و قوام امور بر اعمال و اعتقادات انسان‌ها پی‌ریزی شده است و اگر امور دیگری دخیل می‌باشند؛ بر اساس این اصل هستند. مرگ در زمانی مشخص، یک امر اختیاری برای انسان نیست و انسان در آن نقشی ندارد؛ حال چگونه می‌توان پذیرفت که امری غیر اختیاری چنین ثمراتی برای انسان داشته باشد. علاوه بر این؛ بسیاری از انسان‌های فاسد و فاسق در شب و روز جمعه مرده‌اند؛ حال چگونه می‌توان تنها به جهت مرگ در این زمان خاص، امتیازات مطرح شده در روایات را برای آنان نیز عمومیت داد. ✅ حال که مشخص شد منظور از این روایات، مطلق انسان‌ها نیستند؛ باید به دنبال مراد این دسته از احادیث باشیم. امام باقر(ع) می‌فرماید: «شخصی که در روز جمعه بمیرد، در حالی‌که به حق ما اهل ‌بیت آگاه باشد؛ خداوند او را از آتش جهنم رهایی می‌بخشد و او را از عذاب دور می‌کند».[5] این روایت که برخی آن‌را از امام صادق(ع) نیز نقل کرده‌اند[6] نشان می‌دهد که مرگ در این زمان، تنها کمک‌کننده می‌باشد. اگر انسان در زندگی خود راه درست را پیموده باشد و در عین حال خطاهای اندکی از او سر زده باشد، مردن در این ایام به او کمک خواهد کرد. طبیعی است که برخی ایام دارای شرایطی هستند که خداوند آنها را مبارک گردانیده و در آن زمان‌ها رحمت الهی، شامل افراد بیشتری می‌شود؛ لذا پیامبر اسلام(ص) فرمود: «براى پروردگار شما در دوران عمرتان، نسیم‌هاى رحمتى است ...».[7] 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
※مجموعه داستان ۵ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز پنجم  | ضَحّاک بن عبدالله مشرقی ※ ضحاک از "گزارشگران" واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک  در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(ع) ملاقات کرد. امام حسین(ع) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیه‌السلام علت عدم همراهی‌اش را جویا شد. • ضحاک دعوت امام را ✘ ✘ قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو دفاع کند - در کنارت - نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیه‌السلام پذیرفت. (اوج رحمت امام برای نجات یک نفر) • ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه بنی‌امیه به دستور عمر بن سعد اسب‌های یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. • ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیه‌السلام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» ※ وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نمانده‌اند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ (رحمت امام به کسی که از میدان می‌گریزد) • ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ـــــــــــــــــــــ پ . ن : تسلیم، شرط عشق است! و عاشق، شرط نمی‌گذارد! اگر شرایط اینطور باشد هستم! و اگر آنطور باشد، من نیستم! تسلیم، شرط امنیت امام است، و ما در نقطه‌ای، دیگر برای امام خطرناک نیستیم، که به عشق میرسیم! عاشق چیزی به نام نمی‌داند! اینجا را می‌توانم، آنجا را نمی‌توانم، ندارد! عاشق می‌ماند و "ماندن" برایش موضوع اصلی است ... "ماندن" تمامِ شرط است برای او! من فقـــط می‌خواهم که باشم زیر سایه‌ات همین! هر طور که باشد / هر کجا که باشد / فقـــط باشم ! (فمعکم، معکم، لا مع غیرکم) اگر اهل شرطیم! اهل "با این کمبود نمی‌توانم" اهل "با این اوضاع نمی‌مانم" اهل "انتخاب نحوه‌ی ماندن" امام را به چشم سر هم که ببینیم، ضحاک درونمان شرط میگذارد برایش! و بالاخره از همراهی امام، می‌گریزیم! ✘ آری ! فقط آنهایی می‌رسند که قصدِ رسیدن دارند در هر حال و اوضاع و شرایطی! 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌