تو سبزیفروشی 🌿 کار میکرد
بعد از یه مدت کارشو رها کرد و گفت: دیگه نمیرم
گفتم: چرا؟
گفت: به سبزیا آب میزنه و اونا سنگین میشن.
این پول و درآمد شبههناکه 😥
رفت تو مغازه لبنیاتی
بازم کارشو رها کرد!
گفتم: چرا؟
گفت: داخل شیرها آب می ریزه،
درآمدش حرومه
من باید نون حلال بیارم سر سفرهام نه اینجور نونای شبههناک رو!
و رفت کارگری و بنایی رو انتخاب کرد... .
#نمونه_خاطره
#شهید_برونسی
#ایران