بادکنک من کجاست؟
خیلی زیباست حتما بخونید!
🔷 دوستی میگفت به سمیناری دعوت شدم
که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند.
🔶 سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند خواست که با ماژیک، اسم خود را روی بادکنک نوشته و آنرا در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند.
🔺 سپس از آنها خواست در ۵ دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد
من به همراه سایرین، دیوانه وار به جستجو پرداختیم... همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود...
💢 مهلت ۵ دقیقه ای با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید!
اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد!
این بار سخنران همه را به آرامش دعوت کرد و پیشنهاد داد هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهد! کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند..
سخنران ادامه داد:
این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد
دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش
به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که
سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است.
✅ با یک دست سعادت و آرامش آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت و آرامش خود را از دیگری بگیرید....
💠پاسخگویی به تمامی نیازهای محله
🔸امام جماعت مسجد، امام محله است یعنی باید برای تربیت اقتصاد و سیاست اهالی محله برنامه داشته باشد.
🔸نمیشود شخصی حرام خور باشد و امام جماعت جلو دار امور معنوی و تربیتی او باشد خیر! امام جماعت باید برای اقتصاد و دیگر فعالیت های او هم برنامه داشته باشد.
🔹حجت الاسلام و المسلمین صابری تولایی
📝دکتر بشیر خالقی پور:
#مسجد پیش از دوران #پهلوی اول به دلیل تجمع اعتبار و سرمایههای اجتماعی در آن، #مرجع ثبت اسناد و حوادث مهم آحاد جامعه بود و تأیید روحانی مسجد و معتمدان محله، گواه بر صحت اسناد ثبتی احوال و املاک و اموال مردم و نقل و انتقال آنها بود. خطبه ازدواج جوانها نهتنها در مسجد جاری میشد، بلکه در مسجد به ثبت نیز میرسید. همچنین ثبت طلاق، ثبت تاریخ تولد نوزادان و وصیتنامه افراد نیز به همین منوال رسمی و ثبت میشد.
🔸دوره "مسجدجامعهساز" ۱۹ تا ۲۱ آبان ۱۴۰۰
[تصویر]
:green_heart: الا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ
امام #خمینی(ره): اگر تمام عالم تحت سلطه یک نفر بیاید، باز قانع نمیشود، تا نرسد به آنجایی که اتصال به دریای کمال مطلق پیدا بکند و فانی در آنجا بشود، برایش اطمینان حاصل نمیشود. نه به ریاست جمهوری و نه به قدرتهای بزرگ و نه به دارا بودن همه مُلک و ملکوت.
:small_blue_diamond: آنی که اطمینان میآورد و نفس را از آن تزلزل که دارد بیرون میآورد «ذکر الله» است. نه ذکر الله به اینکه با لفظ، ما لا إله إلّا الله بگوییم. ذکر اللهی که در قلب واقع میشود، یاد خدا، توجه به او، تهذیب اخلاق...
آیت الله ناصری:
💠در روایتي دارد موقعی که کسی بر امام حسین (عليه السلام) گریه نماید حضرت به او نظر می کند و برایشان طلب آمرزش كرده و از پدرانشان میخواهند كه برای آن ها استغفار كنند
▪️و به او می فرمایند:
💠ای گریه كننده بر من! اگر بدانی خدا چه چیزی از ثوابها برای تو مهیا كرده، هر آینه شادی تو زیادتر از اندوه تو خواهد شد.
#رزق_معنوی
فهماندن مطلبی به دیگران هنگام نماز
🔷 اگر كلمهای را با قصد ذكر بگويد، مانند اینکه بگويد: «الله اكبر» و موقع گفتن آن، صدا را بلند كند تا مطلبی را به ديگری بفهماند، اشكال ندارد ولی چنانچه به قصد اینکه مطلبی را به كسی بفهماند ذکری بگويد؛ اگرچه قصد ذكر هم داشته باشد، نماز باطل میشود.
📕 منبع: رساله نماز و روزه مسأله ٣٢٨
برشی از کتاب...
[پس از غصب خلافت] علی بر سر دو راهی است: یک راه این است که ستمی را بر خود و بر انسانیت موقّتاً تحمل کند و آماده بشود که مردم صددرصد مسلمان نباشند... یک راه دیگر این است که علی خود را آماده کند که اسلام از بین برود، قرآن نابود شود، نظام جامعهٔ نوپای اسلامی متلاشی بشود. و هرگز علی راه دوم را انتخاب نخواهد کرد.
#کتاب_همرزمان_حسین(علیهالسلام
#امام_خامنهای
#تفسیر_سوره_برائت
#واجب_فراموش_شده
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💠امربهمعروف و نهیازمنکر، روح اسلام را حفظ میکنند
🔻 این دو واجب [ #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر ] روحِ #اسلام را حفظ میکنند و سبب بقای حالت #انقلابی در جامعه میشوند. حالت انقلابی بهمعنای برداشتن نیزه و شمشیر نیست بلکه بهمعنای باقیماندن آن ارکان و شرایطی است که ضامن بقای #فکر و #هدف پیامبر اکرم (ص) در جامعه است و به پایداری این وضعیت کمک میکند. اما اگر جامعه از چنین حالتی که پیامبر آن را بهوجود آورد، به حالت قبل از پیامبر بازگردد، به آن «حالت ارتجاعی و انحطاطی» میگویند.
🔸 اکنون اگر بخواهیم جامعهای که طبق اصول انقلابی بهوجود آمده است و قوانین انقلابی بر آن حاکم شده، باقی باشد و تا #قیامت بماند، باید عامل امربهمعروف و نهیازمنکر را در آن زنده کنیم؛ یعنی همهی مردم را #مسئول نگهداری روح انقلابی جامعه بنماییم و بگوییم: «ای مسلمانان و ای مؤمنان! شمایید که باید تعالیم زنده و کلی و جزئی اسلام را نگه دارید و همهی شما مسئولید.»
👤 #رهبر_معظم_انقلاب
📚 برگرفته از کتاب #بیان_قرآن | #تفسیر_سوره_برائت
📖 صفحات ۴۷۴ و ۴۷۵
کوشش کنید که راه برای خدا باشد، کوشش کنید که چشمتان را از مخلوق، از ما سوای خدا ببندید...
اگر این راه را برای خدا می روید، اگر این طریق را برای خدا طی می کنید، افسرده نباشید از اینکه به شما اعتنا نمی شود؛ خداوند به شما عنایت دارد. کوشش کنید که راه برای خدا باشد، کوشش کنید که چشمتان را از مخلوق، از ما سوای خدا ببندید. توجه تان به این نباشد که اگر خدمتی برای خدا می کنید، دیگران پیش شما بیایند تواضع کنند.
صحیفه امام، ج۹ ،ص:۲۸
#امام_خمینی
💠پیامبر اكرم (صلّی الله عليه وآله)
🔸 منْ جَادَلَ فِي خُصُومَةٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ لَمْ يَزَلْ فِي سَخَطِ اَللَّهِ حَتَّى يَنْزِعَ
🔹هر که در مناقشه اى بدون علم مجادله کند در خشم خدا باشد تا دست بردارد.
📗نهج الفصاحه، ح 2865
تمسخر دیگران
همهی اهل مجلس در حال رقص و پایکوبی بودند و هرکس به طریقی در حال خوشگذرانی بود؛ صدای اذان از بیرون شنیده میشد ولی حتی یک نفر عکسالعملی نشان نداد. سعید نیز که اهل نماز بود دید اوضاع مناسب نیست و اگر بخواهد آستین بالا زده و نمازی به جا آورد به احتمال قوی مورد تمسخر دیگران و سرزنش آنها واقع میشود؛ این بود که از ترس تمسخر دیگران نمازش را به تاخیر انداخت تا شاید بعداً قضای آن را بهجا آورد.
استاد پس از ذکر این مطالب گفت: بچهها! یکی از بهانهها و علتهای بینمازی، ترس از تمسخر دیگران است ولی پاسخ ما به این افراد این است که اولاً نماز خواندن کار زشت و غلطی نیست تا از ادای آن بهراسیم ثانیاً اگر شما ببینید که عدهای در باتلاقی در حال غرق شدن و فرورفتناند و آنها شما را از اینکه به ایشان ملحق نمیشوید و وارد باتلاق نشدهاید؛ مسخره کنند؛ آیا شما نیز وارد منجلاب و باتلاق میشوید؟!
نمازخوان واقعی هرگز به خاطر شماتت و تمسخر دیگران از کار صحیح و منطقی خویش [یعنی شکرگزاری در برابر خالق بیهمتا] دست نمیکشد. بگذار تا دیگران هرچه میخواهند بگویند.
داستانکوتاه
گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید
و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید
و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند .
بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید .
جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .
وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت:
این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟
و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم
ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد .
یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز .
اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور.
و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم .
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد .
روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد .
قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد .
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟
جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم .
من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است.